در حال بارگذاری ...
گفت و گو با صادق عاشورپور، محقق و نویسنده عرصه نمایش

از تفکر برای هنرستان آموزشی تا تدبر برای استحاله فرهنگی

ایران تئاتر:صادق عاشورپور از پژوهشگران و نویسندگان مطرح عرصه نمایش است که در کنار چاپ بیش از ۶۰ جلد نمایشنامه، کتاب ۱۰ جلدی «نمایش ایرانی (تاریخ نمایش ایرانی)» و ۴ جلدی «بازی‌ها، کوچه‌ها و محله‌ها» را در پرونده ۵ دهه فعالیت خود در عرصه نمایش به یادگار گذاشته است.

 اخیرا این هنرمند، هنرستانی را در یک از شهرهای محروم و بی نام و نشان استان تهران پایه گذاری نموده و با تلاش بی‌دریغ خود ضمن جذب جوانان منطقه به سمت هنر، نقش بسیار ارزشمندی را در ارتقای فرهنگ منطقه ایفا نموده است؛ تا جایی که هنرستان تازه تاسیس او به عنوان یک قطب هنری در منطقه شناخته می‌شود. گفتگویی با او انجام دادیم که نظر شما خوانندگان گرامی را به ماحصل آن جلب می کنیم:

 

- جناب آقای عاشورپور شما سبقه هنری ارزشمندی دارید و بی شک هر کجای کشور می توانستید در حوزه آموزش توانمندی‌های خود را به نمایش گذارید اما ریسک فعالیت در ملارد را پذیرفتید، علت این انتخاب چه بود؟

من در بدترین و پایین‌ترین قشر طبقاتی جامعه به دنیا آمده و پرورش یافتم. احساس نوستالژی به این قشر دارم و بر این باورم که رشد و تعالی این طیف محروم، تاثیر زیادی در رسیدن به یک جامعه آرمانی دارد. از طرفی دیگر، سابقه هنری و آموزشی من، که بر پایه 45 سال فعالیت مستمر و بی‌وقفه در بدنه آموزش و پرورش و فرهنگ و هنر این کشور شکل گرفته است، به من حس مسئولیتی می‌داد که این تجارب را در اختیار جوانان و مردم علاقه‌مند به مقوله هنر قرار دهم. لذا پس از اخذ مجوزهای لازم به تشکیل و راه اندازی هنرستان کاردانش، درباره محل تاسیس این مدرسه با گروهی از دوستان آموزش پرورشی مشورت کردم. از این گروه پنج نفره حاضر در جلسه، همگی متفق القول دار آباد، شمیرانات، ونک، زعفرانیه، و... را پیشنهاد دادند اما با هیچ یک از آنها موافقت نکردم. برایم سخت بود که اهداف دراز مدت خودم از تاسیس این مرکز آموزشی را در بالاترین نقاط استان تهران پیاده کنم چون هدف من کسب درآمد غیرمتعارف ناشی از ثبت نام دانش‌ آموزان نبود؛ بلکه به دنبال رشد و تعالی مقوله آموزش و هنر بودم. احساس می‌کردم در قشر پایین شهر به دلیل مشکلات شدید مالی و فضای مستعد ورود به انواع جرم و بزه، ایجاد یک پایگاه آموزشی قدرتمند، می‌تواند در آن جامعه استحاله و بیداری هنری و فرهنگی ایجاد کند. از این رو، با مشورت پسرم تصمیم گرفتیم مدتی جغرافیای شهرستان‌های استان تهران را بررسی کنیم و سرانجام شهرستان ملارد را شناسایی کردیم.

ملارد شهری است در منتهی الیه غرب استان تهران با جمعیتی کاملا مهاجر با گستره فرهنگی و آداب و رسومی ویژه که از شرقی ترین تا غربی ترین مردم کشور را به خود جذب نموده است.

این شهر یکی از مناطق جرم خیز تهران محسوب و انواع جرم و بزه از قتل تا حمل مواد مخدر و ... در آنها دیده می‌شود و جای خالی هنر که می‌تواند نقش مهمی در تغییر تفکر جوانان و نیز مردم داشته باشد محسوس بود.

در ابتدا، دوستان ریسک راه اندازی و شکست یک مرکز آموزشی در ملارد را بالا می‌دیدند. با این وجود من یک هدف مشخص را دنبال می‌کردم و آن رسیدن به یک جامعه آرمانی بود. این هدف باید از یک چنین جایی شروع می‌شد چون می‌دانستم که استعدادهایی در این گونه مناطق نهفته است و با کمی صبر و تلاش منطقی، می‌توان یک انقلاب فرهنگی و آموزشی به وجود آورد. لذا برای تاسیس هنرستان عزم خود را جزم کردم.

 

کار را با تاسیس یک هنرستان آن هم در یک شهر بی‌نام و نشان، محروم و در عین حال جرم خیز شروع کردید و به مرور هنرستان شما به یک پایگاه فرهنگی و هنری تبدیل شد که علاوه بر وظیفه اصلی خود یعنی آموزش، در بحث فرهنگ‌سازی نیز موثر بود. چه شد که تصمیم گرفتید گستره کار خود را ارتقا دهید؟

شروع کار ما با تاسیس یک هنرستان به نام شهید آوینی در ملارد و ثبت نام از دانش آموزان علاقه‌مند به هنر عکاسی و نمایش بود. مسلما در شهرهای کوچک عموما فرهنگ نمایش شکل نگرفته و مردم زیاد با این مقوله آشنایی ندارند. برای همین ما در اولین گام با این مشکل رو به رو بودیم. اما با گذر زمان و رشد مجموعه و ورود تولیدات نمایشی در میان مردم، تا حد زیادی این تفکر تغییر پیدا کرد. البته این حرکت به سادگی صورت نپذیرفت. ما با مشکلات متعددی روبه رو بودیم که مهم‌ترین آنها چالش فضای اجرا بود. خانواده‌ها و اهالی شهر تا زمانیکه کار بچه‌ها را ندیده بودند، با تردید به انتخاب آنها می‌نگریستند و ما باید این تردیدها را از بین می‌بردیم. لذا پس از پایان اولین سال تحصیلی شورای سیاستگذاری، مدرسه تصمیم گرفت که صادرات تولیدات آموزشی و هنری خود را آغاز کند و به جامعه بزرگ و نامدار هنر ایران، خبر خوش تربیت هنرمندان دانش آموز را بدهد. از همین رو، نمایشنامه‌هایی آماده و برای اجرا مهیا شد، اما در همان زمان با مشکل جدی‌تری به نام سالن اجرا روبه رو شدیم. در ارتباط با برخی سازمانهای دولتی مسئول در این زمینه، از آنها خواهش کردیم تا فضایی برای اجرا در اختیار مجموعه قرار دهند که متاسفانه به دلایلی این امکان میسر نشد و در نهایت با تدبیر جناب آقای کوروش زارعی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، تصمیم بر آن شد تا نمایش ها در یک فضای بسیار مناسب به نام مساجد به روی صحنه بروند.این اقدام ارزشمند آقای کوروش زارعی از چند منظر مهم و قابل ستایش بوده است. اول آنکه مسجد یکی از محل‌های تجمع شهری است و افراد زیادی را به ویژه در شهرهای کوچک به خود جذب می‌کند. از سوی دیگر برخی از مردم فقط برای تماشای تئاتر به مسجد می‌آمدند و این علاقه‌مندی باعث شد تا آن افراد نیز وارد مساجد شوند. این اتحاد بین فرهنگ نمایشی و مساجد برای ارتقای فرهنگ ایرانی اسلامی در منطقه خیلی مفید بود.

از سوی دیگر، مردم در شهرهای کوچک با نمایش زیاد رابطه خوبی ندارند، که علت آن می تواند فضای حاکم بر نمایش که متفاوت از شیوه زندگی عمومی است و نیز تفاوت نوع نگاه هنرمند باشد. تا آنجا که اکثر مردم به جز برخی استثنائات مثل تعزیه که آنهم عمدتا توسط خود آنها اجرا می شود، هیچ کس  تمایلی به حضور پای نمایشها را ندارد و وقتی نمایش وارد مسجد شد به نظر من، یک الفتی بین مردم و گروههای نمایشی ایجاد شد و آن فاصله بین هنرمند و مردم عامه تا حد زیادی از بین رفت. از سوی دیگر ما نوع نمایشها را بر اساس سلایق مردم انتخاب کردیم. ما می دانستیم که اجرای نمایشهای کلاسیک و سنگین بازخورد منفی دارد و نه دانش آموزان و نه والدین علاقه ای به تماشا نداشتند، لذا همه تولیدات را به سبک نمایش ایرانی یا همون سکوی گرد کار کرده و اجرا کردیم و اتفاقا موفق هم بود زیرا به استاندارد بازیگر تماشاگر و تماشاگر بازیگر رسیدیم.

 

 

- با توجه به اینکه حوزه نمایش در شهرهای کوچک زیاد با استقبال رو به رو نیست، نگرش مردم شهر به این اقدام را چطور دید و چگونه توانستید خود را در میان مردم معرفی کنید؟

مردم این منطقه به دلیل روزمرگی زیاد، علاقه‌ای به مقوله هنر نداشتند و اصولا نمی‌دانستند تئاتر چیست؟ شورای سیاستگذاری مدرسه هم براین موضوع مهم واقف بود. برای اینکه خانواده‌ها به سمت هنر سوق داده شوند، تصمیم گرفتیم که یک استحاله تربیتی و آموزشی در دانش‌آموز ایجاد کنیم. زیرا می‌دانستیم که اگر فرزندشان دچار تغییر و تحول اخلاقی، مذهبی، آموزشی شوند، والدین، مدرسه را باور می‌کنند. از این رو، با اجرای تولیدات هنری مدرسه در نمازخانه مدارس شهر ملارد، والدین را به مدارس آوردیم و نمایش‌ها را برای‌ آنها اجرا کردیم. از آن زمان به بعد، روزی نیست که خانواده‌ها با گل و شیرینی به مدرسه نیایند و از تحول بنیادین فرزندشان خشنود نباشند. جالب اینجا بود که مردم منطقه بعضا حضوری به مدرسه می‌آمدند و یا تلفن می‌زدند که آیا دوباره نمایشی آماده اجرا داریم؟

 

- آیا تصمیمی برای توسعه این تفکر در شهرهای دیگر کشور نیز دارید؟

بله، به شدت دنبال این هستیم که در شهرهای دیگر، نمایش‌های مدرسه را به اجرا ببریم و در این راستا با مدیرکل محترم مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری جناب کوروش زارعی همکاری صمیمانه‌ای داریم.

 

- در انتها اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید؟

من از شما و سایت ارجمند ایران تئاتر سپاسگزار هستم که این وقت رو به بنده دادند. امیدوارم که خداوند منان به تمامی خدمتگزاران عرصه تعلیم و تربیت و هنر پاداش خیر عطا کند.

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی وما رستگار

 

گفتگو از علی رحیمی

 




مطالب مرتبط

مدیرکل هنرهای نمایشی:

جشنواره‌ها باید با انضباط مالی سفت و سخت برگزار شوند
مدیرکل هنرهای نمایشی:

جشنواره‌ها باید با انضباط مالی سفت و سخت برگزار شوند

مدیرکل هنرهای نمایشی اعلام کرد از سخنانش درباره نبود انضباط مالی در چهل‌و‌یکمین جشنواره تئاتر فجر سوءبرداشت شده و منظور او زیرسوال بردن زحمت‌های برگزار کنندگان این رویداد بین‌المللی نبوده است.

|

نظرات کاربران