در حال بارگذاری ...
نقد و نقبی بر «دشمن مردم» نوشته هنریک ایبسن و کارگردانی علی پویان

این تلخکامی انسان است

ایران تئاتر، رضا آشفته: «دشمن مردم» از آن دست نمایشنامه‌های واقع‌گرایانه و اجتماعی است که همچنان می‌تواند در بخش‌هایی از جهان بدون کمترین تغییری خواهان و شنونده داشته باشد.

«دشمن مردم» از آن دست نمایشنامه‌های واقع‌گرایانه و اجتماعی است که همچنان می‌تواند در بخش‌هایی از جهان بدون کمترین تغییری خواهان و شنونده داشته باشد؛ اما درجاهایی از جهان نیز به دلیل برخی از پیشرفت‌ها و ایجاد سواد و آگاهی نیازمند تغییر و دگرگونی در متن است و این خود تأکیدی مفسرانه بر دراماتورژی این متن است که بشود آن را با زمانه، فرهنگ و تغییرات اجتماعی و دیگر تغییرات انجام‌شده همسو گردانید وگرنه کار کردنش با توجه به هزینه بردن چندان لطفی هم ندارد مگر اینکه فقط خوانده شود تا گزارش و حکایتی از موضوعات زمانه ایبسن و نروژ قرن نوزدهم برایمان یادآوری شود.
محمد ابراهیمیان خودش پنجاه سال پیش در «دشمن مردم» به کارگردانی سعید سلطانپور بازی کرده و دقیقاً می‌داند جامعه ایرانی در این 5 دهه دچار چه دگرگونی‌ای شده است و از نزدیک به‌عنوان فردی متفکر از این‌همه جریان فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عبور کرده است بنابراین باید بهتر از هرکسی بتواند این متن را در مقام یک دراماتورژ دوباره‌نویسی کند اما انگار فقط به وجوه کوتاه شونده متن توجه کرده تا اینکه بخواهد یا بتواند نگاه نوینی را در متن ایبسن تزریق کند. از همه بدتر اینکه گاهی لحن متنش همچنان شعاری است؛ شاید در زمانه ایبسن این لحن شعار دهنده باعث تهییج تماشاگر و تقویت افکار عمومی برای مقابله با ضعف‌ها و نقصان‌های اجتماعی می‌شد اما در زمانه ما دیگر شعار کارکردی ندارد مگر اینکه شعار به لحن شعر و شاعرانگی فضا منجر شود و همه‌چیز در پیچ‌وتاب روشنگری منجر به رمزگشایی از اتفاقات و مشکلات شود. باید بپذیریم که آدم‌ها می‌دانند اما نمی‌خواهند کاری را از پیش ببرند نوعی کسالت و تنبلی در مقابل آنان است که کمترین تحرکی نسبت به مشکلات ندارند حالا شعار چگونه می‌تواند در تهیج آنان نقش داشته باشد؟!
هنریک ایبسن ازجمله نمایشنامه‌نویسان مدرن و تحول‌گرایی است که جان تازه‌ای به کالبد ادبیات دراماتیک بخشیده و در آثارش، نگره تازه‌ای به انسان را مطرح کرده است. درام‌های او حول محور انسان طراحی‌شده و دیدگاه‌ها، آرمان‌ها، حرمان‌ها، کامیابی‌ها و ناکامی‌های فردی و اجتماعی را درروند پرتلاطم حوادث اجتماعی به نمایش گذاشته و این مقولات را دست‌یافتنی و قابل‌باور جلوه داده است. هنریک ایبسن خالق ۲۶ نمایشنامه ماندگار ازجمله «دشمن ملت»، «استاد معمار»، «خانه عروسک»، «مرغابی وحشی» و... است. سبک نویسندگی ایبسن در ابتدای نویسندگی رئالیسم بوده که با تبعیت از قوانین کلاسیک نمایشنامه‌نویسی نیز همراه بوده است.


دشمن مردم
«دشمن مردم» مضمونی سیاسی - اجتماعی دارد. دکتر توماس استوکمان، پزشک نروژی، (با بازی ایوب آقاخانی) با پیشرفت‌های جدید علم پزشکی در ارتباط است و درعین‌حال مامور کنترل بهداشت حمام‌های عمومی است. شهرت او به سبب کشف خواص سودمند آب‌های معدنی است و طرح او به‌منظور احداث و توسعه حمام‌های طبی به روش بهداشتی، طرفداران زیادی در جامعه پیداکرده است. بااین‌حال، هنگامی اعلام می‌کند که به‌منظور راه‌اندازی این طرح و رفع مشکل آلودگی فعلی آب حمام‌ها، لازم است ساختمان حمام‌ها موردبازسازی دوباره قرار گیرد، مسئولان دولتی و ازجمله برادرش پتر استوکمان، شهردار، (بهرام ابراهیمی) را در مقابل خود قرار می‌دهد. مسئولان تمام تلاش خود را می‌کنند تا به او اجازه ندهند مردم را از مشکلات و خطرات موجود آگاه سازد. رفته‌رفته با جوسازی مسئولان، ذهن مردم نیز تحت تأثیر تبلیغات منفی قرارگرفته و دکتر توماس استوکمان را دشمن خود می‌پندارند و عرضه چنان بر او تنگ می‌شود که راهی جز جلای وطن ندارد. «دشمن مردم» تصمیم می‌گیرد مردم را با بدبختی‌هایشان رها کند و از شهر و دیار خویش برود؛ اما پس از واقعه‌ای بر آن می‌شود که در زادگاه خود بماند و به‌تنهایی پیکار کند، زیرابه عقیده او «قوی‌ترین مرد جهان کسی است که تنهاتر باشد».
ایبسن در نمایش‌نامه «دشمن مردم» مبارزه فردی درستکار و منزوی را در مقابل نیروی جمع نشان می‌دهد و بدین ترتیب بدبینی خود را به جامعه آشکار می‌سازد. وی در «دشمن مردم» شخصیت اصلی نمایش ـ دکتر استوکمان ـ را به‌صورت شخصیتی آشوبگر به تصویر درمی‌آورد. این آشوبگری درواقع انگ و دنامی است که برای مهر فردی حقیقی در نظر می‌گیرند که به دلیل اشباع شدن جامعه از ناآگاهی جواب هم می‌دهد.
قهرمان این نمایشنامه دکتر توماس استوکمان است که خصیصه‌های اخلاقی و عقاید او دربارهٔ مسائل اجتماعی، اخلاق و افکار خود نویسنده را به یاد می‌آورد. در «دشمن مردم» دو برادر مقابل یکدیگر می‌ایستند. دکتر استوکمان که از حقیقت دفاع می‌کند و شهردار شهر برادرش که تکیه‌بر واقعیت دارد. اختلاف‌نظر آنها درباره حمام‌های عمومی شهر است. حمامی که شهر کوچک آنها را در قیاس با شهرهای اطراف منطقه در موقعیت ویژه‌ای قرارداده‌است که همین موضوع نوید درآمدزایی قابل‌توجهی را برای شهر و ساکنانش می‌دهد. این تضاد حاصل ساختار جدید اقتصادی عصر جدید است. ساختاری که سبب توسعه‌است، ولی هم‌زمان چیزهای ارزشمندی را نیز نابود می‌سازد.
وجدان فردی دکتر استوکمان می‌خواهد از حق مردم دفاع کند ولی همین دکتر بعد از مدتی لقب «دشمن مردم» را به خود می‌گیرد. فاجعه اینجاست. فاجعه الزاماً به معنای یک اتفاق ناگوار نیست بلکه یک رویداد بی‌منطق هم می‌تواند فاجعه تلقی شود. یعنی به‌گونه‌ای می‌شود عمق فاجعه را در مخالفت مردم با دکتر استوکمانی دانست که برایشان دارد جان‌فشانی می‌کند و می‌خواهد آنان را از این مخمصه خودخواسته بیرون بیاورد اما کو گوش شنوا؟! این تلخکامی انسان است که چشم و گوشش نسبت به حقایق کور و کر شده است و هیچ درنگی نسبت به مسائل و مصائب پیرامونی‌اش نخواهد داشت و خودخواسته تن به خودویرانگری خواهد داد. چون با این حمام‌های کثیف بیماری‌های بسیار آنها را تهدید خواهد کرد.
مطبوعات و رسانه‌ها در این اثر زیر نظر قدرت حاکم هستند و هر چه آنها بخواهند مطبوعات عملی می‌کنند. قدرت و ثروت دو مقوله مهمی هستند که همیشه در تاریخ، جریان ساز و جهت دهنده بوده‌اند و حتی در تحریف خود تاریخ نیز تأثیرگذار بوده است؛ اما مطبوعات می‌توانند در ایجاد دموکراسی و توزیع قدرت نقش اساسی را بازی کنند و همواره جهت‌گیری منتقدانه آنان هست که در بازدارندگی صاحبان قدرت موفقیت‌آمیز بوده است و نباید از این رکن اساسی به‌راحتی چشم پوشید اما هنگامی‌که مطبوعات و رسانه‌ها نقش مؤثر خود را انکار می‌کنند، ابزاری می‌شوند در جهت بازدارندگی دموکراسی و ضربات جبران‌ناپذیری به آن وارد می‌سازند و ایبسن بخش کوچکی از این ویرانگری مطبوعات را در نادیده انگاشتن دکتر استوکمان نشان می‌دهد.
هاوستاد نماینده، مطبوعات (علی عبادت طلب) مردم‌فریب و تومسن، نماینده چاپخانه‌داران نروژی (عباس شادروان) هستند که با تحت‌فشار قرار دادن دکتر استوکمان در یک شرایط نابرابر می‌خواهند بر وی قالب شوند. ایبسن با زیرکی مخصوص خود در این اثر از جریان‌های مطبوعاتی و چاپخانه‌های زمان خود نیز انتقاد می‌کند. یعنی او به‌ضرورت چندجانبه از عوامل بازدارنده حقیقت، به این بخش مهم جامعه نیز نیشتر خود را می‌زند که بوی گندابش فضا را اشباع کند.
دکتر استوکمان یا همان شخص بازی محوری در این اثر می‌خواهد وضع موجود را بر هم بزند و اوضاع را تغییر بدهد. او قدرت مقابله با این جریان را ندارد ولی هوش و زکاوت لازم را برای ارائه نظر خود را دارد و با استفاده از این هوش و زکاوت می‌خواهد بعضی از معادلات را بر هم زده و اوضاع را به همان وضع مطلوب موردنظرش برگرداند. هرچند در پایان چنین سرنوشت درستی رقم می‌خورد و این بزرگ‌مرد ناکام می‌ماند.


دراماتورژی
محمد ابراهیمیان در کوتاه کردن موفق است اما در ایجاد نگاه و به‌روز شدن متن چندان توفیقی ندارد و حتی در ایجاد یک وضعیت ناب و شاعرانگی متن نیز هیچ تلاشی نکرده است. شاید همان توصیه به پخش فیلم در ایجاد فضاهای آلوده‌کننده بخشی از این نوآوری باشد که این هم به لحاظ دراماتیک چندان اوج و فرودی در ساختار فعلی ایجاد نمی‌کند مگر همان دو مابین که با نور آبی یا ماوراءبنفش بخشی از این تهدیدهای سرطان‌زا با رقص مرگ برایمان بازتاب می‌دهد. البته خط ‌‌و ربط مستقیم و با تأمل در کار ظاهراً ایجاد نمی‌کند که در گوشه و کنار کار باقی می‌ماند و گاهی هم تمرکز لازم را از بخش اصلی می‌رباید. به‌هرتقدیر ابراهیمیان می‌دانسته چه باید بکند اما این دگرگونی انگار هنوز در مقام یک ایده ناب در پس ذهنش باقی‌مانده و به صحنه نیامده است.


اجرا
شاید بخشی از اجرای دشمن مردم، نیز به دلیل همان طراحی مدرن ما را جذب دیده‌ها و شنیده‌هایی کند که قرار است نوآوری فضا را به ما گوشزد کند و در ضمن آن دو کابین و تصاویری از روزگار فعلی به اجرا پیوست شده که بازهم توهمی از زمانه امروز را تداعی‌گر باشد که ما با این نکات نه مشکلی داریم و نه مخالفتی با آن می‌کنیم. بلکه همین‌ها از نکات بسیار بااهمیت کار خواهد شد که جاذبه لازم را برای ایجاد دگرگونی تا حدی ایجاد می‌کند؛ اما مشکل هنوز در لحن شعاری متن مشهود است و بازیگران هم به تبعیت از این لحن هنوز بازی‌های غلو شده و نامربوطی را ارائه می‌کنند. این متن قرار بوده ده دوازده سال پیش اجرا شود و این دگرگونی شاید در آن دوران تا حد بیشتری پذیرندگی ایجادمی کرد اما در روزگار فعلی با توجه به حضور اطلاعات بنیادین در فضای مجازی، دیگر کارکردش کمرنگ شده است و نمی‌تواند بیانگر اتفاقات نوینی باشد. حتی تغییر در شیوه اجرا نیز نمی‌تواند مستلزم تفکر ناب و رو به جلویی باشد.
اگر ایبسن متنش را واقع‌گرا نوشته و نیازمند بازی درونی بوده است، علی پویان آن را به شیوه برشت و فاصله گذارانه ارائه می‌کند که بازیگران پشت به تماشاگران می‌نشینند و در لحظاتی که باید به صحنه پا می‌گذارند و بازی‌شان را پیش می‌برند. اما دراین‌بین، نادیا فرجی همچنان به روان‌شناسی شخصیت کاترین یا همسر دکتر استوکمان بهاداده است و حضور فعالانه‌تر و بااحساس‌تری نسبت به کنشمندی‌های موجود دارد وگرنه بقیه هنوز در سطح مانده‌اند و انگار به روخوانی درست متن اتکا کرده‌اند و ازآنچه باید جوشش و غلیانی برای این نقش‌ها به‌حساب آید، پرهیزکرده‌اند و ما کمتر می‌توانیم باورشان کنیم چون دقیقاً از ابعاد درونی منع شده‌اند؛ و این سطحی ماندن چندان تلاشی برای رضایت خاطر تماشاگران نخواهد بود. برخی نیز آن‌قدر سطحی‌تر در طول و عرض حرکت می‌کنند که تصنع شان به اذیت شدن در تماشا منجر خواهد شد.
کورش زارعی در ارائه مستی ناخدا بازمی‌ماند و نورالدین جوادیان ملول تر ازآنچه باید باشد افراط می‌کند و این منجر به کمدی می‌شود تا اینکه بخواهد مرهمی بر دردها و اندوه دکتر استوکمان تلقی شود. ایوب آقاخانی از یک باور درست مردی آگاه و مبارز بازمانده‌است و بهرام ابراهیمی هم در تقلید ژاور گونه‌ی شخصیت منفی بینوایان راه به‌جایی نمی‌برد و از آن بازی آگاهانه در مقابل نیروی برتر و اندیشه ناب دکتر استوکمان غافل می‌ماند. در اینجا دو برادر دقیقاً یادآور هابیل و قابیل باید باشند که هر دو برابری‌هایی زیادی دارند و یکی به نفع سلامتی و دیگری به نفع جیب و اقتصاد بازی‌شان را پیش خواهند برد و این دیگر ژاور بازی نمی‌خواهد. ژاور قانون‌مند ضد انسان است و باید که انسان حقیقی را متلاشی کند و از موضع بالا برخورد می‌کند اما در اینجا شهردار فقط به دنبال منافع خود و هم‌مسلکشان سودجویش است و در اینجا سوداگری بر سلامت غالب خواهد شد.

 




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود
رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود

پرویز پرستویی و رسول خادم از نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی مازیار لرستانی در تئاتر شهر دیدن کردند. همچنین قرار است نشست نقد و بررسی این اثر نمایشی روز چهارشنبه 12 مهر در سالن مشاهیر تئاتر شهر با حضور کارگردان و منتقدان برگزار شود.

|

نظرات کاربران