با حضور نمایش «شازده کوچولو» در خانهموزه استاد انتظامی
سندرم نوجوان ابدی به چالش کشیده میشود
نمایش «شازده کوچولو» با برداشتی نو از کتاب شازده کوچولو و تحلیل روانشناختی شخصیت نویسندهی آن «آنتوان دوسنتاگزوپری» توسط گروه تئاتر اگزیت به روی صحنه میآید.
به گزارش دریافتی ایران تئاتر، این برداشت بر اساس تحلیل دو روانکاو برجسته «ماریلوئیس فون فرانتس» مهمترین شاگرد کارل گوستاو یونگ و «اوگن دروئرمان» از روانشناسان مکتب فروید انجام شده است.
خلبان در این نمایش، زنی است که خلبان هواپیمای جنگنده بوده و در پی آسیبهای روانی ناشی از جنگ، در آسایشگاه روانی بستریشده است. شازده کوچولوی این خلبان، دختر جوانی است که خلبان طی یکی از مأموریتهای خود در پی خراب شدن هواپیمایش در کویر با او روبرو شده است. بر اساس تحلیل دو روانشناس فوقالذکر، هم سنتاگزوپری و هم شخصیت خلبان این نمایش از عقدهی مادر منفی و نیز سندرم نوجوان ابدی رنج میبرند. اجرای صحنهای این داستان و بازگو کردن وقایع توسط خلبان، درواقع جلسهی درمانی اوست. این نمایش ادغامی است از فیلم و تئاتر که در نمایی نزدیک، درامی روانی را شکل دادهاند.
در بخش صحنه، فرشته حسینی نقش شازده کوچولو و لیلی شجاعی نقش خلبان را ایفا میکنند. اردوان عزیزی آهنگساز و نوازندهی موسیقی این نمایش است. در بخش فیلم نیز منصور میرزابابایی، مریم صیادمقدم، غزاله کنعانپناه، کیارش لبانی، آویشن بیکایی، ایرج تدین، محمدمصطفی ملک، شیوا خاکپور، نازنیک گالوستانیان و فهیمه کوشا ایفای نقش میکنند. مترجم این اثر از زبان انگلیسی شیرین میرزانژاد و طراح و کارگردان آن مهرداد خامنهای است.
این برداشت گروه تئاتر اگزیت از نمایش شازده کوچولو پیشازاین برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ به زبان نروژی در کشور نروژ و در سال ۲۰۰۷ در آلمان به زبان آلمانی به روی صحنه رفته است. این اثر از ۱۲ تا ۳۰ دی ۱۳۹۵ ساعت 19 با زمانن 90 دقیقه بهعنوان بخشی از رپرتوار ثابت این گروه، در تهران در خانهموزه استاد انتظامی به روی صحنه خواهد رفت.
درباره نگاه تراژیک به شازده کوچولو یادداشتی به قلم مهرداد آقاجانى- روانشناس و مشاور منتشرشده است.
در متن این یادداشت آمده: اگزوپری حتی گمان نمیکرد که سالها پس از مرگش، اثر تحسینشده و جهانیاش، چنین توسط فون فرانتس به حیطهی نقد تحلیلی و روانشناختی کشیده شود و هیچوقت گمان نمیکرد که دچار عقدهی مادر منفی باشد و بازهم به مخیلهاش هم خطور نمیکرد که با نقاشی فیلی در شکم مار بوآ، کلید نوجوانی ابدیاش را استارت بزند. شازده کوچولوی او به سمبل کندن از دنیای بزرگسالی و پرداختن به دنیای کودکی و رؤیاپردازی بدل شد و همچنان هم به همین عنوان شناخته میشود؛ اما در زبان تحلیلی باید از شازده کوچولو به تراژدی شازده کوچولو یاد کنیم. امروزه طیف کثیری از افراد به من مراجعه میکنند برای برطرف کردن عقدهی مادر خویش و همینطور نوجوان ابدی خویش.
اما خود، هیچ آگاهی از سندرم خود ندارند. اگزوپری هم آگاهی از سندرم خود نداشت چون اگر داشت، به قول فون فرانتس با نقاشی مار بوآی خود به اینور و آن ور راه نمیافتاد برای اینکه ببیند کسی او را میفهمد یا نه.
مار به وایی که نماد آنیم ای ویرانگر است و فیلی که نماد آنی موس سازنده و این فیل در شکم مار بوآ گیرکرده یعنی حرکت بهسوی قهقرا و مرگ. نهایت داستان فردی که عقدهی مادر دارد و به نوجوانی ابدی نیز دچار است، چیزی نیست جز مرگ.
چرا؟
چون نوجوان ابدی روی زمین نیست و همیشه در آسمان به سر میبرد و هیچگاه پایش را روی زمین نمیگذارد تا از زمین انرژی بگیرد. زمین مادر است و منبع تغذیه شوندگی و وقتی وصل به زمین نباشی، انرژی دریافت نخواهی کرد. ما زمینی هستیم و میبایست انرژی حیات خود را از زمین دریافت کنیم؛ اما وقتیکه جایگاه و پایگاهی بر روی زمین نداشته باشیم، در انتظار مرگ باقی خواهیم ماند چون همیشه در آسمانها و در خیالات خود به سر میبریم و به ساخت (من جهان) خود اقدام نخواهیم کرد.
مهرداد آقاجانى در پایان یادداشت خود یادآور شده: مردانی که همیشه از کاری به کار دیگر سرگردان هستند و هیچگاه کاری اشتیاق آنها را برنمیانگیزد، دچار نوجوان ابدی خود هستند. همیشه نوجوان خواهند ماند. حتی در سن ۷۵ سالگی. بدون داشتن پایگاه مادی و اجتماعی و روانی. اقیانوسی از کارهای انجام داده به عمق یک سانت.