نقد نمایش سرزمین یخی نارنیا به کارگردانی : غزال حسینی
تلاش در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی و صهیونیست بینالملل
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش سرزمین یخی نارنیا برگرفته از فیلم سهگانه نارنیا در واقع یک تئاتر فانتزی موزیکال با تلفیقی از رئال و سورئال می باشد که در تالار محراب به روی صحنه است. این نمایش اولین کار غزال حسینی در مقام کارگردان است. فیلم نارنیا با رویکرد آخرالزمانی برای قشر کودک و نوجوان و البته بزرگسال ساختهشده.
نمایش سرزمین یخی نارنیا برگرفته از فیلم سهگانه نارنیا در واقع یک تئاتر فانتزی موزیکال با تلفیقی از رئال و سورئال می باشد که در تالار محراب به روی صحنه است. این نمایش اولین کار غزال حسینی در مقام کارگردان است. فیلم نارنیا با رویکرد آخرالزمانی برای قشر کودک و نوجوان و البته بزرگسال ساختهشده. این رویکرد برمبنای مقابله با نگرش آخرالزمانی صهیونیست است. فیلمی که در آن چهار نوجوان از طریق یک کمد پا به سرزمینی ناشناخته و اساطیری میگذارند. در آن سرزمین شیری به نام اصلان با ملکه یخی که نماد شیطان و بدی است درنبرد است. میدانیم که شیر در فرهنگ دینی و اعتقادی و مذهبی مسیحیت نماد حضرت مسیح (ع) است. درواقع جنگ آخرالزمانی یا همان آرماگدون بهزعم و رویکرد صهیونیستها در این فیلم اتفاق میافتد و درنهایت اصلان، شیری که نشانه مسیح است به همراه قشر نوجوان و نسل امروز با تمسک به آموزههای یهودیت و مانیفست و رویکرد صهیونیست بینالملل در خصوص نبرد بزرگ آخرالزمان در این جنگ به پیروزی میرسند؛ و البته دشمنانشان نیز کشورهای شرق و تلویحاً مسلمان و مردم کشورهای اسلامی و پیروان تشیع هستند؛ که با نشانهگذاریها در این فیلم به آن پرداختهشده است. درواقع نوعی زمینهسازی برای جنگ صلیب ای دوباره در آینده.
در این فیلم البته نماد آمریکا و انگلیس نیز بهوضوح دیده میشود. قصه فیلم در انگلستان زمان جنگ جهاتی دوم اتفاق میافتد. درواقع بچهها انگلیسی هستند که در بهبه جنگ به خانهای امن در خارج شهر فرستاده میشوند. اینگونه اولاً انگلیس برای خود یک تاریخ جعلی اساطیری و باستانی ساخته است. دوما فیلم میخواهد بگوید این مسیحیت و یهودیت است که از جانب خدا ناجی دنیاست و در آخرالزمان با شیاطین و دجال و بهطریقاولی با بدیها میجنگند و درنهایت پیروز میشوند. جالب آنکه این سهگانه را صداوسیما بارها پخش کرده بدون آنکه بداند چه فیلمی و با چه رویکرد و چه مفاهیم و زیر متنی را دارد پخش میکند. معلوم نیست که کارشناسان صداوسیما چه میکنند. آیا واقعاً نمیدانند که رویکرد این فیلم چه بوده است؟ و یا برایشان مهم نبوده درهرصورت خواسته یا ناخواسته در راستای هجمه وناتوی فرهنگی که مقام معظم رهبری بارها در خصوص آن هشدار دادهاند گام برداشته و حرکت کردهاند. واین چیزی نیست جز همان نفوذی که معظم له فرمودهاند؛ و هیچکس هم جوابگوی آن نیست.
در این برهه حساس که ما آماج تهاجم فرهنگی، فکری، هنری و... از سوی دشمنان قرارگرفتهایم گروه نمایش نارنیا این حساسیت را بهدرستی درک کرده واین فیلم را برای اولین بار در آسیا بهصورت تئاتر کارکرده است. با این تفاوت که رویکرد ایرانی اسلامی و تفکر شیعی را بجای رویکرد و تفکر مسیحی صهیونیستی جای گزین نموده و جنگ و نبرد آخرالزمانی را آنگونه که در تفکر شیعی و ایرانی اسلامی است مطرح مینماید؛ یعنی آخرالزمان با حضرت امام زمان (عج) است که شکل میگیرد و حضرت مسیح (ع) نیز در رکاب ایشان هستند. این نمایش که با پرداکشن قابلقبول و طراحی لباس و دکوری درخور به روی صحنه رفته توجه مخاطبان کودک و نوجوان و جوان وبزرگسال را به خود جلب کرده؛ اما متأسفانه از سوی مسئولین و ارگانها و سازمانها و نهادهایی که ادعای آخرالزمانی دارند و مدعی مقابله با تهاجم فرهنگی هستند نهتنها دیده نشده بلکه هیچگونه حمایت مادی و معنوی هم از این نمایش صورت نپذیرفته است. بخصوص که در این مورد ویژه یعنی مقابله با ناتوی فرهنگی وهنری و اعتقادی موظف هستند تا جایی که میتوانند کمکهای مادی و معنوی و حمایتهای لازم را انجام دهند. واین جز اهداف از پیش تعیینشده نظام است. اما دریغ از یک کمک معنوی حالا کمکها و حمایتهای مادی بماند...بهجرئت میتوانم بگویم این اولین نمایش در این خصوص است که از یک فیلم هالیوودی انگلیسی که اهداف مشخصی هم دارد برگرفتهشده و بر مبانی تفکرات شیعی و ایرانی اسلامی در راستای مقابله با هجمه و القائات همان فیلم به روی صحنه رفته. درواقع شش ساعت فیلم در کمتر از هفتاد دقیقه خلاصهشده و به صحنه کشیده شده است.
بهویژه آنکه هدف فیلمهایی چون نارنیا کار کردن بر روی بن اندیشه و اعتقادات و سنتها و آئین و باورهای قشر کودک و نوجوان و جوان ماست. بیجهت نیست که مقام معظم رهبری آنقدر در خصوص این مسایل دغدغه دارند و آن قدر تأکیدات مؤکد در مورد مقابله با آن را فرمودهاند؛ اما کو گوش شنوا. پس بودجههایی که برای مقابله با تهاجم فرهنگی توسط نهادها و ارگانها و سازمانها و... دریافت میگردد به چهکاری میآید و صرف چه میشود.
چرا از این نمایش حمایت نمیشود و امکاناتی را برای بیشتر اجراشدن آن در تماشاخانهها و تالارها مختلف و حرفهای مانند تئاتر شهر و... و حتی شهرستانها در اختیارش نمیگذارند. حتماً باید بازیگران چهرهای و سینمایی و تلویزیونی در نمایش باشند تا فرضاً در تالار وحدت یا تئاتر شهر و...بتوان آن را اجرا کرد. نمایش نارنیا با سرمایه شخصی و احساس وظیفه برای مقابله با تهاجم فرهنگی، فکری، هنری و...در خصوص آخرالزمان ساختهشده که بسیار دارای اهمیت است. این نمایش گروهی جوان را گرد هم آورده که همگی با عشق و باجان و دل نمایش را اجرا میکنند. شکلگیری متن تا تمرین و رسیدن به اجرای این نمایش حدوداً یک سال است که طول کشیده و وقت اندیشه و بودجه برایش هزینه شده است.
آیا این منصفانه است که چند نفر به همراه یک گروه بدون حمایتهای دولتی در برابر بخشی از این تهاجم وناتوی فرهنگی، اعتقادی و... بهتنهایی بایستند؟ پس مسئولین چهکارهاند؟ درنهایت این نمایش هم جز بیلان کاری همین مسئولین حساب میشود. مسئولینی که روحشان هم از این نمایش خبر ندارد و به خودشان زحمت نمیدهند که به دیدن تئاتر بیایند. چه برسد به کمکهای مادی و معنوی. مگر یک گروه نو پا و یک تهیهکنندهای که تازه برحسب علاقه شخصی وارد این عرصه شده چه اندازه امکانات دارند؟ مقام معظم رهبری بارها و بارها فرمودهاند که از نمایشهای ارزشی و تئاترهایی که در راستای مقابله لا تهاجم فرهنگی به روی صحنه میروند حمایت صدردصد مادی و معنوی به عمل آید تا تولیدات دیگرشان را نیز به صحنه بیاورند؛ اما دریغ و صد افسوس از یک قطره حمایت. بیا ئید با خودمان صادق باشیم.
دوستان مسئول بهتر نیست کمی هم وقت بگذارید و به دیدن این نمایش بیایید تا ببینید که تئاتریهای جوان چگونه در راستای اهداف نظام و فرمایشات مقام معظم رهبری خالصانه و صادقانه گام برمیدارند. آیا میخواهید از این گروه و گروههایی اینچنین حمایت کنید تا کارهای دیگر در این خصوص را نیز به صحنه ببرند. یا اصلاً برایتان اهمیت ندارند؟ بگذریم؛ اما نمایش در بخش طراحی و دوخت لباس، طراحی صحنه و ساخت دکور خوب و حرفهای عمل کرده. بازیها و شخصیتپردازیها نیز تا حدودی بینقص است. بازیگران روان و باورپذیر بازی میکنند علیرغم اینکه همه آنها دانشجویان یا هنر جویان رشتههای هنری و نمایشی هستند واین تقریباً جز اولین کار حرفهای اشان میباشد. هرچند که در بخش بیان میباید بهتر عمل میکردند. بیان تعدادی از بازیگران درجاهایی جیغ است و بعضاً صدایشان پایین ودر بخش هایی منوتون که این خود موجب ضعف در ارائه حس و حال و آکسان گذاریهای بدنی وبیانی میشود. حرکات موزون درجاهایی ناهماهنگ است.
ریتم نمایش هم نسبتاً خوب است اما میتوانست بهترازاین باشد. میزان و حرکات دراماتیزه طراحیشده است. شخصیتپردازیها و نشانهگذاریها با اندیشه و تفکر دراماتیک در راستای بیان مانیفست خاص ایرانی اسلامی در خصوص آخرالزمان صورت پذیرفته است؛ مانند لباس ملکه یخی «شخصیت منفی نمایش» که نشانه ستاره صهیونیست است و... مفاهیم متن وزیر متن بهخوبی و بهدرستی پرداخت گردیده و به صحنه آورده شدهاند. اشعاربه لحاظ وزن وهارمونی وارائه مفاهیم وتناسب هرشعر با شخصیتی که آن را بیان می کند به درستی تنظیم و سروده شده است . موسیقی نیز همسو با متن و اجرا انتخاب و ساختهشده است؛ که تأثیر خودش را دارد؛ اما نیازی نیست که در همه صحنهها موسیقی داشته باشیم؛ و چنانچه میخواهیم استفاده کنیم باید سوار بر دیالوگها نباشد. کارگردانی ودراماتورژِی با هوشمندی صورت گرفته.
درنهایت باید گفت که بودجه شخصی بالایی برای این نمایش هزینه شده که حتماً میباید از سوی مسئولین صد درصد حمایت مادی و معنوی از آن به عمل آید و امکان اجرای این نمایش در تالارهای دیگر هم فراهم گردد تا افراد بیشتری آن را ببیند. در انتها میباید از مدیریت تالار محراب آقای ابراهیم گله دارزاده که به گروه اطمینان کرده و خارج از مسایل اداری امکان اجرا دریک تالار حرفهای را برای این کار فراهم آوردهاند کمال تشکر را نمود. ایضاً از کارکنان تالار محراب که با تعداد کم پرسنل و امکانات محدود تمام تلاش خویش را به انجام میرسانند تا کارها بهموقع و درست صورت پذیرد و چیزی کم و کسر نباشد. درنهایت به نویسنده و کارگردان، گروه اجرایی و عوامل بابت اجرای چنین نمایش تأثیرگذار و مهم و البته استراتژیک در بخش مقابله با تهاجم وناتوی فرهنگی، اعتقادی و...که به لحاظ استتیک با بسیاری از نمایشهای تالارهای حرفهای نیز برابری میکند خسته نباشید و خدا قوت میگوییم امید که با حمایت صدرصد مسئولین شاهد کارهای بعدی این گروه در همین زمینهها نیز باشیم انشااله.