واکنش هنرمندان به واقعه تلخ 30 دی ماه
کاش چاهی بود که فریاد فراق سر میکشیدی برادر
روز گذشته هنرمندان کشورمان در پی حادثه تلخ فرو ریختن ساختمان پلاسکو واکنشهای متفاوتی از سوی خود نشان دادند.
به گزارش ایران تئاتر، فاجعه 30 دی ماه اتفاق تلخ و دردناکی برای کشورمان بود. اتفاق و واقعیت وحشتناکی که تا مدتها از ذهن و خاطره هیچ ایرانی پاک نخواهد شد و بدون شک اقدامهای بشر دوستانه آتش نشانان فداکار ایرانی در تاریخ به ثبت خواهد رسید.
در پی وقوع حادثه حریق در ساختمان پلاسکو، چهرههای هنری کشورمان نسبت به حادثه تلخ ریزش ساختمان پلاسکو تهران واکنش نشان دادند و هر یک خود را در این واقعیت تلخ با مردم ایران و خانواده های جان باختگان، شریک دانستند. تعدادی از این واکنشها را در ادامه میخوانید.
شهاب حسینی
امروز، قلب ایران در مرکزِ تهران میتپد. زیر آوار سنگینی که آرزو میکنیم در آن نفسها به شماره نیفتند و این غم انبوه بر سنگینیاش نیفزاید.
در شرایطی که همگی دل نگران جان هم وطنان گرفتار در تلی از خاک و آهن تلنبار شده ساختمانِ فرو ریختهایم، نمیتوانیم به چیزی جز رنج بی اندازه عزیزان امداد رسان و دلشوره دردناک بستگان بیاندیشیم.
این آوار، که امروز قلبهایمان را میفشارد پیش از آن که از سنگ و خشت و فلز باشد، حاصلِ بیتفاوتی واضعان، اهمالِ ضابطان و حرص و آز مالکان است.
دردآورتر از وخامت حال مصدومان، راهبندانی است که ریشه در وخامت حال فرهنگمان دارد.
این حادثه، تلنگری دردناک است تا بیشتر به خویشتن بیاندیشیم.
پرویز پرستویی
گیرم که دلم راضی شود جز اشک ریختن و نگاه مبهوت و ناباور به قاب تلویزیون، کاری بکنم، که نمیشود... گیرم که بتوانم بغض تنیده در گلویم را فرو بدهم و نفسم را آزاد کنم، که نمیتوانم... گیرم که بشود به گیر افتادن غیور دلاوران آتش نشان در زیر آوار فکر نکنم، که نمیشود.... گیرم بتوانم به داغ دل مادر، پدر، همسر و فرزندان آن «مردان مرد» فکر نکنم، که نمیتوانم....گیرم که بشود و بتوانم خودم را بنشانم که مطلبی، تسلیتی، سوگنامهای، مطلبی، چیزی بنویسم....چه بنویسم؟!چه بنویسم خدا .....
رضا کیانیان
شهادت آتش نشانهاى هم میهنمان و فاجعه فرو ریختن ساختمان پلاسکو را به همه خانوادههای داغدیده و هموطنانم تسلیت میگویم...هرگز نتوانستم تصمیم بگیرم اگر آنجا بودم، فیلم میگرفتم و یا به مصدومان کمک میکردم؛ آیا فیلم میگرفتم و یا خلوت میکردم تا نیروهایی که برای کمک آمده اند به کار امدادشان برسند!
فاطمه معتمد آریا
پدرم همیشه با غرور و افتخار از شجاعت و فداکاری همکارانش حرف می زد. از آتش های بزرگی که فرو نشانده بودند از جان هایی که از میان شعله های آتش نجات داده و از همکارانی که در میان شعله ها جان باخته بودند و من همیشه با غرور و هراس به حرف هایش گوش می کردم، غرور داشتن پدری قهرمان و هراس از شعله های آتشی که به میان شان می رفت...و امروز و در این لحظات، می دانم که روح پدرم برای همکاران از جان گذشته اش نا آرام است همانطور که روح و جان میلیونها ایرانی نگران آنان است... در این لحظات بیم و امید، با تمام وجود در کنار خانواده قهرمانان این ملت هستم و برایشان صبر و آرامش آرزو می کنم.
هدیه تهرانی
ایستاده در غبار...یاد رخسار تو را در دل نهان داریم ما، در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما، در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده اند، ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما
این باریست که آتش نشان آتش به دل ها زده...همدردی و تسلیت به داغداران و از خود گذشتگان ایستاده در غبار غم...
آتیلا پسیانی
درود به آتش نشانان دلیر و با غیرت و تاسف از این حادثه مرگبار و تسلیت به خانوادههای داغدار...
حسن فتحی
سلام و درود و تسلیت به آتش نشانهای شجاع و فداکار وطن. همه یک ملت به شما فرزاندان شریف خویش مباهات میکنند.
فریبرز عرب نیا
زمان هایی هست که زبان آدم از درد و بغض بند می آید. چه می شود گفت جز اظهار همدردی؟
به همه هم میهنان عزیز به ویژه خانواده های داغدار تسلیت می گویم. دعا کنیم خدا به کمک کسانی که زیر آوار ماندند بیاید و برایشان معجزه کند.
خدا آتش نشان های قهرمان و از خود گذشته ما را که بی هیچ ادعایی از جانشان برای مردم مایه می گذارند در پناه خودش حفظ کند.
پانتهآ بهرام
آنها پدرِ کسی بودند. برادر، پسر و معشوقِ کسی. اما وظیفهشان را تا انتها مثل همیشه تا انتها به سر انجام رساندند. آنچه از صبح گفتهاند و شنیدهاید را تکرار نمیکنم که چشمهایم از اشک هنوز تار میبیند و شما هم .تنها یک درخواست. به آژیرهایشان بیشتر احترام بگذاریم... بیایید در این روزِ تلخ به خودمان قول دهیم که به جای تماشاچی پیگیر بودن، در این لحظات بازیگرِ خوبی باشیم و صحنه را برای بازیگران حرفهایتر، که همان امدادگران هستند، خالی کنیم !
حبیب رضایی
نشان، معرف و جایزه آدمهایی است که در جایی از مسیر، به زندگی ارزشی بیشتر از زنده بودن بخشیدن. مثل نشان قهرمانهای جنگ، نشان درجه یک دکتری، نشان شوالیه و.... حال تو این بزرگان و مردان نجیب را ببین که «آتش» را نشان خود کردهاند و جان بر دل میگیرند، که من و شما دل و جانمان نسوزد... چه دردی دارد که ببینی دل خودشان این همه امروز سوخت!(....اگر شانه دوست نیست، کاش چاهی بود که فریاد فراق سر میکشیدی برادر.... همه غمگین شدیم امروز.... همین)
حمید جبلی
درود همیشگی و ابدی برای این بزرگانی که هستند بی هیچ منت. شنیده شده که نزدیک به ۲۰۰۰ آتش نشان در شیفت غیر کاری آمدند و از جان خود گذشتند تا جانی را نجات دهند.
حسین پاکدل
هیچ چیز نمىتواند عمق اندوه این آتش نشانها را از آتشى که به جان و تن مردم و همکارانشان افتاد، نشان دهد. وه که چه لحظههاى بهت آورى را شاهدیم. انگار همخانه ماتم شدهایم. در پس این چهرهها ما هستیم.
هنگامه قاضیانی
جان به باران تسلیم میکنم و هنوز عطر عمر برنخواسته، با دو بال فرشته پر میگیرم...تسلیت به همه مردم ایران و خانوادههای داغدیده.
صابر ابر
برای زنانی که امشب آغوش گرمشان وجود ندارد، برای فرزندانی که هر شب منتظر بودند تا از زبان پدرشان، داستان نجاتی دیگر را بشنوند، برای رفیقهایی که رفیقشان را تا ابد با افتخار تعریف میکنند و برای مردمم، که غمشان کم نیست و کم نمیشود...سوگوارم....برای مادرانشان....فقط میشود یک کار کوچک کرد، به مادرهایمان بگوییم برایشان از خدا آرامش بخواهند، آنوقت ما سهممان را دادهایم...
وقتی فهمیدم، به خاطر جمعیت زیاد، کمک رسانیها با مشکل رو به رو شده، فکر کردم ما از مرگها هم نمیگذریم، عکس از اعدامها و سوختنها و دردها، کجای جهان ما را تغییر میدهد؟! همه جا حضور ما لازم نیست.
هانیه توسلی
فاجعه عظیم انسانى! چه مىتوان گفت و نوشت! فقط بهت است و حیرت و غم از این همه سهل انگارى که جان و مال صدها انسان را گرفت. تسلیت به ایران. تسلیت به آتش نشانان فداکارى که امروز همکارانشان را از دست دادند. تسلیت به خانوادههایشان. تسلیت به ایران. خدا به دادشان برسد. خدا به دادمان برسد. آمین
شبنم مقدمی
داغی بزرگ بر دل تهران...داغی بر دل وطن...کدام واژه تسلای این غم؟
سیما تیر انداز
هیچ کلمهای نمیتواند این فاجعه را توصیف کند...خدا همه این دلاور مردان را که جان خود را برای حفظ و امنیت هموطنانمان باختند، قرین آرامش کند...خدا به همه بازماندگانشان صبر دهد...
بهاره رهنما
اشک و فریادهای آتش نشانها در سوگ همکاران در ساختمان پلاسکو تهران...
یادمان باشد این آتش نشانهای عزیز و فداکار، ماههاست که دارند فریاد میزنند ما امکانات برای حریق ساختمانهای خیلی بلند نداریم! متاسفم که حتما باید اتفاقی آنقدر سیاه و مصیبت بار بیفتد تا بلکه به فکر بیفتیم!
خداوند به داد دل خانوادههای داغ دیده برسد...
رضا درمیشیان
در عزاى ملى بى تدبیرى که باعث جان باختن آتش نشانان دلیر این سرزمین در حادثه ساختمان پلاسکو شده، به کودکى فکر مىکنم که نگران آخرین علائم حیاتى پدرش است، به زنی که دیگر مردش را نمیبیند. رختهاى سپیدى که سیاه شد، به مادرى که امشب دیگر پسرش به خانه نخواهد آمد، به وحشت آتش نشانان محبوس در موتورخانه، به آتش نشانى که حیاتش را در تمام نشدن شارژ گوشى یا نرفتن آنتن تلفن همراه مىداند... از این فکرها خلاص نشده به روزى فکر مىکنم که زلزله تهران سر باز کند، غیر قابل تصور است فاجعه آن روز شهرمان، تصور قبرستان بزرگی که جزوى از آن خواهیم شد، هر چند اگر قبل از آن روز، با این هواى آلوده، از «تهران»مان، «تهرانى» مانده باشد.
الهام پاوه نژاد
آه ای سرزمینِ فقر، ای خاکِ تنگ دست من، با کدام ابر ببارم برای تو... سرت را بالا بگیر قهرمان... دستت خالی بود اما دلت دریا.... بمیرم برای غم دلهایتان...خدا یاورتان .
ستاره اسکندری
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند...خداوندگاران عشق، ایثار، صبر...دعایمان بدرقه راهتان
رویا میر علمی
چقدر مادر بی فرزند شدند یکباره همین امروز صبح، چقدر زن بی یارو یاور و چقدر فرزند بی پدر...کاش آتش گلستان میشد برایتان...کاش
هوتن شکیبا
ثبت غصه و غم و تلخی و بیماری و مرگ دیگران برای یادگاری...دل سنگ میخواهد.
امیر جدیدی
مَرد ترینها، بزرگترینها، دلدارترینها، قهرمان ترینها در اسفبارترین...
چه شب تلخى براى بازماندگان، براى تهران، براى ما