در حال بارگذاری ...
گفت وگو با ایمان افشاریان نویسنده وکارگردان نمایش شعله 2 و دراماتورژ نمایش کابوس حضرت اشرف

وارد شدن به دنیای رویا لذت بخش است

ایران تئاتر:ایمان افشاریان شیرازی خونگرم تئاتری از یک خانواده کاملا هنری ( پدر مجید افشاریان و زمادر هرا سعیدی) وارد فضای تئاتر شده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی است.

ایمان افشاریان کار حرفه‌ای خود را با بازی در تله‌فیلم علمدار به کارگردانی جواد مرادی در سال ۱۳۶۲ در مرکز فارس آغاز کرده است. ببر کاپیتان، پیوند خونی، گرگ آدمی  ،اینجا پرنده بود ،قشلاق آخر، آیینه‌ای در غبار، بی‌تابی، دزد شب ، اینجا پرنده بود و فردا از جمله کارهای تئاتری و تصویری افشاریان در مقام کارگردان است . نمایش آخرش جنایات و مکافات او سال قبل با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. افشاریان در نمایش شعله 2 به حس نوستالژی یک فیلم بین حرفه‌ای سینمای هند می‌پردازد.  مسعود میرطاهری، حمید رحیمی، سپهر گودرزی، محمد پویا، سیاوش میری،‌ مهران شجاع، محمدرضا آل طاها، حامد ابریشمی بازیگران این نمایش می‌باشند.مهدی پاکدل (مشاور کارگردان)، مجری طرح (نورالدین حیدری ماهر)، ایمان افشاریان(طراح صحنه)، سوده شرحی (طراح لباس)، آرش عزیزی ،‌ امیر صدیقیان(موسیقی)، یحیی پاکدل (طراح پوستر و بروشور)، علی کوزه گر(طراح نور)، محمدصادق زرجویان (عکاس)، رسول ادهمی (شاعر)، دیانا فتحی(دستیار کارگردان و برنامه ریز)، پرنده علایی(منشی صحنه)، حامد ابریشمی(مدیر صحنه)، محمد حقیقی پور(دستیار صحنه)، یاسمن ادیبی(تمرین بدن و حرکت)، امیر قالیچی (تبلیغات مجازی)، الهه حاجی زاده (مشاور رسانه ای)، معصومه یادگاری (دستیار لباس)، امیرحسین سیر، رضا رضائی(دستیاران طراح نور)، زهرا بهرامی (دوخت لباس)، محمد پناهی، ‌علیرضا پناهی (ساخت دکور) دیگر عوامل این نمایش هستند .لازم به اشاره است  مایش شعله 2 تا 28 اسفندماه ساعت 20.15 در تالار حافظ به روی صحنه می‌رود. افشاریان این روزها با دراماتورژی متن نمایش کابوس حضرت اشرف نیز حضور اثرگذاری در روی به صحنه رفتن این اثر تاریخی به کارگردانی حسین پاکدل دارد .امیر کاوه آهنی‌جان، مجتبی بابایی فرد، مهدی پاکدل، کوروش تهامی، عاطفه رضوی، سوده شرحی،بهنام شرفی، آرش فلاحت پیشه، صالح لواسانی،نیکی مظفری، محمدصادق ملک و حمیدرضا نعیمی بازیگران نمایش کابوس حضرت اشرف هستند که هر شب در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود. با افشاریان درباره دراماتوژی نمایش کابوس حضرت اشرف و اجرای نمایش شعله دو گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

اجرای قبلی شما یک اقتباس موفق از رمان جنایات و مکافات بود. اما در شعله دو خلاف این رویه عمل کردید و از یک متن مستقل برای اجرای نمایش بهره بردید. دلیل این تغیر رویکرد چیست؟

به لحاظ ساختاری نمایش جنایات و مکافات و شعله دو را از هم جدا نمی‌دانم. اما به لحاظ ژانری با دو نمایش کاملاً متفاوت روبه‌رو هستیم. از طرف دیگر نه من و نه خیلی از کارگردان‌ها خودشان را مقید نمی‌کنند تا فقط در یک‌گونه و ژانر تئاتری نمایش اجرا کنند.

 

با توجه به استقبال خوب تماشاگران از جنایات و مکافات که به اجرای مجدد رسید . این انتظار می‌رفت بازهم شما در همین سبک و سیاق نمایش روی صحنه ببرید؟

دغدغه من سوژه است و البته از منظری شعله دو هم یک کار اقتباسی محسوب می‌شود.

 

 اقتباس در شعله دو بر اساس چه ویژگی‌هایی قابل‌تعریف است؟

زیرا متن نمایش بر اساس فیلم پرآوازه سینمای هند شعله نوشته شده است.

 

آیا این فیلم شعله برای شما نوستالژی دارد؟

بله، این فیلم دستمایه‌ای شد برایم تا بتوانم قصه خودم را که قصه روزی هست را در کنار داستان اصلی روایت کنم.

 

بر اساس چه ویژگی محل جغرافیایی داستان نمایش را در یک ترمینال فرودگاهی انتخاب کردید؟

ایده اصلی بر اساس رخ دادن داستان در ترمینال فرودگاه شکل گرفت .آدم‌ها با سفر و رفتن به فرودگاه برای انجامش درواقع به دنبال رویاهایشان می‌روند. رویایی در ذهنشان پرورش پیدا می‌کند و اینکه این رویا چقدر با واقعیت نسبت دارد .مسئله قابل بحثی است و اینکه رویاها چقدر آسان می‌توانند از بین بروند .

 

آیا نمایش شعله دو را می‌توانیم یک نمایش رویا پردازانه بدانیم؟

در دنیای امروزی سینما جزو لاینفک زندگی آدم‌ها است. سینما رویا پردازی و همذات پنداری با شخصیت‌هایی است که دوستشان داریم. من شعله را انتخاب کردم و یکی از شخصیت های نمایش عاشق این فیلم است و خودش را جای شخصیت اصلی فیلم می‌بیند . خیلی از ماها خودمان را جای آدم‌های مشهور زیادی قرار می‌دهیم و مشغول رویا پردازی می‌شویم و وارد شدن به دنیای رویا لذت‌بخش است.

 

دراماتورژی در متن‌های ایرانی چه جایگاه و کارکردی دارد؟

اگر یک نویسنده خودش کارگردان یک اثر باشد .به علت تعلق خاطری که به نوشته‌اش دارد. ممکن است بخش‌هایی از کاستی متنش را نبیند و نیاز به نظر دومی دارد تا کلیت کار را مورد توجه دقیقی قرار بدهد . تلاش دراماتوژ می‌تواند باعث تبدیل یک متن خواندنی به یک متن اجرایی بشود. برای من همکاری با حسین پاکدل یک افتخار بزرگی بود. زیرا تبادل‌نظر جذابی بینمان رخ داد.

 

آیا در حین دراماتورژی این تبادل آرا تبدیل به تضارب آرا نشد؟

در بسیاری موارد بحث داشتیم و برای اینکه لحظه‌ای از نمایش درست و یا بخشی حذف شود جاهایی هم کار به بگومگو می‌کشید. معمولاً این نوع اتفاقات کاری با تعامل صرف به وجود نمی‌آید. تمام تلاشم را انجام دادم که در ابتدا با خط و مسیر حسین پاکدل آشنا بشوم و بعدش در این مسیر کارم را انجام بدهم.

 

آیا باید دراماتورژ باید هم‌فکر و هم‌راستای نویسنده کارش را انجام بدهد؟

باید هم‌شکل کارگردان عمل کند. من حسین پاکدل نویسنده را از حسین پاکدل کارگردان جدا می‌کنم. درنهایت یک فرد یک ایده وکروگرافی کلی برای کارش دارد و می‌خواهد در اثرش به عینیت ذهنش برسد. دراماتوژ کمک می‌کند تا ذهنیت کارگردان از متن عینی بشود. برای من همکاری با حسین پاکدل در نمایش کابوس حضرت اشرف بسیار خوب بود .

 

به‌عنوان یک کارگردان ، بازیگر و نویسنده چقدر دغدغه طرح تاریخ معاصر را در صحنه دارید؟

برایم جذاب است ونمی توانم بگویم دغدغه اجرای این نوع کارهای تاریخی را دارم. اولین بار که متن کابوس حضرت اشرف راخواندم . این نکته برایم حائز اهمیت شدکه یک فرد سیاسی از زمان ناصرالدین‌شاه تا پهلوی دوم حضور تعین کننده و اثرگذاری در سیاست‌گذاری داشته است و حسین پاکدل اشراف کاملی به تاریخ معاصر دارد . در کارم تلاش کردم درگیر تاریخ نشوم.تا مثلاً مجبور نشوم چون حتماً فلان واقعه تاریخی رخ داد را در متن و اجرا حتماً مورد استفاده قرار بدهم.

 

آیا دراماتورژی را می‌توانیم معادل ویراستار برای ادیت و تصحیح کردن متن اثر یک نویسنده بدانیم؟

به نظر من دراماتوژی نگاه سوم از بیرون و در لانگ شات است. حسین پاکدل دست من را کامل باز گذاشت تا متن را کوتاه و برای زمان دوست اجرای نمایش آماده کنم. اگر همان متن اولیه نمایش‌نامه اجرا می‌شد. زمان نمایش در حدود چهار ساعت طول می‌کشید.

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران