دلنوشته حمید مظفری در فقدان جعفر والی
جز فرودآوردن سر تعظیم دربرابربزرگی او چه می توانیم کرد؟
حمید مظفری : جعفر والی این استاد تئاتر به جد یکی از دل بسته ترین های هنرمندان این عرصه بود.
صبح شنبه 27 آذر ماه یک هزار وسیصد ونود وپنج کارگردان وبازیگر شهیر دهه های چهل وپنجاهِ تئاتر و بازیگر سینما : جعفر والی ، بعداز تحمل رنج های بیماری، که اورا سه ماه توان فرسود، از بندِ حیات رها شد و برای همیشه آسود.
شکی نباید داشت که این استاد تئاتر به جد یکی از دل بسته ترین های هنرمندان این عرصه بود.همین پریشب ؛ [شبی که برای آن نازنین صبح نداشت] از دوست بسیار عزیزم علی بی غم از آقای والی جویا می شدم، که خوب، پیداست آگاهی ای امیدوار کننده نداشت که بدهد.
این هنرمند"ایرانی" بیشترین آفرینشگری هایش در راستای نمایش [تئاتر] ایرانی بوده است.آثار تئاتری زنده یاد غلامحسین ساعدی را همو بود که بر صحنه ی خاطره آفرین تماشاخانه سنگلج با بهترین میزانسن ها به نمایش در می آورد.
اینک جز آه حسرت کشیدن در نبود او،وجز فرودآوردن سر تعظیم دربرابربزرگی او چه می توانیم کرد؟
ما این حق را داریم که از روزگار وبازی های زشت اش به شدت دل آزرده و پرسشگر باشیم ؛ چرا نباید جعفر والی دراین چهاردهه،چهل نمایش دیگر ،آن گونه که دل خواهش بود برصحنه می برد؟
آیا بایسته بود که به تقریب ، نیمی از عمر خود را در رویای صحنه سرآورد،ودر پایان آروزی بازی با خود برد؟