گفت وگو با مژگان خالقی بازیگر نمایش بوف کور
کاربا ابراهیم حاتمی کیا بزرگترین تجربهء زندگی من است
ایران تئاتر:بوف کور هدایت جزو چند اثر شاخص ادبیات معاصر ما است که رفتن به سراغش برای تبدیل شدن به فیلم و یا نمایش برای خیلی ها یک ذغذغه جدی است. مژگان خالقی کارگردان بازیگر ارزنده تئاتر و سینما در نمایش بوف کور در نقش زن اثیری با یک نقش چالش برانگیز مواجه است و به شایستگی ایفایش می کند
خالقی در کارنامه کاریاش سابقه همکاری با بزرگانی نظیر ابراهیم حاتمی کیا ، محمد یعقوبی و هادی مرزبان را دارد . وی عضو انجمن بازیگران و کارگردانهای خانه تئاتر ایران است. "چکامه رستاخیز" به کارگردانی داود دانشور- تالار چهارسو 1392 ،"کاپوچیونو، وقتی کابوس تمام میشود" به کارگردانی میلاد اکبرنژاد- کارگاه نمایش تآترشهر 1392 ،"پلکان" به کارگردانی هادی مرزبان- سالن اصلی تآترشهر 1391،1392 ،" ویتسک" به کارگردانی ناصر حسینی مهر- تالار مولوی 1390 ،"پرسههای موازی" به کارگردانی پیام لاریان- هلند- آمستردام 1390 ،"نوشتن در تاریکی" به کارگردانی محمد یعقوبی- تالار چهارسو 1389 ،"یک دقیقه سکوت" به کارگردانی آیدا کیخایی- تالار مولوی 1389 ،"اسبهای پشت پنجره" به کارگردانی روحالله جعفری- تالار سایه 1388 ،"بچه کشی" به کارگردانی شهره رعایتی –تالار مولوی 1388 ،"ماه در مرداب" به کارگردانی محمد کورش نیا- تالار محراب 1388 ،"در جمعیت گم شد" به کارگردانی جلال تجنگی و سعید هاشمی پور- تالار قشقایی 1387 ،"حورا" به کارگردانی محمود صابری- تالار اندیشه 1386 ،"جشن سالگرد" و "معلم مدرسه" به کارگردانی علیاکبر علیزاد- تالار مولوی 1385 ،"سایههای یک زن" به کارگردانی احسان جانمی- تئاتر شهر سالن شماره 2 -1384 ،"آندورا" به کارگردانی میثم عبدی- تالار مولوی 1383 ،"گلدونه خانوم" به کارگردانی سیمین غلامی- تالار مولوی 1383 ،کارگردانی نمایش "واگویههای گاه و بیگاه مردی که به خاطر نمیآورم" تالار هنر اصفهان 1390 ،کارگردانی نمایش"بازی استریند برگ" نوشته فردریش دورنمات- تالار مولوی 1388 ،کارگردانی نمایش"کلاغ" نوشته مرضیه ازگلی- -منتخب جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی 1385 ،گارش و کارگردانی نمایش "کهکشان راه شیری" – برگزیده جشنواره خیابانی 1385 ،کارگردانی نمایش "بی خان و مان" نوشته احسان جانمی- اثر برگزیده جشنواره استانی 1384 ،کارگردانی نمایش "فریبخورده" نوشتهی جویس اتکینز- تالار سوره اصفهان 1381 ،کارگردانی نمایش "شب واقعه" نوشته محمد عارف- تالار اندیشه 1381 ،بازیگردان و بازی درفیلم سینمایی "چ" به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا 1391 ،بازی در سریال "بیداری" به کارگردانی بهرام عظیمپور1386 از جمله آثار مهم کارنامه کاریاش محسوب میشوند. خالقی در طول دوران فعالیت حرفهایش جوایزی زیادی به دست آورده است. دریافت جایزهی دوم بازیگری زن از جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی 1389 ،دریافت جایزه دوم بازیگری زن از جشنواره استانی 1388 ،دریافت جایزهی بهترین بازیگر زن از جشنوارهی فیلم کوتاه 1388 ،دریافت جایزه دوم بازیگری زن از جشنواره تئاتر تجربه 1387 ،دریافت جایزه اول بازیگری زن در جشنواره دفاع مقدس 1386 ،دریافت جایزهی کارگردانی از جشنواره حماسه هنر 1381 ازجمله جوایز مهمش محسوب میشوند. وی سابقه تدریس بازیگری در تالار هنر اصفهان از سال 1386 و آموزش در چندین ورکشاپ آموزشی را دارد. با خالقی درباره ایفای نقش زن اثیری نمایش بوف کور گفتوگویی انجام دادهایم.
در یک دهه اخیر در سمتهای مختلفی مثل کارگردانی ، بازیگردانی ، ترجمه ، تألیف و بازیگری فعالیت داشتهاید. از میان این عرصهها کدامیک برایتان اهمیت بیشتری دارد ؟
مهمترین دغدغهام کارگردانی بوده است. اما اکثر مواقع شرایطی به وجود آمده که بیشتر بازی کردهام . در حال حاضر هم ترجیح میدهم کمتر پیشنهادات بازیگری را بپذیرم و کارگردانی ششمین تئاترم را آغاز کنم. البته چند سالی است که به فیلمسازی را تجربه کردهام. فعلاً خودم را فیلمساز نمیدانم اما فیلمسازی دغدغهی جدی من است.
تجربهاندوزی در کنار بزرگانی مثل ابراهیم حاتمی کیا و سایرین چقدر در بازی صحنه به شما کمک کرده است؟
طبیعتاً خیلی مؤثر بوده است. خب من در چندین پروژه بزرگ سینمایی و سریالی مثل فیلم چ و یا سریال چرخ فلک بازیگردانی کرده و انتخاب بازیگران را به عهده داشتهام. در این مقاطع همیشه از تجربهی بازیگری روی صحنهی تئاتر بهرهی فراوان بردهام. راستش با توجه به اینکه از 12 سالگی بازیگری را آغاز کردهام، نمیتوانم جهان را بدون دادههایی که از بازیگری کسب کردهام تصور کنم! کار کردن با ابراهیم حاتمی کیا هم یکی از بزرگترین تجربههای زندگی من بوده است. بهخصوص که ایشان سختگیریهای مخصوص به خودشان را داشتند و من باید نهایت تلاش خودم را میکردم. تجربهی کار کردن با کارگردانانی همچون محمد یعقوبی، حسن معجونی، علیاکبر علیزاد، هادی مرزبان، داود دانشور و غیره در تئاتر، باعث شد در کارهای سینمایی و تلویزیون پختگی لازم را داشته باشم.
بیشتر بازیهای مهم تئاتری شما در حوزه کارهای رئالیستی قابل ارزیابی است. بازی در یک کار سورئالیستی مثل بوف کور چه ویژگیهایی برایتان داشت؟
بازی در بوف کور تجربه دشوار و پر چالشی بود . تمرینهای فشرده با کمترین میزان خطا در بازی که البته کار آسانی نبود. راستش نقش زن اثیری در بوف کور، نقشی است که در خاطرهی هر ایرانی، تجسمی مخصوص به خود دارد و این ترس همیشه با من بود که چگونه میتوان به نزدیکترین تجسم این نقش با نگاه صادق هدایت رسید. من تمام تلاش ام را کردم و امیدوارم مورد توجه قرار گرفته باشد.
در گذشته هم با حسینی مهر در نمایش ویستک همکاری داشتید؟
بله و به همین دلیل با شیوه کاریاش آشنایی کاملی داشتم.
ایفای نقش زن اثیری برای هر بازیگری میتواند جذاب باشد همینطور است ؟
نقش زن اثیری در بوف کور، نقشی دستنیافتنی است و هر بازیگری آرزو دارد این نقش را بازی کند. موقعی که برای بازی در بوف کور با من تماس گرفته شد، مشغول تدوین فیلم مستند بلندم بودم و با خودم عهد کرده بودم هیچ کاری را قبول نکنم اما بازی در "بوف کور"، آنهم در این نقش،چنان وسوسه کننده بود که بیهیچ تردیدی پذیرفتم.
آیا کارگردان به شما توصیهای نکرد که برای رسیدن به شرایط بهتر چند اثری که در از روی بوف کور ساخته شده است. را ببینید؟
فیلم بوف کور را در آرشیوم دارم و سالهای قبل آن را دیدم اما نخواستم برای اینکه تحت تأثیر قرار بگریم ، دوباره ببینمش اما کتابهایی، مانند بوطیقای بوف کور نوشته آقای محمود نیکبخت یا کتابهای آقای کاتوزیان و دکتر صنعتی و غیره را برای کمک به تحلیل متن خواندم.
به چه دلیل اغلب رمانهای جریان سیال ذهن مثل بوف کور و یا جستجوی زمان ازدسترفته پروست در حین ساخت و یا اجرا چندان موفق از کار درنمیآیند؟
مهمترین دلیل این ناکامی، بدون مرز بودن زبان تصویر و خیال است. چیزی که امری سهل و ممتنع به نظر میرسد.کارگردانی که به سراغ این نوع متنها میرود باید زبان تصویر را خوب بشناسد و ذهن تصویرگرایی داشته باشد و جدا از این، درام را خوب بشناسد و توانایی تبدیل شدن داستان به یک درام دیدنی را داشته باشد . چرا که تنها با زبان تصویر نمیتوان تماشاگر را هشتاد دقیقه مجذوب کارکرد. به همان ترتیب بازی در نمایشهایی از جنس بوف کور هم جسارت زیادی نیاز دارد.درست عین راه رفتن روی لبه تیغ است . همهچیز محتمل است. یا کار دچار شکست مطلق میشود و یا اینکه تبدیل به تجربهای بدیع و بهیادماندنی خواهد شد. ریسک بالا در موفقیت این نوع آثار باعث میشود که کارگردانان بسیاری از اجرای آنها سرباز زنند.
ذهنیت و برداشتی که شما از شخصیت زن اثیری در فکرتان داشتید .چقدر با تفکرات کارگردان هم سو بود؟
مدتها درباره نقش زن اثیری با کارگردان حرف زدم و درنهایت به یک نگاه مشترک رسیدیم. در تمرینات هم اتودهای مختلفی انجام دادیم تا به کیفیت مطلوب این نقش برسیم . نقش سختی بود اما برایم مهم بود که بهدرستی اجرا شود. راستش همیشه به خودم میگویم نباید نقش را جوری بازی کنی که هر بازیگر دیگری بتواند آن را بازی کند. انقدر به خودم سختگیر هستم که توقع دارم با فردیت بخشیدن به نقش و کار روی جزییات و احساسات، آن را نقشی دستنیافتنی کنم. کلاً از اینکه در کاری که انجام میدهم متوسط باشم، بیزارم. یا باید بهترین باشم یا هیچ!
بعد از انجام تجربه بازی در بوف کور درباره تفاوت میان بازیهای رئال و سورئال به چه دست آوردنهایی دست پیدا کردید؟
در نمایشهای رئالیستی بازیگر میتواند هر آنچه را که در زندگی عادی انجام میدهد با توجه به چهارچوب قصه و موقعیت، مورد استفاده قرار بدهد . در نمایشهای از جنس بوف کور همچنین آزادی عملی وجود ندارد . حرکت و جنس بازیها خیلی مینی مالیستی و شسته است . من بهعنوان بازیگر هم در حین بازی نمیتوانستم از این چارچوبهای تعیین شده تخطی کنم .در این جنس از نمایش آنقدر کنش و واکنشها سریع اتفاق میافتد که اگر بازیگری از یکی از این دو موقعیت جا بماند کل صحنه و بازیاش تحتالشعاع قرار میگیرد. مثل بنای یکخانه که آجرهایش با دقت چیده میشود، بازی در این نقش هم آهستهآهسته شکل گرفت.البته چه در کارهای رئالیستی و چه غیر رئالیستی، برای نزدیک شدن به نقش، همیشه سعی میکنم پیوندی میان خود و نقش پیدا کنم. به هر روشی که شده روزنهای پیدا میکنم تا با نقش یکی شوم.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی