در حال بارگذاری ...
نقد نمایش پری نوشته خیرالله تقیانی پور با کارگردانی امیر غفارمنش

کمدی تراژدی که نگاهش به امروز است

سیدعلی تدین صدوق:  نمایش پری نوشته خیراله تقیانی پور که دو سه سال قبل به وسیله خود او کارگردانی شده بود که با تسلط بر مفاهیم زیر متن و شیوه کارگردانی خاص ونگاه مخصوص به خودش را داشت اما این بار پری با کارگردانی امیر غفارمنش شیوه کمدی متفاوتی را به نمایش گذاشته است.

 از آنجا که تقیانی پور بر نمایش های ایینی سنتی  اشراف کامل دارد کمدی خاص خودرا خلق می کند که همسو با عناصر تشکیل دهنده نمایش سنتی است . از این رو کار او به نوعی شسته رفته تراست . هرچند که کارگردانی متنی که تقیانی پور نوشته توسط کارگردانی دیگر این امکان را برای متنش ایجاد می کند که نفر دومی با نگاهی متفاوتر و ایضا شیوه ای دیگرگونه متن او را کار کرده و به لایه های دیگر نمایشنامه  نیز دست یافته ودید گاه تازه تری را باز شناسانده است . اینگونه متن به حیات  جدید تری دست خواهد یافت  وشیوه های دیگر را نیز تجربه خواهد کرد . این خود برای نویسنده نیز زوایای نوینی را در خصوص متنش باز خواهد نمود . و باید گفت که امیر غفارمنش در خصوص متن تقیانی پور به نوعی اینگونه عمل کرده است .  نمایش پری هرچند که در شیوه نمایش های سنتی ایینی ایران نگاشته شده . اما به گونه ای یک کمدی تراژدی  تاریخی است که می تواند آینه باشد تا امروزمان را در آن ببینیم .  غفارمنش علاوه بر استفاده از شیوه های اجرایی نمایش های سنتی ایرانی و ایضا تخت حوضی که جز اصلی نمایش های ایرانی است سعی کرده است که از شیوه های تاتری نیز استفاده کرده واینگونه تلفیقی از هردو شیوه را به صحنه  بکشد . این خود یکی از نقاط قوت کار است . و برای کارگردانی که اولین کار حرفه ایش  را تجربه می کند قابل ستایش است .  شاید این خود موجب شده است که کار با نوعی شلوغی وگاها اشفتگی در اجرا مواجه گردد .چرا که این تلفیق به نوعی سهل وممتنع می نماید . این البته به بداهه های بدنی و بیانی  هم بر می گردد که  می باید توسط کارگردان کنترل وکانلیره شود تا جنبه دراماتیک خود را حفظ کرده و به ورطه ادا واطوار و لوده بازی در نیفتد که البته در این نمایش سعی شده بود که اینگونه نگردد . نمایش به لحاظ نوع اجرا سه سویه است . و بر روی سکوی بیضی شکلی اجرا می شود که  می تواند همان تخت حوض باشد .از این روغفارمنش با شناخت از عناصر ونشانه های نمایش ایرانی خواسته حتی الامکان عناصر تشکیل دهنده آن را حفظ کرده و به صحنه بکشد . او به لحاظ کارگردانی سعی نموده طوری عمل کند که بازیگران در لحظات مختلف رویشان به هر سه سو باشد .البته خود بازیگران نیز این مورد مهم را رعایت می کردند . غفارمنش علاوه بر مفاهیم زیر متن مواردی را هم بر ان افزوده که مسایل امروز واکنون جامعه را شامل می شود . او با اضافه نمودن یک مردپوش که نقش آن را آزاده زارعی بازی میکند وهمان پری قصه است جنبه ملو دراماتیک  ، عاطقی وعاشقانه نمایش را بیشتر کرده و از این رو تاثیر بیشتری را بر مخاطب  می گذارد .

او سعی کرده با استفاده از سایه بازی جنبه بصری متفاوت تری رابر اجرا بیفزاید . بخصوص با صحنه پایانی یعنی اجرای حکم شاه واعدام بازیگران .که به شکلی تصویری ، دراماتیزه شده  و تاثیر گذار و البته نمادین درغالب گیوتین ( زدن گردن ) صورت می پذیرد. شکل اجرایی این اعدام خلاقانه و موثر است و شخصیت اجتماعی خاص ووالایی را برای اعدام شدگان به همراه دارد.ایکاش بازیگران در همان حالت ( پس از زدن گردن ) تا خاموش شدن تدریجی نور صحنه در پزیشن خود بمانند  وزودتر از موقع بلند نشوند که در این صورت این صحنه خلاقه ودراماتیک تاثیر خود را از دست داده وخراب می شود  . در خصوص بازیها باید کفت که در جاهایی دیالوگها شنیده نمی شود وبیان خوب نیست البته شاید این بدلیل اگوستیک نبودن تالار نمایش هم باشد . یعنی تالار حافظ انطور که باید اگوستیک نیست . اما در هر حال بازیگران باید نقاط کور و غیر اگوستیک  را پیدا کرده و اصطلاحا صدا وبیان خود را با تالار نمایش هماهنگ و همسو کنند این کار و تکنیک را قدیمیها و پیشکسوتان بلد هستند و انجام می دادند .

بازی امیر کربلایی زاده در نقش زن پوش ملیح و با فکر بود او بدور از لودگی ولوث بازیهای معمول سعی کرده بود که حتی حرکات ریز این نقش زن پوش را نیز اجرا کند .تمامی بازیگران نقشهایشان را به خوبی ایفا نمودند .به ویژه مجید یاسر در نقش ناصرالدین شاه ، سامان دارابی در نقش ذبیح او باید  متوجه این نکته مهم که خویش را تکرار نکند باشد و ایضا مهدی زمین پرداز در نقش امیر نظام او نیز بازیگر مستعدیست که کمدی و لحظات ان را می شناسد اما باید متوجه تکرار خویش باشد . محمد خدا وردی در نقش زن پوش  با شناخت کافی از کاراکترعلیا حضرت "مادر ناصرالدین شاه "وبا پیدا کردن حرکاتی ظریف زن پوشی نرم و متفاوت و بدون اداو اطواروخلاقانه را به صحنه کشید .

صحنه قنوت پیروز و صحنه ای که پری و پیروز در جلوی نور سبز محراب با هم صحبت می کنند از صحنه های درست وتاثیر گذار نمایش است.

اما همانطور که گفته شد باید دیالوگهایی که شنیده نمیشود مانند شعر ابتدای نمایش ، یا دیالوگ های اولیه پری و... درست شود .دو دیگر انکه حرکات اضافه وبداهه های بدنی و بیانی ای که زیاده می نماید وتکراری است باید مورد بررسی مجدد قرار  بگیرد که خدای نکرده کار به ورطه تکرا و کلیشه و لوده بازی در نیفتد .

طراحی صحنه همراه با خواست متن صورت گرفته بود .محل استقرار شاه درسطح فوقانی علاوه بر نگاه از بالا به پایین او، این تفاوت فاحش طبقاتی و زیر سلطه بودن مردم جامعه را نیز نشان می دهد . گروه موسیقی نیز با کار همراه بودند اما در جاهایی به اصطلاح موسیقی سوار بر دیالوگها می شد از این رودیالوکها را نمی شد بخوبی شنید. خواندن شعر توسط آن درویش تاثیر خاص خود را داشت و لحظاتی عرفانی را خلق کرده بود.در نهایت نمایش می خواهد بگوید زمانیکه مکتبخانه به حکم حکومت تعطیل شود حال این هنرو هنرمند است که وظیفه خطیر تعلیم وتربیت وهمیاری به هم نوع را به عهده میگیرد واز سر غیرت ایرانی وهنری خود بر سر این کار وحمایت وحراست از عشق خود که ناموس اوست جان می بازد و شهید می شود تا نشان دهد که پایبند اصول واخلاق است . چون پری  که با عفت است و از سر غیرت و همیت زنانه اش مجبور شده که مرد پوش باشد . تا نشان دهد هنر محملی است برای بدست اوردن رزق وروزی حلال ،که هنرجای آزادگان وآزاد دلان  است .که هنر جای عاشقان است وبس .که این مهم را فاش بگوید  :        "ما گر زسر بریده می ترسیدیم       در محقل عاشقان نمی رقصیدیم "

باید گفت شاهد نمایشی نسبتا  قابل قبول بودیم که لحظات مفرح تراژیکی را خلق نمود . خیراله تقیانی پور در مقام نویسنده متنی در خور را خلق کرده و امیر غفارمنش در تلاش برای به صحنه کشیدن ان نشان داد که تاتر ونمایش ایرانی را در حد خودش می شناسد.                                                               




مطالب مرتبط

نظرات کاربران