در حال بارگذاری ...
گفت وگو با لوون هفتوان کارگردان نمایش بازی یالتا

در تئاتر رویاهایم را اجرا می کنم

ایران تئاتر:لوون هفتوان را اغلب مخاطبان درایران با فیلم تحسین شده و موفق پرویز می شناسند.که لوون درآن بازی بی نظیراز یک کاراکتر آرامی که هیولای درونش بیدار می شود و اورا تبدیل به قاتل زنجیره ای می کند ارائه کرد . اما لوون یک تئاتری اصیل و باسابقه است که سال ها در آن سوی دنیا (کانادا) تئاتر کار می کند.

لوون از آکادمی هنرهای مسکو و سرزمین چخوف فارغ‌التحصیل شده است وبعد ازاقامتش در کانادا سال ها است که نمایش های مختلفی را از بزرگانی مثل پینتر، شکسپیر و پیر آندلو روی صحنه اجرا کرده است . لوون در دوران دانشجویی درفیلمی برای خسرو سینایی بازی کرد و بعدتر هم در فیلم صدای تاریک افخمی حضور داشت. لرزاننده چربی، مردی که اسب شد دوفیلم مهم و شناخته شده کارنامه کاری لوون هستند. لوون سال ها قبل در تورنتونمایش بازی یالتا را روی صحنه برده است. نمایش بازی یالتا که وام گرفته از داستان بانو وسگ ملوس چخوف است. فضایی شاهپریانی و رومانتیک و چیزی بین واقعیت و تخیل دارد. لوون بهار امسال نمایش بازی یالتا را در تماشاخانه کنش معاصر روی صحنه برد و مورد استقبال قرار گرفت و دوباره در دی‌ماه نمایش رادر تئاتر باران اجرا می کند . عوامل اجرایی نمایش عبارتند از : گروه تئاتر دیماک (آلبرت بیگ‌جانی) و گروه لماز(کاتادا) تهیه‌کنندگان، مقدی شاهمیریان طراح لباس، عسل صابروحید دستیار لباس، مصطفی اسفندیاری طراح نور، مانی منادی‌زاده موسیقی، علیرضا دربانی طراح پوستر، مهرنوش حسینی دستیارکارگردان و مدیراجرایی، سارا حدادی روابط عمومی، مهرانگیز قهرمانی مشاور رسانه، رضا جاویدی و سارا ثقفی عکس و وحیدرهبانی، روشنک گرامی، مانی منادی‌زاده بازیگران این نمایش هستند. با لوون در باره اجرای  نمایش بازی یالتا گفت وگویی انجام داده ایم.

 

براساس چه ضروتی نمایش بازی یالتا را دوباره روی صحنه اجرا کردید؟

با توجه به استقبال خوبی که از اجرای اول نمایش در سالن کنش معاصر انجام شد تصمیم به اجرای مجدد نمایش گرفتم.دراجرای فعلی به دلیل سفری که برای شادی کرم رودی پیش آمد ، ایشان ما را همراهی نکردند و به همین دلیل برداشت من از نمایش کمی تغییر پیدا کرد.

 

 این تغییرات در چه بخش هایی از نمایش انجام شده است؟

باحضور روشنک گرامی شیوه بازی ها  متفاوت تر از اجرای گذشته شد و متعاقب آن ریتم نمایش هم تغییر پیدا کرده است و میزانسن ها به دلیل ویژگی سالن باران تغییر پیدا کرد و امکانات نوری دو سالن هم با هم تفاوت داشت و نیاز به طراحی مجدد نوری داشتیم.  سالن کنش معاصر سه سویه است و امکانات فنی و نوری مناسب تری نسبت به سالن باران دارد.آلان من نمایش را با 5 نور اجرا می کنم و چون در این زمان من فرصت اجرای یک نمایش را در سالن باران داشتم ،بازی یالتا را اجرا کردم. ایده آلم از اجرای بازی یالتا در سالن کنش معاصر بود . برای من هر اجرا یک چالش جدید است. به نمایش بازی یالتا علاقه زیادی دارم  و این سومین باری است که آن را وی صحنه می برم.

 

درکانادا هم نمایش را به زبان انگلیسی اجرا کردید؟

بله ، آن اجرا در حوزه تئاتر محیطی قابل تعریف بود.

 

 اجرای نمایش در محیط های واقعی که داستان در آنجاها رخ می دهد جذابیت های زیادی برای کارگردان و تماشاگر دارد؟

در اجرایم در کانادا تعداد تماشاگران محدود بود و درحین اجرا تماشاگر به دنبال بازیگران در کوچه ،خیابان و کافه های قدیمی شهر در حال حرکت بودند.

 

در اجرای کانادا با توجه به محیطی بودن نمایش ، آیا هرروز اجرا نسبت به روز قبل متفاوت تر بود؟

هر روز به لحاظ جوی برای اینکه طول روز کمتر می شد . نمایش را مقداری زودتر شروع می کردیم.زیرا در نمایش به غروب آفتاب نیاز داشتیم و هر روز اجرا سه دقیقه زودتر شروع می شد. در ضمن در زمان حضور دو شخصیت نمایش در ایستگاه باید زمان طوری برنامه ریزی می شد که قطاری از ایستگاه عبور کند. نمایش از یک مکان ثابت شروع و به خیابان کشیده می شد و تعدادی مخاطب گذری هم به دیدن نمایش اضافه می شد. اغلب اجراها با 70 نفر شروع و با 90 نفر پایان می گرفت  و این برای من جذاب بود که مخاطب گذری چقدر درگیر دیدن نمایش می شود و تا آخر با ما می آید . در زمینه ممیزی هم به هرحال دستم دراجرا نسبت به ایران بازتر بود و بنابراین به روح نمایش نامه نزدیک بود.البته محدودیت باعث ایجاد خلاقیت می شود و آن را به فال نیک گرفتم. در اجرای اردیبهشت ماه دوستان بازبین هیچ نکته ای را ممیزی نکردند .اما در اجرای جدید پیشنهاداتی  ارائه کردند که باید به کار گرفته می شد.

 

چخوف نامی است که اغلب کارگردان ها در طول مدت دوران کاریش یک بار به سراغش می روند؟ 

نمایش نامه های چخوف  برای من کتاب دعا هستند وچون به زبان روسی آشنایی دارم ، آثار چخوف را اورجینال و با زبان مادریش می خوانم و چندتایی از آثارچخوف مثل سه خواهر را برای اجرا کردن ترجمه کرده ام. هربار که سراغ چخوف می روم با لایه و مفاهیم جدیدی روبه رو می شوم.چخوف احتمالا جایی ثابت ایستاده و ماها دورش می گردیم.متن های خوب درهر زمان و مکانی  قابلیت برداشت های متفاوت و نویی دارند.

 

با نوشته های برایان فریل چگونه آشنا شدید؟

معمولا آثاراغلب نویسندگان بزرگ را مطالعه می کنم و ده سال پیش بنا به بیماری در بیمارستان بستری بودم و مجموعه آثار برایان فریل را خواندم. سوای متن های اورجینالش ، فریل روی ادبیات روسیه خیلی کارکرده است وچندی پیش رمان پدران و پسران تورگینف را تبدیل به نمایش نامه کرده است. آربی آوانسیان در دهه چهل براساس بانو و سگ ملوسش نمایشی را روی صحنه برده بود و اقتباس های متنوع و گوناگونی از این اثر چخوف توسط نویسندگان و کارگردان ها در تمام دنیا انجام شده است. اما متن فریل را تا آنجائیکه می دانم تا به حال روی صحنه اجرا نشده است. مدت ها فکر می کردم که چگونه متن فریل را می توان دراماتیزه کرد.

 

نکته حائز اهمیت در متن فریل وجود این فضای بین واقعیت و رویا است؟

درست است . همیشه تعریف ماهیت رویا وارائه اش درتئاتر برایم جذابیت داشته است . درتئاتر چیزی را ارائه می کنید و تمام می شود و یا به عبارتی لحظه ای بین بود و نبود است. من از پینتر وپیرآندرلو نمایش کار کرده ام و به این وجه رویا پردازانه آثارشان پرداخته ام . دربازی یالتا این وجه رویا گونه در بافت یک داستان عاشقانه و رومانتیک را روایت کردم.من دراجرای نمایشی که روی صحنه می برم برایم مسائل اجتماعی و سیاسی درون آن اولویتی ندارد و بود ونبود هستی شناسانه برایم محوریت پیدا می کند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران