در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایشنامه «کبوتری ناگهان» نوشته محمد چرمشیر

از آسمان جز باریدن کار دیگری برنمی‌آید

ایران تئاتر-تهمینه مفیدی:«کبوتری ناگهان»، نمایشنامه‌ای درباره حسرت‌ها، حرمان، ترس، آرزوها و تسلیم‌‌های زنانی ا‌ست که یک قرن پیش از این زیسته‌اند.

«کبوتری ناگهان» نمایشنامه‌ای درباره اندرونی زنان در زمانه و زیستی است که تمام اعتبار بیرون از ارسی‌ها و مطب خانه‌هایش از آن مردان‌ است. نمایشنامه‌ای درباره حسرت‌ها، حرمان، ترس، آرزوها و تسلیم‌‌های زنانی ا‌ست که یک قرن پیش از این زیسته‌اند اما هنوز هم دردهایشان درد است و دغدغه‌هایش حقیقت این روزگار.

«کبوتری ناگهان» روایت زندگی مادر (خانم جان) و دختری (نزهت جهان)‌ست که به موازات یکدیگر پیش می‌روند. نزهت جهان، زنی شاعر مسلک است که در اتاق‌های تودرتوی خانه‌اش می‌چرخد و بی‌دغدغه نان اشعار شاتو بریان را از برمی‌کند. با این‌ همه او نیز دردی دارد، درد بی‌فرزندی. درختی است که چون باری بر دلش نمی‌نشیند، بی‌ثمرش می‌خوانند و چون این درخت بی‌ثمر شد باید دخیل از گردنش باز کرد و به درخت دیگری بست و فروغ حشام (همسر نزهت جهان) که ادامه زاد و رودش، تمام نشان و مُهر مردانگی‌شان است، از صنم رشتی، زنی که آوازه خوشی ندارد، صاحب بچه می‌شود.

درخشان‌ترین بخش نمایش مواجه این دو زن با یکدیگر است. نزهت جهان از سر اعتبار طبقه و حسادت توامانش با عتاب و کنایه سعی دارد، به رقیبش زخم بزند؛ اما صنم رشتی قاعده ستیز و کینه‌ورزی را برهم می‌زند و کلیشه روایتی از این جنس را در هم می‌شکند. صنم رشتی زنی از طبقه فرودست جامعه که زبانی تلخ و گستاخ ندارد و برای انتقام نداشته‌هایش با نزهت جهان هم‌کلام نشده، اما عزت‌نفسی دارد و صداقت کلامی که بازی نیش و زهر را پایان می‌دهد و نوازد قنداق پیچش را در دستان نزهت جهان می‌گذارد و می‌رود.

هم‌زمان با داستان نزهت جهان، خانم جان روایت آنچه بر او رفته را خطاب به دخترش بازگو می‌کند. روایت پدر سرداری که به راهی برخلاف قاعده حکومت رفته و تن به تاریکی شن ریز باغ زده و دیگر بازنگشته است. مویه زاری خانم جان بر سر جسد بی‌جان شوهر توام می‌شود با صحنه بیرون رفتن صمم رشتی و تنها ماندن نزهت جهان با کودک رقیبش. گویی که در این روایت سهم همه زنان از دست دادن است، یکی را مرگ می‌گیرد، دیگری را زنی دیگر و آن پسر قنداق پیچ را نداری و فقر و این حرمان و انتظار و ترس است که می‌شود میراث شوم نسلی که بیش از سرخوش‌هایش با رنج‌هایش در تاریخ و زیر سایه وسیع و سنگین مردانه ثبت شده‌اند.

حضور ملوچ خاتون و نَصار خانم، دیگر زنان نمایشنامه ابعاد دیگری از خلق و خوی و نقش‌های زنانه را اندرونی نمایان می‌کند. ملوچ خاتون پر جنب و جوش و تلخ زبان است، سر ناسازگاری و جنگ با زمانه دارد و برای جدال آماده است و مدام بر خوی تسلیم پذیری نزهت جهان خرده می‌گیرد و با زبان چون شمشیرش دلی مهربان دارد. نصار خانم که سیه روزهایی بسیاری در زندگی زنان دیده، آمده است تا با تسکین و هم‌دلی، قدری سبک کند دردهای نزهت جهان را.

نثر درخشان و منحصربه‌فرد چرمشیر است که گرچه به نثر قاجار پهلو می‌زند، اما شاعرانگی و سرزندگی نثر و زبان امروز را چهره دارد. فضاسازی به کمک سایر عناصر نمایشنامه آمده تا با صدای ریزش باران، مه و تاریکی باغ روزگاری را رقم بزند که در آن از آسمان جز باریدن کار دیگری برنمی‌آید.




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان «قلاده‌ای برای یک سگ مرده»

حامد هادوی: کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند
گفت‌وگو با کارگردان «قلاده‌ای برای یک سگ مرده»

حامد هادوی: کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند

حامد هادوی، کارگردان نمایش «قلاده‌ای برای یک سگ مرده» با بیان اینکه کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند، گفت ما مخاطب را درگیر حقایق می‌کنیم.

|

نظرات کاربران