در حال بارگذاری ...
گزارش ایران تئاتر از تمرین نمایش «هملت» به کارگردانی آرش دادگر

روایتی مستند از جامعه امروز

بی تردید ویلیام شکسپیر هم در گوشه‌های تاریک ذهن خود تصور نمی‌کرد که روزی متن‌هایش این‌چنین در جهان شهرت پیدا کنند. او به جامعه‌اش نگاه کرد و تفکراتش را روی کاغذ آورد. بعدها صاحب‌نظران آمدند و خواندند و «هملت» را شاهکار این نمایشنامه نویس برجسته معرفی کردند.

در واپسین روزهای پایانی سال به پلاتو 2 تئاتر شهر رفتیم تا جان گرفتن دوباره هملت را در مکان تمرین نمایشی به کارگردانی آرش دادگر از نزدیک شاهد باشیم.گروه نمایش «هملت» به کارگردانی آرش دادگر، در روزهای پایانی سال 95، آخرین تمرین‌های خود را پشت سر می‌گذارند تا بلافاصله بعد از تعطیلات نوروز و از 17 فروردین‌ماه در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان علاقه‌مندان به تماشای نمایش‌های کلاسیک باشند.
آرش دادگر سال 92 با نمایش «هملت» در 32 امین جشنواره تئاتر فجر خوش درخشید و تقریباً توانست مهم‌ترین جوایز آن دوره جشنواره را به خود اختصاص دهد. بعداز آن دادگر این نمایش را سال 93 در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه برد و با استقبال بی‌نظیر مخاطبان مواجه شد.

 

ساعت 7 شب را نشان می دهد. در سالن محل تمرین بازیگران مشغول اجرا یکی از حساس‌ترین صحنه‌ها هستند. دادگر کمی دورتر از صحنه‌ایستاده و کوچک‌ترین حرکات بازیگران را به آن‌ها گوشزد می‌کند، کمی که می‌گذرد، می‌ایستد و با لحن محکم اش می‌گوید: سکوت... . دوباره می‌گیریم.
امین طباطبایی و حسام منظور درصحنه نمایش هستند. امین طباطبایی در نقش «هملت» و حسام منظور در نقش «کلادیوس» بازی می‌کنند. در سمت چپ صحنه یک میز و ماشین تایپ قرار دارد و کاغذهای زیادی روی زمین پخش است. هملت خود را مشغول خواندن کتاب نشان می‌دهد که کلادیوس از در سمت راست وارد صحنه می‌شود.

 

کلادیوس: تو چرا از من دوری می‌کنی پسر؟ بیا اینجا، بیا کنار من
هملت: همین‌جا خوبه عموی عزیزم
کلادیوس: من رو عمو صدا نکن، من مثل پدر تو هستم... به من بگو پدر
هملت: متأسفم، نمی تونم
کلادیوس: می‌فهمم، می دونی من همیشه در خونه بودم، همیشه جلو رفتم، پدرت مثل لولای در بود، از مرگ پدرت متأسفم...
هملت: شما، آقا برادر پدر من هستید؟
کلادیوس: تو چته پسر؟ چرا با من حرف نمی‌زنی؟ خب به من بگو...
هملت: چرا مادرم داره با تو ازدواج می کنه؟
کلادیوس: می دونی چرا پدرت اسمش  رو عوض کرد و گذاشت هملت؟
هملت: زیباست، مادرم حروم زاده خیلی زیباست
کلادیوس: زبون خیلی تیزی داری...
هملت: به تیزی زبون تو که نمیرسه... زنی که فقط دو روز از مرگ شوهرش گذشته رو به عقد خودت درآوردی!
کلادیوس: پدرت الآن دوماهه که مرده...
هملت: اگه تو رو راضی می کنه به همه میگیم دوساله که مرده...
کلادیوس: خب مرده که مرده، به درک که مرده... اینجا دیگه خونه منه، این و تو اون مغزت فروکن... . تو داری چی می خونی؟
هملت: یه کتاب که به سؤال هام جواب میده...در این کتاب مردی در یک باغ برادرش رو با سم به قتل می رسونه و بعد با زن‌برادرش ازدواج می کنه و شاه میشه
کلادیوس: باید داستان جالبی باشه...
هملت: آره حروم زاده داستان جالبیه، داستان بسیار جالبیه عمو جان
کلادیوس: می دونی وقتی یه لولای خوب می‌خری و روی در میندازی، هیچ‌وقت فکر نمی‌کنی که اون خراب میشه، فکر می‌کنی تا ابد سالم و سلامت به کار خودش ادامه میده، غافل از اینکه در پرو تر از این حرف هاست...این قدر باز و بسته میشه و جلو و عقب میره تا بالاخره صدای لولا رو دربیاره... من اصلاً شبیه پدرت نیستم هملت
(با این دیالوگ ضربه ای به هملت می‌زند و خارج می‌شود.)

 

تمرین صحنه‌ای که مشغول اجرا آن بودند، به پایان می‌رسد و دادگر دقایقی به بازیگران استراحت می‌دهد. از وقفه کوتاهی که در تمرین‌ها پیش‌آمده استفاده می‌کنیم و سراغ کارگردان می‌رویم تا حرف‌های او را درباره انتخاب نمایش «هملت» و تفاوت این اجرا با اجرا چند سال قبل آن در تماشاخانه ایرانشهر بشنویم.

 

آرش دادگر: هملت همانند قانون کوانتوم است

دادگر با یادآوری اینکه تقریباً 4 سال از اولین اجرا این نمایش گذشته می گوید:هنوز فضا و شرایط عامل تولید «هملت»، تغییر نکرده است:«همراه با گروهم 3 ماهی بود که مشغول تمرین نمایش «مکبث» بودیم اما به دلیل شرایط اقتصادی مجبور شدیم آن را کنار بگذاریم، در چنین شرایطی برای اینکه زمان اجرایمان را از دست ندهیم مثل اکثر کمپانی‌های بزرگ دنیا به سراغ نمایش های گذشته خود رفتیم. هملت بهترین انتخاب ما بود، چراکه حس کردیم اگر بخواهیم این نمایشنامه را بعد از این کارکنیم باید هملتی با شرایط و پیرامون جدید تولید شود»

وی در ادامه می افزاید: «تغییری در شکل اجرای نمایش «هملت» ایجاد نشده و تنها تغییر در گروه بازیگران و سالن اجرا نمایش است. پانته‌آ پناهی‌ها، علیرضا آرا و مونا فرجاد بازیگرانی هستند که در این اجرا گروه کوانتوم را همراهی می‌کنند.»

با توجه به صحنه‌ای که از تمرین این اثر دیده‌ایم، متوجه می‌شویم که هملت در نمایش دادگر خیلی آشکارا تر از متن شکسپیر حرف می‌زند اما بر خلاف انتظار ما با او برخوردی نمی‌شود، دادگر دراین‌باره این طور پاسخ می دهد: «در این نمایش همانند شرایط کنونی جامعه همه می‌دانند چه خلافی را کجا انجام داده‌اند، ولی خیلی راحت آن را انکار می کنند. وقتی دیالوگ‌های هملت را می‌خوانیم، به نظرمان زیبا و شاعرانه است ولی آیا حقیقت هملت همین است؟ نه، پشت آن جهانی وجود دارد، که به هیچ‌چیز آن نمی‌توان اعتماد کرد.حرف و عمل ما در تناقض کامل است و این در متن شکسپیر هم وجود دارد. در چنین شرایطی هملت آشکارا حرف می‌زند، ولی آیا کسی حرف او را می‌شنود؟ هملت اعتراض‌های خود را درصحنه می‌نویسد و در حضورش دیگری او را پاک می‌کند.»

از سرپرست گروه کوانتوم درباره تغییرات متن این اجرا نسبت به متن شکسپیر می‌پرسیم و پاسخ می‌شنویم: «این متن یک‌جور کالبدشکافی نمایشنامه هملت شکسپیر است که شاید به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید و بعضی افراد از آن لذت زیادی ببرند. بعضی‌ها دوست دارند به تماشای متن اصلی شکسپیر بنشینند ولی من معتقد به کار موزه‌ای نیستم، چراکه این سنت تئاتر من نیست. ازنظر من هنر شکسپیر و توانایی متن‌های او به اندازه ایست، که می‌توان آن را در هر برهه ای از زمان با شرایط و وضعیت اجتماعی تطبیق داد و به روی صحنه برد.ما نیز سعی کردیم کالبدشکافی خود را در این زمان و با شرایط موجود طوری انجام دهیم، که در آن علل انگیزه همه کاراکترها مشخص شود.»

این کارگردان نمایشنامه هملت را اصل عدم قطعیت می‌داند و می‌گوید هملت برای من همانند قانون کوانتوم است: «به نظرم اگر فرض کنیم که ذرات شخصیت‌های این اثرند، قانون کوانتوم به‌خوبی در این نمایشنامه دیده می‌شود. در این نمایش شخصیت‌ها هرکدام برای خود مبنایی دارند و بر اساس آن راهی را انتخاب می‌کنند و زمانی که این راه‌ها باهم تداخل پیدا می‌کند، درام شکل می‌گیرد. در قانون کوانتوم نیز به همین صورت است، ذرات دور همدیگر می‌چرخند و در برخورد باهم جهتشان عوض می‌شود، به هم نزدیک و از هم دور می‌شوند و سعی می‌کنند دوباره مسیر خودشان را پیدا کنند. ما می‌دانیم الکترون کجا هست ولی هیچ‌وقت نمی‌دانیم در حال چه‌کاری است.در هیچ‌چیز قطعیتی وجود ندارد. ازینکه 2 ماه آینده چه اتفاقی می‌افتد، مطلع نیستیم، فقط نگرانیم. در این نمایشنامه نیز همه بابت کارهایی که انجام دادند، نگران‌اند. نمایشنامه هملت، نمایشنامه وحشت و عدم ثبات است.»

آرش دادگر برای نمایش خود گروه هدف تعیین نکرده و تأکید می‌کند: «گروه ما همیشه سعی کرده تجربه‌های تئاتری خود را طوری انجام دهد که هر قشری از تماشاگران از آن لذت ببرند. در این نمایش نیز هرکس به‌اندازه محتوای ظرف خود می‌تواند از آن بهره ببرد.»

 

امین طباطبایی: در کارهای دادگر بازیگر نقش مهمی را ایفا می‌کند

امین طباطبایی یکی از فعال‌ترین اعضای گروه کوانتوم است که طی دوره فعالیتش در این گروه چندین همکاری موفق با دادگر داشته است. او از کارنامه کاری اش با دادگر رضایت دارد و معتقد است: بازیگر از کارکردن با دادگر لذت می برد: «با توجه به تأکیدی که آقای دادگر روی انرژی بازیگر دارد، درواقع ما نیاز داریم که قدرت بدنی خاصی را برای بازی در این نقش‌ها پیدا کنیم و برای رسیدن به این قدرت درکنار مشغله‌های کاری که داریم، باید تمرین‌های پرفشار و طولانی را پشت سر بگذاریم. همچنین آرش دادگر هم کارگردانیست که خیلی سخت راضی می‌شود و ما گاه صحنه‌ها را بارها و حتی یک کلمه را 1000 بار تکرار می‌کنیم تا به آن چیزی که کارگردان می خواهد، برسیم. به همین دلیل می‌توان گفت که کارکردن در گروه کوانتوم، سخت و طاقت فرساست اما در این سال‌ها که با آرش دادگر کار کرده ام، همیشه نتیجه‌اش برایم لذت‌بخش بوده و از آن رضایت داشته‌ام.»

این بازیگر درباره نحوه شکل‌گیری نقش در تمرین‌ها و تعامل با کارگردان می‌گوید: «برخلاف بعضی کارهای دیگر که همه‌چیز از قبل چیدمان شده، در کارهای دادگر بازیگر نقش مهمی را ایفا می‌کند، خیلی از خصوصیات کاراکتری و دیالوگ‌ها در تمرین‌ها شکل می‌گیرد و تغییر می‌کند و خوشبختانه همه‌چیز قابلیت انعطاف دارد. به‌طور مثال در این کار من و برخی دیگر از دوستان، خودمان به لباسی که باید بپوشیم رسیدیم. درواقع این همکاری، یک دیالوگ مشترک بین بازیگر و کارگردان بوده که به‌شدت جذاب است.»

بازیگر نقش هملت، این کاراکتر را متفاوت از نقشی که در متن شکسپیر نوشته‌شده می‌داند و تأکید می‌کند: صحنه‌های این نمایش با نمایشنامه اصلی متفاوت است. «به‌طورکلی نمایشنامه از صحنه‌هایی تشکیل‌شده که نویسنده نوشته است اما به همان میزان صحنه‌هایی وجود دارد که نویسنده نوشته و از آن گذر کرده است. در این نمایش با آن صحنه‌هایی که نیست مواجه می‌شوید. نشان دادن این صحنه‌ها باعث می‌شود که این کاراکتر خیلی متنوع باشد. ما در هر صحنه یک ‌شکل از کاراکتر هملت را می‌بینیم که طبیعتاً به دلیل آنکه موقعیت‌ها بسیار متنوع هستند، هر بار یک وجه کاراکتری از هملت دیده می‌شود و این قسمت که شما باید طیف‌های متنوع و وسیعی از کاراکتر هملت را نشان دهید درواقع همان بخش لذت‌بخش برای بازیگری است که این نقش را بازی می‌کند.»

 

حسام منظور:تفاوت نقش و تلاش برای رسیدن به آن برایم جذاب بود

حسام منظور در اجرای اول این نمایش برای نخستین بار با دادگر به همکاری پرداخته و بعدازآن به عضویت گروه کوانتوم درآمده است. وی درباره پذیرفتن نقش کلادیوس و همکاری با دادگر می‌گوید: «با آرش دادگر از قبل آشنایی مختصری داشتم و به‌عنوان یک بازیگر همیشه دوست داشتم که با ایشان تجربه همکاری داشته باشم. وقتی نقش کلادیوس به من پیشنهاد شد، قدری شک داشتم اما نمایشنامه هملت و آقای دادگر در کنار هم برای هر بازیگری تحریک‌کننده است، حتی اگر نقشی پیشنهاد شود که حداقل 10-15 سالی از او بزرگ‌تر است. علاوه بر این همیشه نقشی که قرار باشد برای رسیدن به آن تلاش زیادی کنم را دوست دارم، بنابراین پذیرفتم.»

بازیگر نقش کلادیوس از نقش خود در نمایش چنین می‌گوید: «اگر بخواهیم در ساختار نمایشی به نقش کلادیوس نگاه کنیم، کلادیوس شخصیت مخالف است و نمایش اصلی از تقابل او باهملت شکل می‌گیرد. ازنظر من نقش کلادیوس باید به‌اندازه هملت از قدرت و عمق شخصیتی برخوردار باشد تا تقابل این 2 در نمایشنامه شکل بگیرد. اگر قرار باشد یکی از آن‌ها به‌سرعت مغلوب شود، آن‌وقت درام شکل نمی‌گیرد. در این نمایش تمام تلاش خود را کرده‌ام تا این عمق هرچه بیشتر در کلادیوس باشد تا به این صورت تضاد بین هملت و کلادیوس خیلی عمیق‌تر به وجود بیاید.»

این بازیگر تفاوت متن این اثر با نمایشنامه شکسپیر را به‌عنوان نقطه قوت آن معرفی کرده و تأکید می‌کند: در این اثر خیلی با قصه‌های فرعی سر و کار نداریم و سریع سر اصل مطلب می‌رویم. «در زمان فعلی متن اصلی شکسپیر خیلی کسل‌کننده شده است و فکر نمی‌کنم بعد از نمایش‌های شاهکار فراوانی که از این نمایشنامه دیده‌ایم، کسی بتواند هملت را با همان ساختاری که شکسپیر نوشته، آماده صحنه کند. یکی از دلایلی که خوانش آقای دادگر از این متن را دوست دارم این است که او سؤالات این متن را بیرون کشیده و تلاش کرده تا به تمام آن‌ها جواب دهد. ما در این نمایش خیلی عریان‌تر با موضوع مواجه می‌شویم.»

 

مونا فرجاد: استرس زیادی دارم اما مطمئنم به گروه خواهم رسید

مونا فرجاد بازیگری است که بیشتر او را در قاب تلویزیون دیده‌ایم، اما چند سالیست که در تئاتر نیز به فعالیت می‌پردازد. او همکاری با دادگر را یکی از نقاط عطف کارنامه کاری خود در تئاتر معرفی می‌کند و دراین‌باره می‌گوید: «آرش دادگر کارگردان صاحب سبکی است. وقتی به کارنامه کاری شان نگاه می‌کنیم، نمایش‌های جذاب و تأمل‌برانگیز فراوانی را شاهدیم که نشان می‌دهد، پشت آن کارها تفکر عمیقی وجود دارد و به همین دلیل همکاری با این چنین کارگردان هایی لذت‌بخش و درعین‌حال سخت است. در این نمایش بازیگر نقش افلیا تغییر کرده بود و گروه به دنبال بازیگر بودند. شبنم فرشاد جو من را به گروه معرفی کرد و بعد از یک گپ و گفت ساده قرار بر این شد که در این اجرا نقش افلیا را بازی کنم.»

 فرجاد با اینکه دیرتر از سایر بازیگران به گروه پیوسته بازی راحت و روانی دارد و به نظر می‌رسد که برای رسیدن به نقش خود تلاش فراوانی کرده است. وقتی نوبت به بازی او می‌رسد بلافاصله حس لازم را در گفتار خود به ‌درستی پیدا و اجرا می‌کند.

بازیگر نقش افلیا با بیان اینکه تئاتر روح زندگی است و باید در آن تعامل زیادی وجود داشته باشد، درباره سختی‌های بازی در این نمایش می‌افزاید: «در این نوع از تئاتر، فیزیک هم تأثیرگذار است و همین موضوع به سختی‌های بازی این نقش اضافه کرده، اما شاید بتوان گفت سخت‌ترین قسمت این کار این است که  سایر بازیگران قبلاً این اثر را اجرا کردند و من خیلی دیرتر از آن‌ها به گروه اضافه شدم، به همین دلیل استرس زیادی دارم اما مطمئنم با هدایت آقای دادگر به گروه خواهم رسید.»

 

شبنم فرشاد جو: در این خوانش هملت مدرن و امروزی شده است

شبنم فرشاد جو از بازیگران مستعد و کم حاشیه تئاتر و تلویزیون است که در سال 92 برای بازی در این نمایش در بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر کاندید بهترین بازیگر زن ایرانی شد. او درباره آشنایی با گروه کوانتوم و قبول کردن نقش مادر هملت چنین می‌گوید: «سال 92 بود، گروه کوانتوم با نمایش «هملت» آماده حضور در جشنواره فجر بودند که یکی از بازیگران گروه به دلیل مشکلی تغییر کرد. گروه به دنبال جایگزین برای آن بازیگر بودند و سرانجام به من نقش مادر هملت را پیشنهاد دادند. در ابتدا به دلیل اختلاف سنی که با این کاراکتر داشتم، نقش برایم جذاب شد. بعد از خواندن متن از کلیت کار لذت بردم و با تمرین کم خودم را به گروه رساندم.»

بازیگر نقش مادر هملت، با بیان متفاوت بودن این نمایش معتقد است که در این خوانش هملت شکسپیر مدرن و امروزی شده است: «با دید تازه نویسنده و کارگردان به «هملت»، این اثر با تمام نمایش‌های ایرانی و خارجی که از هملت دیده‌ام تفاوت پیداکرده است. تفاوت این اثر از همان آشکارا حرف زدن هملت شروع می‌شود و در طراحی صحنه و دکور ادامه پیدا می‌کند. به‌طور مثال درهایی درصحنه وجود دارند که به فراخور صحنه در توالت، در کاخ، در مترو، در کلیسا، در تئاتر و... می‌شوند. همه‌چیز این اجرا مینیمالیستی است و همین موضوع به جذابیت آن اضافه کرده است.»

 

گفتنی است نمایش «هملت» از 17 فروردین‌ماه در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه می‌رود. مهران امام بخش، حسام منظور، بهروز کاظمی، عمار عاشوری، علیرضا آرا، امین طباطبایی، شبنم فرشاد جو، پانته‌آ پناهی‌ها، مونا فرجاد، امیر رجبی، اسماعیل صالحی، رسول مکوندی، نامیرا حفیظی و رضا کشمیر بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش می‌پردازند. از دیگر عوامل این نمایش می‌توان به آرش دادگر (کارگردان، طراح صحنه)، شهرام احمدزاده (نویسنده)، وحید لک (مجری طرح و مدیر تولید)، رضا قاضیانی (دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز، عکاس)، عرفان شافعی (دستیار دوم کارگردان)، حسن عابدی (مدیر هماهنگی و ارتباطات)، الهام شعبانی (طراح لباس)، سارا اسکندری (طراح گریم)، امیر رجبی (طراح پوستر و بروشور)، رضا کرمی زاده (مشاور طراح صحنه)، امیر جاهد، امیرحسین زارع، رها برخورداریان و شهاب فارسی (اجرای موسیقی) و مریم نراقی (مشاور رسانه ای) اشاره کرد.

 

گزارش از: حامد قریب

عکس از: رضا قاضیانی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران