در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش دم پنبه ای ها:

پایانی بر فضای تیپیکال مرسوم در تئاتر  کودک

ایران تئاتر_علی رحیمی:اولین اثر بابک مولانا در کسوت کارگردانی اگرچه موفق و قابل تقدیر بود اما روح داستان دورفمان در کالبد درام دم پنبه ای ها شکل کاملی نگرفت و مخاطب نتوانست در این نمایش آن مفهومی را که دورفمان در داستان شورش خرگوش ها بر آن تاکید داشت، درک کند.

علی رحیمی- ایران تئاتر: «دم پنبه ای ها» اگر چه اولین اثر بابک مولانا در کسوت کارگردانی نمایش های کودک و نوجوان است اما سالیان سال تجربه در این حوزه خاص و آشنایی با اصول و مقررات حاکم بر آن این انتظار را برای مخاطب ایجاد می کرد که از او یک کار متفاوت ببیند. چرا که اولا پیشینه سالها فعالیت در حوزه نمایش های کودک و نوجوان، او را در جایگاهی بالاتر از یک کارگردان آماتور و مبتدی قرار می دهد و از دیگر سو تغییر نگاه بابک مولانا به سمت کارگردانی پس از بیش از یک دهه فعالیت در عرصه بازیگری این ذهنیت را نیز می تواند تداعی کند که بابک مولانا در طول این سالها کاستی هایی را در این عرصه تجربه کرده که یا از دید سایر کارگردانان پنهان بوده و یا نیاز به یک ایده جدید برای تحول آفرینی دارد و او مجاب شده است تا ریسک حضور در کلیدی ترین جایگاه گروه نمایشی را بپذیرد تا ایده هایی نو  به مخاطب ارائه کند؛ و همین دو دلیل کافی است تا مخاطبان از او انتظار یک نمایش کم نقص و قابل دفاع داشته باشند. مولانا نیز با این تفکر نمایش را کلید زد.

او ابتدا دست بر روی نمایشنامه ای گذاشت که درون مایه خود را از کتاب «شورش خرگوش ها» اولین اثر نویسنده مشهور آمریکای لاتین «آریل دورفمان» در حوزه کودک گرفته بود. کتابی که با ترجمه به بیش از 30 زبان دنیا و انتخاب به عنوان کتاب برتر در چهارمین دوره جشنواره کتاب کشور شهرت خاصی پیدا کرده بود و شاید همین مسئله نیز مولانا را قانع کرد که نمایشنامه ای منبعث از این کتاب می تواند نگاه مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کند. به ویژه آنکه در نمایش های کودک و نوجوان، کارگردان با دو گروه مخاطب روبروست: کودکان و پدران و مادرانی که فرزندان را برای تماشا به سالن می آورند و نمایشهایی در این حوزه موفق هستند که بتوانند هر دو گروه را راضی از سالن خارج کنند.

نمایش دم پنبه ای ها نیز از این دست نمایش ها محسوب می شود و تمرکزش را بر هر دو مخاطب قرار داده بود؛ هرچند فاصله گرفتن از ایده فکری دورفمان تا حدودی بر این مهم تاثیر گذاشت چراکه روح داستان دورفمان در کالبد درام دم پنبه ای ها شکل کاملی نگرفت و مخاطب نتوانست آن مفهومی را که این نویسنده آرژانتینی در داستان شورش خرگوش ها بر آن تاکید داشت، درک کند.

داستان دورفمان حول محور صبر و استقامت می گردد و تلاش دارد همسو با داستان های نمادین کودکانه، درون مایه خود را بر شعار «با صبر و استقامت می توان بر ظلم به پیروزی رسید» متکی ساخته و از این فرمول همیشگی تخطی نکند. موضوعی که نه کیومرث قنبری زاده در نگارش متن به آن توجه وافی داشت و نه بابک مولانا در اجرا بر آن تاکید نمود.

در نمایش دم پنبه ای ها ما تمامی المانهای مدنظر دورفمان را می بینیم. ما همسو با داستان شورش خرگوشها، با جنگلی روبرو هستیم که گرگ شاه آن را تصاحب کرده و به دلیل عقده ای که از کودکی نسبت به خرگوش ها در دل دارد تلاش می کند نام آنها را از جنگل بزداید. نمایش همانند داستان، گرگ شاه حتی اسم و تصویر خرگوش ها را از کتاب ها حذف و عکس خود را جایگزین می کند تا به مرور نام خرگوش ها از اذهان پاک شود و ...  اما در نتیجه گیری به ناگاه از تفکر دورفمان فاصله می گیرد. در داستان دورفمان مخاطب به این نتیجه می رسد که با صبر و استقامت می توان بر ظلم غلبه کرد، موضوعی که در هیچ کجای نمایش نتوانست آن را لمس کند.

مخاطب در نمایش، خرگوش ها را می دید، حضورشان را احساس می کرد اما برای این حضور تعریفی وجود نداشت و در نهایت نیز بیش از آنکه روح صبر و استقامت آنها در پیروزی خرگوش ها بر ذهن تداعی گردد اشتباهات گرگ شاه به عنوان عامل شکست برجسته شد. این نقیصه  در درک مخاطب از نتیجه داستان دم پنبه ای ها تاثیرگذار بود و نتوانست درون مایه اصلی داستان دورفمان را به خوبی جلوه کند؛ موضوعی که بار دیگر جای خالی یک درآماتورژ در کنار نویسندگان و کارگردانان ایرانی را بیش از پیش محسوس کرد. 

با این وجود نمایش در اجرا خیلی خوب و موفق ظاهر شد و مولفه های تاثیرگذاری متعددی در این موفیقت سهیم بود.

یکی از این مولفه های، هدایت بازیگر از فضای تیپیکال مرسوم به سمت تیپ-شخصیت بود. مولانا در این نمایش به هیچ وجه تلاش نکرد تا با بهره گیری از خصوصیات ذاتی حیوانات، ویژگی های بدنی، رفتاری و حتی نوع نگاهی که مخاطب از گذشته در خصوص آنها دارد، شخصیت پرسوناژها را تعریف کند. بلکه برای هر پرسوناژ یک شخصیت خاص تعریف شده بود و بر اساس این تعریف مخاطب نسبت به آن ذهنیت می یافت. به عبارتی او به دنبال بازتعریف شخصیت حیوانات نبود و نمی خواست باردیگر خشونت گرگ ها را با چنگال و دندان تیز یا زوزوه های ممتد ، میمون را با آویزان شدن بر درخت یا بازیگوشی و ... در اذهان زنده کند بلکه پرسوناژ ها در قالب حیوانات قرار گرفتند تا برای مخاطب خاص خود جذابیت ایجاد کنند و این مخاطب بود که براساس تعریفی که هر شخصیت در داستان داشت خصوصیات وی را برای خود تعریف می کرد و این مسئله  در ایجاد ارتباط مناسب بازیگران با مخاطبان تاثیر بسزایی داشت.

دکور و صحنه نمایش نیز با حال و هوای متن تناسب خوبی داشت و در بخش طراحی لباس و گریم نیز با توجه به تناسبی که با تیپ شخصیت ها ایجاد کرده بودند به جذابیت های بصری نمایش کمک زیادی کردند.

در نگارش متن نیز  اگر دیالوگ میمون عکاس و همسرش را پس از اولین ورود به خانه –که کنایه ای است به برخورد بد برخی خانم ها پس از ورود همسرشان از محل کار به خانه - در نظر نگیریم، جالب و سنجیده انتخاب شده بودند.

بابک مولانا در اولین کار کارگردانی خود نشان داد که تیم مجربی را گرد آورده است و بی شک در آینده حرف های زیادی در حوزه کودک و نوجوان خواهد زد.

 




مطالب مرتبط

خواسته حسن دادشکر از مدیر تالار هنر

بیشتر آثاری را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد
خواسته حسن دادشکر از مدیر تالار هنر

بیشتر آثاری را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد

حسن دادشکر، پیشکسوت تئاتر ایران خطاب به مدیر تالار هنر گفت خواهشی که از شما دارم این است که بیشتر کارهایی را حمایت کنید که بر اساس اصول تئاتر و درام باشد. بعضی از کارها متاسفانه بخش موسیقایی‌اش آن قدر بالاست که محتوا، کارگردانی و بازی و عناصر اصلی درام را تحت تاثیر قرار ...

|

گفت‌وگو با اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان «کتابخورها»

صداقت و احترام؛ شرط‌های ماندگاری در عرصه نمایش کودک
گفت‌وگو با اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان «کتابخورها»

صداقت و احترام؛ شرط‌های ماندگاری در عرصه نمایش کودک

اسماعیل رحیمی‌سروش، نویسنده و کارگردان نمایش «کتابخورها» با بیان اینکه مسیر زندگی‌اش با تماشای نمایش کودک تغییر کرده است، از لزوم صداقت و احترام در تولید اثر برای کودکان به عنوان شرط‌هایی برای ماندگاری در این عرصه سخن گفت.

|

به بهانه نمایش برای نوجوانان

نوجوانی؛ سُر خوردن از دوران کودکی به جوانی
به بهانه نمایش برای نوجوانان

نوجوانی؛ سُر خوردن از دوران کودکی به جوانی

مسلم قاسمی: نوجوانی، سُر خوردن دوران کودکی به جوانی است؛ بنابراین نه تخیل محض است و خواب‌های رنگی کودکانه و نه دوره صلابت و استقلال جوانی! بحث امروز ما، این دوره گذراست! برای ما که در حیطه هنر، ...

|

گفت‌وگو با کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه»

زهرا ناظری: خواندن قصه‌، کودکان را برای تماشای نمایش آماده می‌کند
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه»

زهرا ناظری: خواندن قصه‌، کودکان را برای تماشای نمایش آماده می‌کند

زهرا ناظری، نویسنده و کارگردان نمایش «قورباغه و غریبه» می‌گوید خواندن کتاب‌های قصه برای کودکان زیر سه سال، آن‌ها را برای همراه شدن و تماشای نمایش کودک آماده می‌کند.

|

در سالن استاد جعفر والی تالار محراب اجرا می‌شود

«الاغ و کچل»؛ داستان خواب تقی کچل و خرگوش بازیگوش
در سالن استاد جعفر والی تالار محراب اجرا می‌شود

«الاغ و کچل»؛ داستان خواب تقی کچل و خرگوش بازیگوش

نمایش «الاغ و کچل» به کارگردانی فروزان حسینی داستان تقی کچل پسربچه تنبل و خرگوش بازیگوشی که او را از تنبلی دور می‌کند، از 16 مهر در سالن استاد جعفر والی مجموعه تالار محراب به صحنه خواهد رفت.

|

نظرات کاربران