در حال بارگذاری ...
مریم منصوری در پشت صحنه خوانش" برف زمین را گرم می کند" عنوان کرد:

دوست داشتم زیبایی شناسی توام با خشونت را تمرین کنم

در نهمین جلسه خوانش جشنواره فجر ۳۵ نمایشنامه برف زمین را گرم می کند به قلم مریم منصوری در سالن مشاهیر مجموعه تئاتر شهرخوانش شد.

به گزارش ایران تئاتر، نمایشنامه برف زمین را گرم می کند بر خلاف آثار دیگر جشنواره که توسط گروه بازیگران و با قرار دادن هر بازیگر برای هر کدام از کاراکتر ها خوانش می شد، فقط توسط یک نفر که همان نویسنده اثر باشد خوانش شد. البته این اتفاق در نمایشنامه خوانی چرخ هم افتاد. مریم منصوری با شروع جلسه پشت جایگاه می نشیند و نمایشنامه پر از کشتار خود را برای مخاطبان آخرین اجراهای جلسه خوانش می خواند.

منصوری اثرش را اینطور توصیف می کند: برف زمین را گرم می کند، نمایشنامه ای است با شش شخصیت که درباره توارث جنونِ کشتن در یک خانواده است، این جنون در چند نسل خانواده اتفاق می افتد.

 

 او در ادامه با بیان اینکه  در دورانی از زندگی اش رمان های جنایی یا صفحات حوادث روزنامه را مطالعه می کرده می گوید: در روزنامه های  مختلف می چرخیدم و رمان های پلیسی دورنمانت تا آگاتا کریستی و چندلر و دیگران را می خواندم. منصوری می افزاید: در جستجوی هایم   دو کاراکتر مستند خیلی جذاب به نظر رسیدند. در پیشانی نوشت این نمایشنامه هم جملاتی از آنان آورده ام؛ یکی از آنها قاتلی ایرانی است که از سال1272 تا 1313 زندگی می کرده و بیشتر قتل هایش را در بغداد انجام داده است. پدرش راهزن بوده است و در شهر به کشتن بچه ها روی میاورد. کارکتر دیگر تد بانتی است، بانتی قاتلی امریکایی است که از سال 1946 تا 1989 زندگی می کرده و شخصیت بسیار خاصی هم داشته؛ تحصیلاتش در رشته حقوق بوده و کارکتر بسیار کاریزماتیکی داشته است. او وکیل بوده است و وکالت پرونده خودش را هم می گیرد و نهایتا هم فرار می کند. او با اشاره به اینکه مطالعه در مورد این دورکارکتر به نوشتن نمایشنامه اش کمک کرده است می افزاید: در پرداخت این نمایشنامه تلاش کردم تا وجهی شاعرانه به خشونت و کشتن بدهم و این کاراکترها به اضافه کردن چنین وجهی کمک کرده اند.

مریم منصوری با اشاره به اینکه به تاثیر آموزشی تئاتر اعتفاد ندارد و کارکرد زیبایی شناسانه اثر برایش در اولویت قرار دارد می گوید: من تاکید و تلاشم در این نمایشنامه را بر حس آمیزی گذاشته ام. تلاش کرده ام تا عواطف مخاطب را در مواجه با عقلش به چالش بکشم. دوست داشتم در مورد این بنویسم که چقدر قضاوت جامعه می تواند در قضاوت ما دخیل باشد. وقتی از نزدیک با یک قاتل زنجیره ای بچه ها روبرو می شویم و او را میشناسیم چه نظری در موردش داریم؟ او را محکوم می کنیم؟ یا در عین محکوم کردنش چقدر به او حق می دهیم؟ من در این نمایشنامه دوست داشتم زیبایی شناسی توام با خشونت را تمرین کنم.

او در مورد علت خوانش خوانش نمایشنامه توسط خودش و استفاده نکردن از خوانش گر برای هر کدام از نقش ها می گوید: خوانش نمایشنامه به وسیله بازیگران و داشتن ایده های اجرایی در عین جذاب بودن بدی هایی هم دارد، اصلی ترین مشکلش هم این است که نمایشنامه در اولین معرفی اش توسط دیگرانی معرفی می شود که خوانش خودشان را از آن نقش ها می آورند که هر چقدر هم کنترل شود بازهم تاثیر گذار خواهد بود. حالا ممکن است آن نقش بهتر یا بدتر اجرا شود اما قطعا از آنچه که متن هست فاصله ای دارد. من تلاشم بر این بود که در این جلسه خوانش مخاطب هر چه بیشتر فقط خود نمایشنامه را بشنود و به آنچه که اثر دارد توجه کند.

 




نظرات کاربران