در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایشنامه «زمستان 66»

یک کابوس کهنه

«زمستان ۶۶» مقطع تاریخی را به تصویر می‌کشد که نه‌تنها ساکنان تهران، بلکه ساکنان هیچ شهری آن را از یاد نمی‌برند.

ایران تئاتر-تهمینه مفیدی: نمایشنامه «زمستان 66» نوشته محمد یعقوبی از معدود نمایشنامه‌هایی ا‌ست که در خلا نوشته ‌نشده و اگر نگویم همه که بیشتر نمایشنامه‌نویسان ایرانی، روایت‌هایشان فارغ از وقایع روز اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقلیمی قوام می‌آید و مثل این می‌ماند که نویسنده نه اخبار را دنبال می‌کند و نه اتفاقات جامعه‌اش چندان اهمیتی برایش دارد. «زمستان 66» اما مقطع تاریخی را به تصویر می‌کشد که نه‌تنها ساکنان تهران، بلکه ساکنان هیچ شهری آن را از یاد نمی‌برند. ناامنی و ویرانی که جنگ با خود می‌آورد باعث می‌شود ترس و التهاب این واقعه مثل یک کابوس کهنه تا ابد در یادها باقی بماند و هیچ‌گاه از بین نرود. زمان نمایشنامه، همان‌طور که از نامش پیداست زمستان سال 66، اوج موشک‌باران تهران است. موشک‌بارانی که از 10 اسفند تا آخر فروردین ادامه داشت و 50 روز طول کشید. موشک‌بارانی که 442 نفر کشته داد و باعث پذیرش قطع‌نامه 598 و پایان جنگ شد.

روایت نمایشنامه خطی است و با اسباب‌کشی خانواده‌ای به خانه‌ای تازه در این مقطع زمانی آغاز می‌شود. به‌موازات اتفاقات این خانواده، صدای نویسنده نمایش و همسرش درباره چگونگی نوشتن این روایت و خاطرات سال‌های جنگ در تهران شنیده می‌شود. تاریکی صحنه و شنیده شدن گفتگوی این دو نفر و تأکید بر حضور نویسنده، از مشخصه‌های پست‌مدرنیستی اثر به‌حساب نمی‌آید و در حقیقت همان فاصله‌گذاری برشتی‌ است که کار ایجاد تعلیق و بیان بسیاری از وقایع جنگ را توامان بر عهده می‌گیرد و به پررنگ شدن عناصر نوستالژیک در اثر کمک می‌کند.

این نمایشنامه زندگی خانواده‌ای چهارنفره را روایت می‌کند، مادر، دختر، پسر و شوهر دختر که از میانه داستان وارد صحنه می‌شود. استفاده از تلفن به‌عنوان تنها وسیله ارتباطی برای خبردار شدن از زنده ماندن دوستان و آشنایان به بازسازی فضای ملتهب آن سال‌ها کمک قابل‌توجهی می‌کند. ازآنجایی‌که تمامی شخصیت‌های حاضر درصحنه به‌اضافه خانم باردار و برادرشوهر عقب‌مانده‌اش در پایان صحنه در اثر حمله هوایی جان خود را از دست می‌دهند، سرد بودن هوای خانه و خرابی شوفاژخانه را می‌توان نشانه‌ای فرض کرد که خبر از واقعه‌ای شوم می‌دهد.

خروس برادرشوهر همسایه بالا اما در فرهنگ ایران باستان، نماد صلح و پیروزی بر تاریکی ا‌ست، خروسی که تبدیل به تنها بازمانده این روایت می‌شود که بر تپه‌ای از خرابه‌ها راه می‌رود و علی‌رغم آن‌همه تلخی نوید آمدن روزهای بدون جنگ را می‌دهد.

«زمستان 66» بیان اتفاقات و مستندات موشک‌باران را تهران را به شکلی کاملاً مستقیم بر عهده می‌گیرد به‌عنوان‌مثال می‌توان به این بخش از نمایشنامه اشاره کرد:

«خانم بارداری که سال 67، در زمان موشک‌باران تهران در میدان محسن کشته شد. خانمی به اسم طاهره حداد نژاد که متولد 1338 است...»

این اشارات گرچه خیلی گل‌درشت به نظر می‌رسند اما مخابره آن‌ها به مخاطب با توجه به فضای نمایشنامه، جذاب جلوه می‌کنند و تماشاگر را وا‌می‌دارد به گذشته نقب زده و برای یافتن رد این اطلاعات خاطراتش را زیر و رو کند.




نظرات کاربران