اجرایی نو از عشقی کهن در تئاتر مستقل تهران
رومئو و ژولیت در روایتی چرخشی از تئاتر مدرن
ایران تئاتر – بهنام حبیبی: تالار تئاتر مستقل تهران با رومئو و ژولیت شکسپیر با بازنویسی "باقر سروش" و کارگردانی "هستی حسینی" و طراحی صحنه و دکور منحصر بفرد و جالب "مصطفا کوشکی"، گویی طرحی نو درافکنده است و عشق را به زبانی نو بر گردونه چرخانش به عرش میبرد.
از روایت داستان نمایش و فراز و فرودهای کلاسیک داستان باید بیدرنگ گذر کرد چرا که در تحلیل و واکاوی نمایشنامههای استاد درام "شکسپیر" هر آن چه میباید گفت، کارشناسان هنر نمایش تاکنون بهاندازهی چندین سده گفتهاند و بهتر این است تا یکسر به بررسی اجرای این اثر بپردازیم.
دراماتورژی متن نمایشنامه بهاندازهی کافی در راستای آفرینش میزانسن ها و تابلوهای دراماتیک صحنهای پیش میرود. همهی اجزای نمایشنامه تا حد قابل قبولی به اجرای اگزجره ی بازیگران نمایش با بهرهگیری از ابزارهای بدن و بیان و حس مجهز شدهاند.
کارگردانی نمایش "رومئو و ژولیت" با تکیه بر بهرهگیری بیشینهای خود از حرکات و فرمهای بازیگران و آفرینش میزانسن های حجمی و هندسیاش که همگی تابعی گریزناپذیر از محوریت ارتفاع مرکزی استوانهی صحنه است، نوعی تئاتر بیچیز را در ذهن تداعی میکند که بیپروا تن به مدرنیته سپرده است و اینک میزانسن در پی میزانسن، تن به اکسسوار بزرگ صحنه میدهد. وفاداری بیشینهای کارگردان در پیروی از چرخندهی بزرگ صحنه، گویی خبر از جادویی مشرقی میدهد که کارگردان در افسون جداییناپذیرش از چرخ گردشگر صحنه، هیچ خیالی به جز اطاعت محض از این اژدهای غران ندارد. شاید بتوان همدستی کارگردان و طراح صحنه را در راستای آفرینش حرکتی پیشرونده در محور دوار این چرخ، نشانی از حرکت همگام انسان و زمان و سیر رویدادی نمایش دانست. آفرینش ریتمهای مناسب در طول زمان نمایش که اکت و مکثهای فراوانی را در خود جای میدهند و به تابلوهای صحنهای پیدرپی تن میدهند از امتیازات دیگر کارگردانی نمایش است.
بازیگران نمایش "رومئو و ژولیت" همگی همانند چرخ گردان خستگیناپذیر صحنه، پُرانرژی و ناایستا مینمایند. کارکترها همگی به خوبی پرسوناژهای خود را در راستای ایفایی پیوسته و چرخنده از نقش، پروراندهاند. اجرای مکانیکال بازیگران نمایش، پیروی از نوع اجرای تئاتر مکانیکال را تداعی میکند.
اما شاید بتوان بزرگترین و مهمترین ویژگی نشاندار نمایش "رومئو و ژولیت" را طراحی صحنه و دکور و اکسسوار آن دانست. بیگمان اکسسوار تک ایستاده بر صحنهی نمایش که خود هم اکسسوار است و هم در هنگام های گوناگون به پیروی از چرخشهای گوناگونش نقشهای جالبی در راستای نمایش بر عهده میگیرد، زایشی نو در میدان طراحی صحنهی نمایش در نوع کانستراکتیویستی و آوانگاردی در اجراهای شکسپیری در ایران است. بهرهگیری از افکتهای دیداری و شنیداری همگام با تصاویر متناسب با مود و فضای نمایش که بر دیوار عمقی صحنه خودنمایی میکنند، و نورپردازی خوب و متنوع نمایش، مجموعهای از ریتمها و هارمونیهای صحنهای میآفرینند که لباسهای بازیگران با طرحها و رنگهای شایستهشان نیز به زیبایی آنها میافزایند.
"رومئو و ژولیت"، تجربهای ترکیبی است از تئاتر کلاسیک شکسپیری، بازیگری مکانیکال، و پستمدرن در طراحی صحنه، که در اجرا موفق مینماید.