ایوب آقاخانی در مراسم بزرگداشت صداپیشگان از سوی گروه تئاتر «پوشه» مطرح کرد:
گویندگان سینما مرا به تئاتر علاقهمند کردند
شامگاه یکشنبه چهاردهم شهریورماه گروه تئاتر «پوشه»طی مراسمی بزرگداشت از صداپیشگان و گویندگانی که سالها با آنها خاطره داشتهایم، تقدیر کرد.
به گزارش ایران تئاتر، یکشنبه چهاردهم شهریورماه ساعت 21، فرصتی فراهم شد که هنرمندان عرصه صداپیشگی، هنرمندان عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون در کنار یکدیگر جمع شوند و شبی خاطرهانگیز را در رستوران چنور با گپوگفتهای خودمانی بگذرانند. در این مراسم، هنرمندانی چون پرویز بهرام، چنگیز جلیلوند، گلاب آدینه، حمید منوچهری، آهو خردمند، مینو غزنوی، افشین زینوری، امیر منوچهری، نگار اسکندرفر، خشایار الوند، شیرین بینا، حسین فرحبخش، سیامک انصاری، پروین قائممقامی، نگین صدقگویا، سروش جمشیدی و ... در کنار بازیگران نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» و مدیران اول مارکت آقای احمدی و آقای کاشانی حضور داشتند.
پایانبخش این مراسم صمیمانه، تقدیر از صداپیشگان و گویندگان حاضر در این رستوران بود. ایوب آقاخانی درباره این مراسم گفت: اتفاقی که امشب در این مکان افتاد، اتفاقی خانوادگی و صمیمانه است. چنین اتفاقی عجیب نیست اما متاسفم که چنین اتفاقهای کوچکی نمیافتند چون کمتر آدمهای دلسوز پیدا میشوند که کنار هنرمندان قرار گیرند و امکان ایجاد چنین فضایی را بهوجود آورند. من دست تکتک عزیزان حاضر در این مراسم را میبوسم و مدیون افرادی هستم که امکان حضور در کنار شما را به گروه تئاتر «پوشه» دادند. ذکر داشتههای جمع حاضر از توان من خارج است پس درباره آنها حرف نمیزنم بلکه درباره سایهای که بر سر ما دارند و انشاءالله این سایه مستدام باشد، صحبت میکنم.
وی در ادامه افزود: با احترام به تمام دوستان حاضر در این جمع، به ذکر چند نام بسنده میکنم؛ سایه گلاب آدینه همواره بر سر ما باقی بماند، سایه حمید منوچهری بر سر ما مستدام باشد، سایه بلند، جذاب و پرحاصل پرویز بهرام روی سر ما بماند، سایه پرخاطره مرد بزرگ؛ چنگیز جلیلوند بر سر ما بماند. همچنین جا دارد از بزرگانی که دست من هنری تئاتری را گرفتند تا بتوانم در خدمت این دوستان باشم نیز نام ببرم. آقای کاشانی و آقای احمدی از اول مارکت بی هیچ چشمداشتی کنار ما بودند تا این اتفاق رقم بخورد و خانم محمدی مدیر رستوران چنور نیز لطف کردند و ما را پذیرا شدند و بهعنوان اسپانسر در این اقدام ما شرکت کردند. همچنین حضور پدر و مادر بهاره رهنمای عزیز را نیز در این جمع مغتنم میدانم. بزرگان دیگری نیز در جمع ما هستند که قدم بر سر چشم من گذاشتهاند.
در ادامه این مراسم، کارگردان نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند»، درباره این نمایش گفت: من، ایوب آقاخانی با همراهی دوستان عزیزم بهاره رهنما و نگار فروزنده و دوست عزیز دیگری، آخرین اثر گروه تئاتر «پوشه» را که الان 21 ساله است را از سهشنبه، 16 شهریورماه با حمایت اول مارکت و با تهیهکنندگی مهرداد بهاءالدینی در سالن استاد ناظرزادهکرمانی روی صحنه میبرم. با این نمایش نگار فروزنده را به تئاتر آلوده کردهام و امیدوارم او در تئاتر باقی بماند.
نویسنده و کارگردان نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» در مورد علاقهاش به تئاتر و آغاز فعالیتهایش در این حوزه، گفت: امروز تئاتر کار میکنم؛ 20 سال پیش در این زمینه تحصیل میکردم اما این علاقه به سالهای دورتری بازمیگردد. پدری دارم که عکاس و عاشق سینما بود و الان که بدن رنجوری دارد همچنان عاشق سینماست. مرا از کودکی به سینما میبرد. صحنهای از دوران کودکیم در ذهنم باقی مانده است که در آن، پدرم مرا برای دیدن فیلم «قهرمانان کلی» که در ایران با نام «هنگ جانبازان» اکران شد برد. در این فیلم بازیگرانی چون کلینت ایستوود، تلی ساوالاس و بازیگران جذاب و معروف دیگری بازی میکردند. من عاشق کلینت ایستوود شدم. پدرم عاشق همفری بوگارت شد و من عاشق بوگارت شدم، پدر عاشق رابرت میچر، جان وین و ... شد و عشقهای من هم به تأسی از پدرم این افراد شدند.
وی در ادامه افزود: نمیدانستم بوگارت بازیگری است که عاشقش هستم یا حسین عرفانی، فردین بازیگر مورد علاقه من است یا چنگیز جلیلوند، کلینت ایستوود بازیگری است که عاشقش هستم یا سعید صفری و چنگیز جلیلوند؟! صادقانه میگویم این افراد بودند که مرا عاشق کردند؛ مارلون براندو بی چنگیز جلیلوند جذاب نیست. جای یکی از گویندگان عزیز اینجا خالی است؛ ناصر طهماسب به دلیل گرفتاری خانوادگی که امری خیر است امشب کنار ما نیست اما از سهشنبه ساعت 20:30، صدای نازنین او را در سالن استاد ناظرزادهکرمانی خواهید شنید. بهعنوان فردی که از پدر عاشق سینمایم یاد گرفتهام که حرمت نمک را نگاه دارم و به نمایندگی از تمام افرادی که از عشق به سینما وارد این گذار شدهاند، به صاحبان صدای جادویی که این عشق را برای ما ساختهاند، ادای دین کنم. از همه شما خواهش میکنم اجازه ندهید تساهلی که در حرفه شما بهعنوان ویروس حضور مییابد رسالت را از دوش شما بردارد. خضوع من و گروه «پوشه» پیشکش شما عزیزان باد.
آقاخانی ضمن اعلام این نکته که تئاتری است اما زیرساختش را سینما و دوبله ساخته است، گفت: با حمایت آقای کاشانی و آقای احمدی هدیه ناقابلی را به این بزرگوارانی که وقت عزیزشان را با ما گذراندهاند، تقدیم میکنم.
در ادامه مراسم قرار بر این شد که از گویندگان حاضر در این ضیافت تقدیر به عمل آید و هر یک از آنها جملهای را نقل کنند. ایوب آقاخانی ابتدا از پرویز بهرام قدردانی کرد. پرویز بهرام در این مراسم گفت: میتوانم بگویم سالهای سال جای آدمهای مختلفی حرف زدهام و برای آنها وقت گذاشتهام و کار کردهام.
آقاخانی سپس به سراغ چنگیز جلیلوند رفت. جلیلوند نیز گفت: حرفهایم را در فیلمهایم زدهام اما شعری میخوانم. ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش/ بر در دل روز و شب منتظر یار باش.
سپس از حمید منوچهری تقدیر به عمل آمد. منوچهری گفت: از تمامی همکارانم تشکر میکنم که در اینجا گرد آمدند. ایوب آقاخانی از تو هم برای کاری که کردی و ما را دور هم جمع کردی، تشکر میکنم. این کار تو بسیار با ارزش است.
زمانی که نوبت به تقدیر از مینو غزنوی رسید، بهاره رهنما ضمن اعلام این نکته که نخستین حضور او در سینما با صدای مینو غزنوی بوده است، خاطرهای نقل کرد: چند سال پیش گلاب آدینه تلنگری به من زد که موجب شد روی صدایم کار کنم. در گذشته صدای من با امروز بسیار تفاوت داشت و اصلا گوشنواز نبود. 16 یا 17 سال داشتم و برای دومین حضورم در سینما، به دفتر سامان مقدم رفتم. همایون اسعدیان نیز در آن دفتر حضور داشت. او به سامان مقدم گفت که انگار این دختر همان است که در آن فیلم بازی کرده بود اما صدایش بسیار بد است. او نمیدانست که مینو غزنوی به جای من صحبت کرده بود!
سپس ایوب آقاخانی به سراغ افشین زینوری رفت و از او با عنوان صدای مت دیمون و لئوناردو دیکاپریو یاد کرد. زینوری در این مراسم گفت: از مهماننوازی شما تشکر میکنم. مرسی که مرا دعوت کردید تا در کنار اساتید باشم. امیدوارم این اتفاق، شروع خوبی باشد. من عاشق اساتید سینما و تئاتر هم هستم. عاشق مهدی هاشمی و گلاب آدینه هستم.
آقاخانی درباره امیر منوچهری نیز گفت پسری که از پدر نشان دارد و از او تقدیر کرد. آقاخانی ضمن اعلام این نکته که امیر منوچهری بسیار به او کمک کرده است، گفت: من خجالت میکشیدم به اساتید خاطرههایم زنگ بزنم. از اینرو از امیر منوچهری خواهش کردم این کار را انجام دهد و او از اساتید دعوت کرد که به این مراسم بیایند.