گفت وگو با علی هاشمی کارگردان نمایش «پارههای ساده»
زنان موجودات غیرقابل پیش بینی هستند!
ایران تئاتر:علی هاشمی کارگردان جوان و با استعداد تئاتری، بیش از یک دهه است که در تئاتر حضورِ مستمری دارد. «موش تو پیت حلبی»، «با جانی دپ در فتوشاپ»، «تنهایی شهر» «من و جزغاله های عاشقانه» از جمله اجراهای موفق تئاتری او هستند.
علی هاشمی فعالیت جدی خود را در عرصه نمایش با حمید سمندریان در نمایش«دایره گچی قفقازی» آغاز کرد و در ادامه به عنوان دستیار کارگردان نمایش «دورخ» به کارگردانی افسانه ماهیان، «در انتظار گودو» به کارگردانی وحید رهبانی، «تقصیر و 32 دقیقه از ماجرا» به کارگردانی فرهاد آئیش، کارگردانی نمایش «نقش زن، نقش مرد» و.. به فعالیت بیشتر در این زمینه پرداخت. هاشمی بعد از تجارب مختلفی که در عرصه تئاتر به دست آورد، به فعالیت در زمینه کارگردانی پرداخت و نمایش «نقش زن، نقش مرد»، «همه عطرهای عربستان» و «پاره های ساده» را به صحنه برد. او هفت سال بعد از اجرای نمایش «پاره های ساده» دوباره این اثر را روی صحنه برده است؛ یک اثر پست مدرنیسم زنانه که به انسان معاصر می پردازد. در این نمایش تنهایی آدم ها از زاویه دید یک دختر به تصویر کشیده شده است. نمایش فضای زنان های دارد و درباره زندگی روزمره زنی به نام مهرناز در 13 روز عید است، اما نوع روایت این 13 روز با تکیه بر دفتر خاطرات این زن انجام میشود. شخصیت اصلی نمایش دختری است که با دوستان و آشنایانش ارتباطی ندارد و همین مدرنیسمی که در جامعه ما رشد یافته، یکی از دلایلی است که باعث دور شدن او از افراد خانواده اش شده و در واقع همین مسئله آدم های جامعه را از هم دور کرده است. در اجرای تازه این نمایش بازیگرانی چون سیما تیرانداز، الهام شکیب، کاوه خداشناس، الناز شاهوردی، علی دستانپور، هاله گرجی، فرزانه سکوتی، رضا سخایی و شکوفه هاشمیان به ایفای نقش میپردازند. این نمایش هر شب ساعت 21 در تماشاخانه باران به صحنه میرود و اجرای آن تا 2 تیرماه ادامه خواهد داشت. با علی هاشمی درباره مضمون و ساختار نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم .
شما نسبت به اجرای اول نمایش «پاره های ساده» در هفت سال قبل، چه تغییراتی را انجام دادید؟
در سالهای اخیر کمتر با متنی برخورد کردم که ترغیبم کند چون متن خوب آنچنان زیاد نیست. اما متن پارههای ساده به نظر من همچنان متن خوب و جذابی محسوب میشود که تصویر دقیقی از روابط اجتماعی ارائه میکند و هنوز برای اجراکنندگان و مخاطب ما کهنه نشده است. سالها دلم میخواست که این متن را دوباره و به شکلی جدید و کاملتر اجرا کنم، چرا که اجرای آن زمان، خودم را به طور کامل راضی نکرده بود و همواره دلم میخواست در فرصت مناسبتری آن را دوباره به صحنه ببرم. در حوزه متن تغییر زیادی صورت نگرفته است، اما به لحاظ شیوه بازیگری و برداشتی که از شخصیتهای در اجرا وجود دارد، این اجرا تفاوتهای زیادی دارد. از سوی دیگر روابط انسانی مطرح شده در این متن، همچنان زنده و به روز است، چون آنچه در این چند سال تغییر کرده حضور تکنولوژی در شبکههای اجتماعی در زندگی روزمره است که ما سعی کردیم این عناصر را وارد روابط آدمها کنیم و موبایل و فضای مجازی در داستان مورد استفاده قرار گرفته است.
آیا نمایش «پاره های ساده» یک اثر روان شناسانه است؟
درمتن نمایش یک جور روان کاوی زنانه وجود دارد اما روی شخصیت های مردان نمایش تاکیدی انجام نمی شود و فقط زن ها مورد بررسی دقیق قرار می گیرند. من تاکید زیادی داشتم که در این نمایش روابط انسانی به درستی تبین شود.
معمولا در ادبیات، سینما و تئاتر مدرن اروپا با رویکردهای روان شناسانه و در آثار هنرمندانی نظیر اینگمار برگمان و استرنید برگ شخصیت اصلی زنان هستند. استدلال اصلی شما برای ساخت به یک نمایش با محوریت زنانه چه بود؟
علاقه بیشتری به داستان های زنانه دارم. معتقدم زنان شخصیت نمایش تری دارند و مردان تک بعدی تر هستند. زن ها در آن واحد می توانند چند کار را همزمان انجام بدهند. می توانند در آن واحد با تلفن حرف بزنند، آشپزی کنند و در ضمن حرف های دیگران را گوش کنند. اما مردان نمی توانند چند کار همزمان را انجام بدهند. بنابراین زنان وجوه نمایشی بیشتری دارند.
یعنی زنان نسبت به مردان موجودات کاملتری هستند؟
من نمی گویم نسبت به مردان موجودات کامل تری هستند، منظورم این بود که زنان می توانند سوژه های خوبی برای خلق داستان و درام باشند. درضمن خیلی هم غیر قابل پیش بینی تری هستند.
آیا غیر قابل پیش بینی بودن زنان برایشان یک حسن محسوب می شود؟
یک ویژگی است و نمی شود نقد و ارزش گذاریش کرد .
با توجه به عقاید شما نسبت به زنان و کارهایی که اجرا کرده اید، به نظر می رسد دنیای زنان را خوب می شناسید.
بله، تمام کارهایم در تئاتر و سینما شخصیت های اصلی شان زن بوده اند و کارهای آینده ام نیز زنانه خواهند بود.
بنابراین علی هاشمی در حوزه کاری اش تلاش نمی کند مثل یک مولف در کارهایش یک نقطه اشتراک و محوریت وجود داشته باشد. درست است؟
هر کارگردانی دوست دارد به عنوان کارگردان مولف شناخته شود. البته من به این قضیه فکر نکردهام که چون می خواهم مولف باشم درکارهایم به یک موضوع واحد بپردازم. خیلی از تماشاگرانی که کارهای من را می بینند، می گویند کارهای من مانند نخ یک تسبیح به هم متصل هستند و به دلیل همین به طور مستمر آنها را دنبال می کنند .
معمولا در نمایش هایتان رویکرد اجتماعی پر رنگ دنبال می شود. چقدر این موضوع برایتان به عنوان یک اولویت محسوب می شود؟
در شیوه اجرایی رویکردم، یک رویکرد رئالیستی است. بازیها واقعگرا هستند اما در عناصر صحنه و ایجاد فضای اجرایی تلاش کردهام که با فضای مینیمالیستی با متن برخورد کنم که این هم از شیوههای مورد علاقه من است و سعی میکنم فرم را این گونه وارد یک اجرای واقعگرا کنم. این امر به هویت تئاترم هم کمک میکند.
گفتگو از احمد محمد اسماعیلی