در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «پرنده» آخرین اثر اجراشده در جشنواره تئاتر فجر

جهانی به کوچکی زمین گلف یا زمین گلفی به وسعت جهان

ایران تئاتر-احمد عظیمی: پرنده به پدیده‌ی مهاجرت، تبعیض، تهدید محیط‌زیست، شکاف طبقاتی، رسانه و... نگاهی می‌اندازد و سعی دارد با مطرح کردن این مسائل مخاطب خود را با این سؤال روبرو کند که چگونه می‌توان از زاویه‌ای دیگر به جهان نگاه کرد؟

نمایش «پرنده» که آخرین نمایش اجراشده در جشنواره تئاتر فجر بود تنها ساعاتی قبل از اختتامیه کار خود را به پایان برد و به نظر می‌رسد یکی از متفاوت‌ترین آثار اجراشده در جشنواره این دوره به‌خصوص در میان آثار بین‌المللی بود. با دیدن شیوه اجرایی این نمایش اولین سؤالی که ذهن را درگیر می‌کند به چالش کشیدن مفهوم چیستی تئاتر است ! پرنده این مفهوم  را برای مخاطبش تغییر می‌دهد و در ابتدایی‌ترین برخورد  چیستی تئاتر را دچار چالش می‌کند. بدین معنا که مخاطب در هیچ جای اثر به‌جز صحنه پایانی، بازیگر زنده بر روی صحنه نمی‌بیند؛ نمایش فیلمی است با دکوپاژی زنده. با شروع نمایش نگاهمان به پرده سفیدی می‌افتد که با پروجکت کردن تصاویر قرار است همه آنچه به‌عنوان نمایش می‌خواهیم شاهد باشیم را روایت کند و این اولین نقطه‌ای است که مفهوم تئاتر بودگی در پرنده دچار چالش می‌شود. چگونه می‌توان تصاویری پخش‌شده را بر روی پرده سفید تئاتر دانست، این تئاتر است یا فیلم؟

پرنده را می‌توان‌یک تئاتر مستند دانست که البته تنها مواد و مصالحش را از این فرم برمی‌دارد و با خلق روایت‌ها و داستان‌هایش حرف‌های خود را می‌زند. پرنده به پدیده‌ی مهاجرت، تبعیض، تهدید محیط‌زیست، شکاف طبقاتی، رسانه و... نگاهی می‌اندازد و سعی دارد با مطرح کردن این مسائل مخاطب خود را با این سؤال روبرو کند که چگونه می‌توان از زاویه‌ای دیگر به جهان نگاه کرد؟ هرچند با دیدن اثر شاید خیلی این زاویه نگاه برای ما ناآشنا نباشد و حرف پرنده برای مخاطب آن‌سوی آب‌ها بیشتر جذاب باشد؛ در دنیای این نمایش آدم‌ها به دودسته این‌سوی حصار و آن‌سوی حصار تقسیم می‌شوند و ما جزو دسته دوم  یعنی آن سوی حصار به حساب می‌آییم! بنابراین به نظر می‌رسد گفتمانی که ما با آن تا کنون روبرو بوده‌ایم نیز همان رویکرد انتقادی است که نمایش پرنده به آن می‌پردازد، با این تفاوت که باظرافت و بیان تازه‌اش این اثر چیزهای زیادی برای آموختن ازلحاظ شیوه اجرا و بیان مسائلش دارد.

برای به اشتراک‌گذاری این سؤال ابتدا توصیفی از اجرا را نقل می‌کنم؛ صحنه نمایش پوشیده شده از کف‌پوشی سبزرنگ همچون چمن مصنوعی است که در وسط آن‌یک پرچم و سوراخ زمین بازی گلف دیده می‌شود. همه‌چیز در این چمن مصنوعی و در این نمایش در اندازه‌ای مینیاتوری و کوچک است. با دقت در جزئیات صدها عروسک پلاستیکی از حیوانات مختلف را می‌بینیم که به کوچکی انگشتان‌اند.این حیوانات در صفی طولانی در مسیری چیده شده‌اند که گویی به‌سوی مقصدی در حال سفرند. هرچند این جزئیات در ادامه اجرا روشن می‌شود. تقریباً همه آکسسوار های در اندازه‌ای کوچک و ماکت گونه وجود دارند. در دو سوی صحنه نیز دو میز قرار دارد که یکی جایگاه اپراتور صدا و تصویراست و دیگری وسائلی دیگر از دنیای نمایش را در خود جای‌داده. داستان پرنده با تصاویری از فیلم ماندگار پرندگان اثر آلفرد هیچکاک آغاز می‌شود و این اولین کاشت در ذهن مخاطب است. در ادامه نریشنی به زبان انگلیسی و لهجه‌ای لاتین داستانی از شروع روز یک خبرنگار را نقل می‌کند و اجرای زنده با فیلم‌برداری زنده از ماکت و اشیاء آغاز می‌شود؛ تصاویری از ورق خوردن یک مجله که صفحاتش از اخبار و مسائل روز دنیا می‌گوید. خبرهایی از وضعیت جهان با تمام تضادهایش؛ مسائلی مثل مهاجرت و سیاست تا حواشی سلبریتی ها. این تصاویر با اجرایی زنده روایت می‌شود و فیلم‌بردار با گرفتن نماهای بسته از آکسسوارها مثل مجله یا دنیای مینیاتوری ماکت شده و عروسک‌ها داستان را روایت می‌کند و به همراه عکس‌ها و اطلاعاتی که در طول اجرا پخش می‌شوند «پرنده» با مخاطب خود ارتباط برقرار می‌کند.

نمایش «پرنده»با بازی با مفهوم پرنده و به‌کارگیری موردی خاص مثل پرستو که نماد یک گونه مهاجر است مفهوم مهاجرت را مطرح می‌کند و از سوی دیگر با ارجاع به مفهوم پرنده در فیلم پرندگان هیچکاک آن را نمادی از تهدید می‌داند، اما همواره این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کندکه پرندگان نماد چه چیزی هستند؟ آن‌ها از کجا می‌آیند و به کجا می‌روند و چرا تهدید به‌حساب می‌آیند؟ با این توصیف دو وجه از پرنده در این اثر وجود دارد؛ یکی پرنده‌های فیلم هیچکاک و دیگری پرنده‌هایی که پرستو هستند و تنها صدایشان را می‌شنویم. اولی تهدیدگر و خطرآفرین است و دومی مهاجری بی‌آزار.

مهم‌ترین مسئله‌ای که در اجرا مطرح می‌شود مسئله درست دیدن است. اثر از ابتدا به تفسیر از دیدن یک نوشته، عکس یا تصویر تأکید می‌کند. در دنیای امروز که با رسانه‌ها احاطه شده ایم در زیر لایه‌های هر خبر، عکس و تصویری که می‌بینیم تفسیرها و پیام های بسیاری  وجود دارد که بر ذهن ما تاثیر میگذارد. کنترل ملت‌ها و افکار عمومی در جهان امروز همواره با رسانه‌هاست رسانه‌هایی که امروز با گوشی‌های هوشمند و تبلت ها حتی تا توی تخت انسان‌ها نیز نفوذ کرده. پرنده به ما در مورد همین درست دیدن و دقت کردن می‌گوید و از همان ابتدا متذکر می‌شود ذهن و چشم ما هرگز هیچ‌چیز را در نگاه اول درست درک نمی‌کند اما تفسیر تصاویر و اخبار می‌تواند پیامی دیگر را به مخاطب دهد. پرنده با همین طرح موضوع دریکی از اصلی‌ترین اپیزودهای اثر که به بررسی عکس از یک زمین گلف می‌پردازد تحلیل های متفاوت از یک عکس را ارائه می دهد. تصویری که در آن دو نفر در حال بازی گلف هستند و درنقطه ای دورتر -که فنسهای بلندی در انتهای زمین قرار دارد- انسان‌هایی روی این حصار نشسته‌اند که آفریقایی‌هایی مهاجر هستند و در اصل هم این حصار با این ارتفاع برای حفظ این زمین از همین افراد به وجود آمده است. عکس در ابتدا معمولی است، در ادامه با دیدن این افراد نشسته بر روی فنسها جالب می‌شود و با پیش رفتن نمایش و ارائه تفسیرهای این عکس به داستان و سوژه‌ای عجیب و تفکر برانگیز تبدیل می‌شود. پرنده به ما می‌گوید که نمی‌توانیم به‌راحتی از اخبار و تصاویر بگذریم بلکه در هر تصویر پیام‌هایی از دنیای ما وجود دارد که به ما می‌گوید در اطراف ما چه چیزی در حال گذر است.

پرنده لحظات درخشان بسیاری دارد که تنها به‌قرار داد کردن زبانش آن‌ها را به وجود می‌آورد. کارگردان با از بین بردن مفهوم بازیگر در نمایش خود مفهوم تکنسین را به وجود می‌آورد. اعضای گروه او تنها چند فیلم‌بردارند که کفش‌های گلف به پادارند. اما با گنجاندن مفهومی جهان‌شمول و روایت درست داستان و درگیر کردن مخاطب با مسائلش تماشاگر را پای اجرا خود می‌نشاند. یکی از این لحظات تصاویری است که از دکور ماکت گونه اثر پخش می‌شود و فیلم‌بردار با کرینی نرم و افشاگرانه تصاویری از حیوانات و نوزادان انسان ارائه می‌دهد که همه چهاردست‌وپا در مسیری بی‌سرانجام در حال حرکت‌اند، موجوداتی که در قالب عروسک‌هایی کوچک در زمین گلفی به‌مثابه جهان چیده شده‌اند و تصویری همچون صف حیوانات کشتی نوح را به وجود می‌آورند. گویی می‌خواهند خود را از دست تهدیدی نجات دهند. آنان در ادامه مسیرشان به باتلاقی سیاه می‌رسند که گویی جنسی از نفت دارد، کُپه‌های بدن عروسک‌ها که به ماده سیاه آغشته شده خبر از مرگ آنان پس از عبور از باتلاق نفتی می‌دهد و بعد دوربین به ساختمان‌ها و کارخانه‌هایی می‌رسد که آرم شرکت «شل» بر آن خودنمایی می کنند. آنان راه خود را ادامه می‌دهند و به اردوگاه‌ها می‌رسند اما آنجا نیز جای ماندن نیست در انتها به فنسی بلند می‌رسند و از آن بالا می‌روند. اینجاست که با کاشت قبلی کارگردان مفهوم دیگری/ مهاجر/ تهدید بودن دوباره مطرح می‌شود و با تغییر سوژه در دستگاه نشانه‌ای اثر این مفهوم در مقیاسی جهانی مطرح می‌شود. در انتها تمام این صف به نیستی رهنمون می‌شود به سوراخ زمین گلف، به‌جایی که گویی پایان جهان است و قرار است این سوراخ همه موجودات را ببلعد. حفره‌ای که ساخته‌ی انسان است انسانی که می‌خواهد فضای تفریحی و خصوصی برای خود بسازد و برای به وجود آوردنش حصارهایی بلند می‌کشد تا هم نوعانش نیز نتوانند به این زمین گلف سرسبز و گران وارد شوند زیرا آن‌ها یا چون پرندگان هیچکاک تهدیدند یا چون پرستوها غریبه.

نمایش پرنده ازلحاظ فرم نیز از چندگونه هنری و تئاتری استفاده می‌کند. این نمایش در قامت یک میکرو تئاتر مستند خود را نشان می‌دهد اما از سوی دیگر همچون یک فیلم مستند با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و از سوی دیگر دکور همچون یک اینستالیشن عمل می‌کند.

نشانه‌گذاری‌های کارگردان در فصل پایانی نمایش نیز دگرباره کاربرد دارد؛ با پایان یافتن بخش اصلی اثر پایان‌بندی نیز تمی از سفر و کوچ کردن را در خود پنهان دارد. تصاویر و صدا چیزهایی در مورد شخصیت روزنامه‌نگار و زوجی می‌گوید که در مورد پرستوها حرف می‌زنند و همزمان فیلم‌بردارها همه صحنه اعم از وسایل کارشان و عروسک‌ها را در جعبه‌ها و چمدان‌ها می‌گذارند و همه دنیای نمایش را بسته‌بندی می‌کنند. وقتی همه‌چیزتمام می‌شود تنها بازیگر زنده نمایش که در هیبت انسانی با سوئی شرتی قرمز تمام مدت پشت به تماشاچی در گوشه‌ای از صحنه نشسته بود و تصاویر را نظاره‌گر بود از جایش بلند می‌شود و به وسط صحنه می‌آید. در وسط زمین گلف می‌ایستد. این شخصیت ظاهرش همچون یکی از افراد نشسته روی فنس در زمین گلف است که کارگردان باجان بخشی به آن و رؤیایی چندثانیه‌ای مخاطب با او در سکوت پایانی اثر که همه‌چیزتمام شده می‌خواهد آخرین تأثیرش را در ذهن مخاطب بگذارد؛ انسانی که همچون پرنده‌ای به کوچکی یک لکه قرمز روی آن حصار بلند نشسته بود حالا در اندازه‌ای واقعی روبروی شماست و چند متر بیشتر با شما فاصله ندارد، او رابینید، با دقت! او تهدید نیست!




مطالب مرتبط

مدیرکل هنر‌های نمایشی مطرح کرد

دنبال رشد محتوا و فرم تئاتر کودک و نوجوان هستیم
مدیرکل هنر‌های نمایشی مطرح کرد

دنبال رشد محتوا و فرم تئاتر کودک و نوجوان هستیم

کاظم نظری مدیرکل هنرهای نمایشی می‌گوید تنها دلیل عدم حضور گروه‌های تئاتر کودک و نوجوان در جشنواره تئاتر فجر برگزاری جشنواره تخصصی تئاتر کودک و نوجوان بود و اداره کل هنرهای نمایشی به دنبال رشد محتوا و فرم این رویداد هنری و همچنین تئاتر کودک و نوجوان است.

|

گفت‌و‌گو با داور بخش دانشجویی چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر

بهرام جلالی‌پور: ضعف امروز تئاتر ما، نمایشنامه است
گفت‌و‌گو با داور بخش دانشجویی چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر

بهرام جلالی‌پور: ضعف امروز تئاتر ما، نمایشنامه است

بهرام جلالی‌پور، داور بخش دانشجویی چهل‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، با بیان اینکه ضعف امروز تئاتر ما، نمایشنامه است و باید نمایشنامه نویسی به یک شغل خودکفا با درآمد مکفی تبدیل شود تا نمایشنامه نویس تمام وقت خود را به خلق آثار جدید اختصاص دهد، گفت برگزیدگان این جشنواره جزو ...

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش فراگیر جشنواره تئاتر فجر

«خودپرواز» و طرح موضوع عدم مناسب‌­سازی خودپرداز بانکی برای نابینایان
گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش فراگیر جشنواره تئاتر فجر

«خودپرواز» و طرح موضوع عدم مناسب‌­سازی خودپرداز بانکی برای نابینایان

کارگردان نمایش «خودپرواز» قشر توان‌خواه جامعه را که شامل نابینایان نیز می‌­شود، دارای مشکلات فراوانی دانست و معتقد است این مشکلات باعث می­‌شود تا برخی از این عزیزان به جای مشارکت در فعالیت‌­های اجتماعی، به انزوا کشیده شوند. او موضوع عدم مناسب­‌سازی بانکی و خودپرداز ...

|

کارگردان حاضر در بخش تازه‌های تئاتر جشنواره گفت

کیانوش احمدی: امیدوارم نگاه عادلانه جشنواره در انتخاب و داوری آثار ادامه‌دار باشد 
کارگردان حاضر در بخش تازه‌های تئاتر جشنواره گفت

کیانوش احمدی: امیدوارم نگاه عادلانه جشنواره در انتخاب و داوری آثار ادامه‌دار باشد 

کیانوش احمدی، کارگردان حاضر در بخش تازه‌های تئاتر بر رویکرد عادلانه چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در انتخاب آثار و داوری آن‌ها تاکید کرد. 

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش فراگیر جشنواره تئاتر فجر

لقمان بحرانی: «آشپزخانه فنلاندی­‌ها» نمایشی انتقادی درباره مردم، جامعه و دولت است
گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش فراگیر جشنواره تئاتر فجر

لقمان بحرانی: «آشپزخانه فنلاندی­‌ها» نمایشی انتقادی درباره مردم، جامعه و دولت است

کارگردان «آشپزخانه فنلاندی‌­ها» نمایش خود را دارای فضایی کمدی-فانتزی می­‌داند که در درون مایه خود انتقادهایی را نیز درباره مردم، جامعه، دولت و تعاملات بین آن‌ها دارد.

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش هویت ملی جشنواره تئاتر فجر

میثم حبیبی: «همه خواب بودیم» روایتی متفاوت از زندگی حاج قاسم سلیمانی است
گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش هویت ملی جشنواره تئاتر فجر

میثم حبیبی: «همه خواب بودیم» روایتی متفاوت از زندگی حاج قاسم سلیمانی است

کارگردان نمایش «همه خواب بودیم» می‌گوید ما می‌خواهیم جریانی مستندگونه از زندگی و آنچه آن شب برای خانواده حاج قاسم رقم خورده را برای مخاطب روایت کنیم.

|

گفت‌وگو با حامد مکملی، نویسنده و کارگردان نمایش «آریوبرزن»

برخوانی یک اتفاق تاریخی
گفت‌وگو با حامد مکملی، نویسنده و کارگردان نمایش «آریوبرزن»

برخوانی یک اتفاق تاریخی

حامد مکملی، نویسنده و کارگردان نمایش «آریوبرزن»، اثری که از طریق ورود به بخش تازه‌ها وارد مسابقه تئاتر ایران چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شده است، می‌گوید این نمایش یک برخوانی از داستان سردار بزرگ پارسی است که در برابر اسکندر مقدونی ایستاد و برای سرزمینش جان ...

|

در گفت‌وگو با کوروش شاهونه، کارگردان نمایش «هیدن» مطرح شد

چشم‌های بینایی که حقیقت را کتمان می‌کنند
در گفت‌وگو با کوروش شاهونه، کارگردان نمایش «هیدن» مطرح شد

چشم‌های بینایی که حقیقت را کتمان می‌کنند

کوروش شاهونه، یکی از نویسندگان و کارگردان نمایش «هیدن»، از جمله آثار حاضر در بخش مسابقه تئاتر ایران چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر می‌گوید این اثر بر پایه اندیشه چشم‌های بینایی که حقیقت را کتمان می‌کنند بنا شده است. حقیقتی که می‌تواند به کل روابط جوامع انسانی ...

|

نظرات کاربران