در حال بارگذاری ...
نقد نمایش بازگشت به خانه به کارگردانی: رامین معصومیان وفرید قادر پناه

در عین پیچیدگی باید بتوانیم ساده بگوئیم

ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : هارولد پینتر به نویسنده کمدی‌ تهدید معروف است. نویسنده‌ای مدرن که از زندگی روزمره معمولی مناسبات پیچیده و علت و معلول وقایع و شکل‌گیری شخصیت‌های انسانی و نوع روابط آدم‌ها را بیرون می‌کشد.

هارولد پینتر به نویسنده کمدی‌ تهدید معروف است. نویسنده‌ای مدرن که از زندگی روزمره معمولی مناسبات پیچیده و علت و معلول وقایع و شکل‌گیری شخصیت‌های انسانی و نوع روابط آدم‌ها را بیرون می‌کشد. او علاوه ابسوردیسم خاص خود رگه‌هایی از سورئال، اکسپرسیون، رئالیست جادویی و حتی گروتسک را نیز به همراه دارد که تمامی این‌ها را در مضامین رئالیستیک با یکدیگر تلفیق می‌کند. و همین امر است که سکوت‌ها و مکث‌های نمایشنامه‌هایش را می‌سازد و در ست به دلیل همین سکوت و مکث دراماتیک است که کار برروی نمایش‌های او سخت می‌نماید. شاید بتوان گفت به‌نوعی سهل و ممتنع است سهل از این بابت که روابط بین آدم‌ها را در قالب زندگی معمولی و روزمره و داستان‌ها و اتفاق‌های ساده زندگی مطرح می‌کند و ممتنع از این بایت که آن‌ها را می‌شکافد و پیچیدگی روابط انسانی را از منظر روانشناختی و فلسفی و اعتقادی و شناخت‌شناسی به نظاره می‌نشیند. به‌گونه‌ای که نقاب از چهره شخصیت‌ها و روند معمولی و روزمره گی زندگی اشان فرومی‌افکند و همین‌جاست که گروتسک اتفاق می‌افتد. انسان‌ها نه‌تنها خویش را بلکه اشتباهات و تجربه‌های شکست‌خورده دیگران را نیز تکرار می‌کنند. وآیا این به نوعی خود کمدی وتراژدی نیست ؟  وآیا این تراژدی به تهدید نمی گراید ؟. همه این تهدیدها بر اساس روابط آدم‌هاست که شکل می‌گیرد. درواقع او در هر سکوت و مکث سکونی را ایجاد می‌کند که منجر به یک تجاوز می‌شود واین سکون و تجاوز در رویدادها و اتفاقات است که شکل می‌گیرد و ادامه می‌یابد تا به سکوت و مکث و سکون نهایی برسد.

بازگشت به خانه ، روابط بین افراد یک خانواده را پیش روی ما می‌گشاید. روابطی که ما با ورود یکی از اعضای خانواده به‌اتفاق همسرش پس از شش سال به کشف آن می‌نشینیم؛ و همین کشف از سوی مخاطب است که کارهای پینتر را متفاوت کرده است. توگویی ما نیز باشخصیت‌ها وارد موقعیت ابسورد می‌شویم و گوش جان به داستان گویی پینتر می‌سپاریم.

اما پینتر برای این که آنچه را می‌گوید ملموس باشد و برای مخاطبان قابل‌فهم و درک ، نمایشش را در بستری رئالیستی بازمی‌گوید. هرچند که فضاهای ابسورد واکسپرسیون و... بر آن حاکم است. این‌گونه مخاطبان ارتباط پویا ، مستمرو قابل درکی را با نمایش برقرار می‌کنند. چه به لحاظ شخصیت‌پردازی، چه نوع بیان و رفتار و تحول در بازی‌ها و حس و کنش و واکنش و... این‌ها همه موجب پرداخت‌های موضعی و موضوعی و لحظه‌ای می‌گردند که البته در کارهای پینترمستترند. به ویژه تحولات لحظه ای .

حال چنانچه بخواهیم شیوه اجرایی را بر پایه اکسپرسیونیست و یا تئاتر شقاوت و وحشت بنا نهیم؛ و سکوت و مکث‌های پینتر را در قالب همان سکوت و مکث مصطلح اجرا کنیم، حاصل کار عدم ارتباط پویای مخاطب با نمایش می‌شود.

شاید بتوان گفت که نمایش بازگشت به خانه دچار همین مشکل شده است. این که نمایش در ایجاد رابطه و فهم آنچه که می‌خواهد  به مخاطب  بگوید الکن مانده است. حال دیگر از مفاهیم زیر متن می‌گذریم. درواقع یک گسست وعدم انسجام اجرایی و دراماتیک که می‌توان به‌عنوان توالی دراماتیک از آن نام برد در نمایش اتفاق افتاده است. این خود موجب گسست مخاطب از پیگیری روند نمایش می‌شود. از سویی ریتم نمایش کند است. و هارمونی دراماتیک در آن به‌هم‌ریخته است. منظور از هارمونی دراماتیک تمامی عناصر و وجوهی است که به لحاظ  دراماتورژی بر یک نمایش حاکم است. یعنی ریتم ، حس و حال ، تحول دربازی‌ها، بده بسان‌ها، میزان ، حرکات، رفتار، کنش‌ها و... کاراکتر شخصیت‌ها. چون می‌دانیم که کاراکتر باشخصیت یکی نیست این هردو جزئی از یکدیگرند و مکمل هم. درواقع درهم‌تنیده شده‌اند هر شخصیتی کاراکتر خاص خود را دارد؛ که باید کشف و پرداخت گردد. واین علاوه بر هدایت کارگردان به خود بازیگر نیز برمی‌گردد. با این‌گونه اجرا به عمق شخصیت‌ها وکاراکتر و روابطشان پی نخواهیم برد . همه‌چیز در سطح می‌ماند و درنهایت اسیر شیوه اجرایی می‌شود.

حتی همان کمدی تهدید و تراژدی‌ای که در عمق وقایع و شخصیت‌ها و ماجرا نهفته است و ایضاً گروتسک و اکسپرسیونیستی که در متن موجود است. همه و همه به‌نوعی کشف نشده تحت تأثیر شیوه اجرایی از دست می‌رود. به طبع آن درک اثر و آنچه که پینتر از روابط انسانی ، پیچیدگی‌ها و تاثیرآن می‌خواهد بگوید بر جای می‌ماند. روابطی که موجب رویدادها و وقایع وفجایع اسفناک در زندگی آدم‌هایی شده است که ما بر روی صحنه شاهد آن هستیم. همه این‌ها در صورتی است که  حد اقل به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که آیا این متن و یا متن‌هایی ازاین‌دست که به روابط آزاد و خارج از عرف و ارزش‌های انسانی می‌پردازند مبتلابه جامعه امروز ما هست یا خیر؟

 یا اصولاً بافرهنگ ما هم‌خوانی دارد و یا مشکل جامعه ماست؟ و... ، چراکه تئاتر آئینه هر جامعه‌ای است و به طبع بازنمود روابط خانوادگی، اجتماعی و فردی حاکم بر آن جامعه. مگر آنکه بگوییم می‌خواهیم هر شیوه و سبکی را تجربه کنیم. ویا هر نمایشنامه ای را خواه بی ربط  و با ربط به صحنه بکشیم .  حال اگر بخواهیم چنین بکنیم باید گفت که حداقل این تجربه می باید بر پایه اصول و عناصر دراماتیک شکل بگیرد. نه هر آنچه که ما فکر می‌کنیم باید آن را تجربه کنیم. و الا تجربه کارآمدی از آب در نخواهد آمد و در حد صرفاً یک تجربه ناموفق باقی خواهد ماند. یادمان نرود که اولین و مهم‌ترین وظیفه تئاترایجاد ارتباط درست و قابل‌فهم با مخاطبانش است. درواقع تئاتر مفاهیم و معانی سخت و مشکل را ساده می‌کند تا برای تماشاکنان قابل‌فهم باشد. کاری که البته پینتر هم در آثارش انجام داده است. کاملاً رئالیستی و قابل‌هضم برای مخاطب، اما با زیرمتنی گسترده که پس از خروج تماشاکنان از تالار آنان را به فکر وا می دارد و رها نخواهد کرد تا پاسخ خود را در خصوص نمایش دریابند. و این از ویژگی های تلفیق دراماتیک پینتر است .به همین دلایل آثار پینتر به‌نوعی جهان‌شمول است و برای هر مخاطبی در هرجایی قابل‌فهم. چراکه روابط ساده انسانی را به صحنه می‌کشد. با این تفاوت که آن را به کشف می‌نشیند، آن‌هم در شخصیت‌پردازی‌ها، چیدمان با دقت صحنه که در توضیح صحنه‌هایش می‌آورد و ایضاً زیر متن و... ، درهرصورت نمایش بازگشت به خانه تجربه‌ای بود که ارزشش دیدنش را داشت . بازیگران تلاش خود را کرده بودند ودر جاهایی توانستند نسبتا  مفاهیمی از قبیل دهشتناک بودن روابط آدم ها  ، خیانت ، روابط خاص ،مسایل غریزی و... را نشان دهند . همان گونه که در بروشور نمایش به نوعی نشان داده شده است .انسانی با سر گوزن شاخ دار! به گروه خسته نباشید می‌گویم.




نظرات کاربران