جوابیه حفیظ الله رفیعی بر سخنان حسین مسافر آستانه
ما به دنبال نشر فرهنگ دفاع مقدس بودیم
در پی انتشار گفت و گوی ایران تئاتر با حسین مسافر آستانه با عنوان "هیچ وقت ادعا نداشتم بهترین هستم" که در تاریخ دهم شهریور ماه سال جاری پیرامون اهمیت و جایگاه انجمن منتشر شد ، حفیظ الله رفیعی مدیر پیشین این انجمن جوابیه ای برای ایران تئاتر ارسال کرده است که در ادامه می خوانید :
در پی انتشار گفت و گوی ایران تئاتر با حسین مسافر آستانه با عنوان "هیچ وقت ادعا نداشتم بهترین هستم" که در تاریخ دهم شهریور ماه سال جاری پیرامون اهمیت و جایگاه انجمن منتشر شد ، حفیظ الله رفیعی مدیر پیشین این انجمن جوابیه ای برای ایران تئاتر ارسال کرده است که در ادامه می خوانید :
به نام هستیبخش مهربان
سردبیر محترم سایت ایران تئاتر
سلامعلیکم
با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و با تقدیم احترام؛ پیرو گفتگوی آن رسانه محترم با جناب آقای حسین مسافر آستانه پیرامون تئاتر دفاع مقدس و نقشی که ایشان در این حوزه داشتهاند بهویژه آنکه دوران مدیریت خود را دورهای باشکوه و مترقی معرفی و تعریف کردهاند لازم است چند نکته را برای تنویر افکار عمومی بهویژه هنرمندان محترم تئاتر مطرح نمایم.
1. آقای مسافر فرمودند پس از رفتن ایشان از انجمن مدیر بعدی یعنی بنده ساختار انجمن را بههمریخته و نتوانست آن عظمت و شکوه را نگهداری نمایید. قبل از هر چیز باید عرض کنم که گویا گذر زمان غبار غلیظ فراموشی را بر ذهن آقای مسافر کشیده و واقعیتهای آن روزگار را خیلی زود از خاطر برده است. البته ایشان بهدرستی فرمودند که دهه 70 و 80 آغاز خیلی خوبی برای انجمن تئاتر و تئاتر دفاع مقدس بوده است و انجمن بر اساس طرح و برنامههای اصولی و مدون حرکت میکرده است بنده با قاطعیت میگویم آقای مسافر کمترین نقشی در طراحی و تدوین این برنامهها نداشته است و هیچکدام از این برنامهها محصول فکر و اندیشه ایشان نبوده است. آنچه طی سالهای حضور ایشان بهعنوان برنامه مطرح بوده است محصول فکر و اندیشه و طراحیهای بنده بهعنوآنجانشین انجمن و همراهی و همکاری و مشاورههای بیدریغ جناب آقای تقی اکبر زاده بوده است بهویژه در بخش تحقیقات، پژوهشها، نشستها و همایشهای علمی تخصصی. از عجایب مدیریتی ایشآنهمین بس که وی معمول در طول یک ماه 2 یا 3 بار پای مبارکشان به انجمن بار میشد آنهم برای حضور در جلسات هیئتمدیره. سیستم و روش مدیریتی در انجمن به شکل هیئتمدیره بوده است. بهاینترتیب که بنده غالباً طرحها را تدوین و تنظیم میکردم و به جلسه هیئتمدیره میبردم و در آنجا پس از اصلاح تصویب میشد. آقای مسافر هم در حد اظهارنظر در این جلسات حضورداشتهاند. گاهی اساساً این طرحها را هم نمیدید. بنده خدا آنقدر سرش شلوغ بود و شغلهای گوناگون روی دوشش ریخته بود که فرصت فکر کردن و آمدن به انجمن را نداشت. گاهی شغلها به بیش از ده عنوان میرسید. در سال 78 مطالعهای راجع به شغلهای ایشان انجام دادم و به یازده شغل گوناگون رسیدم. حداقل 4 عنوان مدیریتی همزمان و بیش از هفت یا هشت عنوان شغلهای فرعی مانند دبیری جشنوارهها، بازخوانی، بازبینی، مأموریتهای فلان و بهمان داشته که از آنها دستمزد دریافت میکرده است. در طول زمان مدیریت ایشان انجمن توسط جانشین و کارکنان انجمن اداره میشده است. بیشترین دغدغه ایشان رفتن به این جشنواره و آن جشنواره و سفرهای خارجی و جشنوارههای بینالمللی بوده است. انجمن صرفاً موقعیتی بود تا ایشان هرروز بهتر از دیروز گامهای ترقی را بردارند. آنچه ما به دنبالش بودیم نشر فرهنگ دفاع مقدس و ترویج فرهنگ ارزشی و بسیجی و تداوم جهاد عظیمی بود که با خون شهیدان و فرزندان برومند این ملت نجیب و سلحشور آغاز و احیاشده بود. دبیری جشنوارهها، دبیری همایشها و موقعیتهای گوناگون بهگونهای رقم میخورد تا بر نام و نان و جایگاه سازی این آدمها بیفزاید. صد حیف که دهها طرح و برنامههای این کمترین و همراهانم بهویژه جناب اکبر زاده که قطعاً یکی از زحمتکشترین پژوهش گران تئاتر دفاع مقدس است با غفلتها و بیتدبیری و عدم تعهد و مسئولیت انقلابی حسین مسافر از دست رفت. ازجمله این برنامههای مهم تشکیل کانونهای نمایشنامه نویسان و کارگردانان دفاع مقدس بود که هم بهاشتباه اجرا کردند و هم خیلی زود تعطیل شد و بینتیجه ماند.
2. آقای مسافر 9 دوره دبیر جشنوارههای تئاتر دفاع مقدس و یازده دوره دبیر جشنوارههای بسیج و قطعاً تصمیمگیرنده نهایی در این جشنوارهها بوده است. در این جشنوارهها آیا انتظار زیادی است اگر توقع باشد که حداقل یک اثر بزرگ خلق میشد؟ در هر جشنواره فقط یک اثر که میتوانستیم آن را به تئاتر دنیا نشان دهیم و بگوییم این نمایش آیینه تمام نمای هشت سال دفاع مقدس ملت ایران است. آقای مسافر کدامیک از نمایشهای جشنوارههایی که شما دبیرش بودید این قابلیت را دارد. اغلب جشنوارهها بهصورت باری به هر جهت، با دستپاچگی و بیبرنامه مدیریتشدهاند. اگر هوشنگ هی هاوند و فرهاد مهندس پور نبودند شما امروز مسافر نبودید. همان دیروز یعنی سال 71 مسافر شمال بودید و هرگز سالن اصلی تئاتر را هم نمیدیدید. چه در کارگردانی و چه در مدیریت بار همهکارهای شما بر دوش این بندهای خدا بوده است؛ و اعوان و انصار دیگر که بعدها پیدا شدند و همگی در خدمت ارتقا حضرتعالی بودهاند. این یعنی همه برای یکی.
3. در سرزمین بزرگی مانند ایران دوران طلایی عزت و عظمت را تجربه میکند به قدرتهای بزرگ نهیب میزند باشکوه و اقتدار عمل میکند، چرا در فرهنگ و هنر اینقدر لنگ میزند؟ چرا ولنگاری فرهنگی؟! به قول خودتان از سال 72 تا به امروز متولی تئاتر و از تأثیرگذاران آن هستید چرا تئاتر کشور دچار اینهمه نارسایی و گرفتاری شده است؟ نقش شما در این 23 سال گذشته چقدر بوده است؟ هر چه بیشتر کندوکاو میکنیم، میبینیم شما دقیقه در خراب کردنش چه نقش مهمی داشتهاید! چه آن زمانی که مدیر نظارت و ارزشیابی بودید و چه زمانی که مدیر بودید. چه زمانی که دبیر جشنواره فجر بودید و چه زمانی که داور بودید. همواره نقش خنثی و همراه با سکوت داشتهاید تا تئاتر انقلاب شکل نگیرد تا مبادا در جامعه حرفهای تئاتر کسی بر شما خرده بگیرد. این همراهی در همه دورهها و دولتها جای بسی شگفتی و تعجب دارد! مردی برای تمام فصول. مردی که میتواند با همه همراه باشد. آیا این تعریف یک انسان متعهد و انقلابی است؟ و
صدها نکته باریکترازمو اینجاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند
و به قول شکسپیر: آن نیستند که مینمایند.
این اندکها را گفتم تا تاریخ تا مردمان شریف این دیار خادمین خود را بهتر بشناسند.
با احترام
حفیظ الله رفیعی
14/6/95