مهرداد رایانی مخصوص در گفتگو اختصاصی با ایران تئاتر مطرح کرد
آشنایی با علم مارکتینگ و تهیهکنندگی نیازهای امروز تئاتر ماست
ایران تئاتر- مهرداد رایانیمخصوص سرپرست امور بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی حضور توریستهای آلمانی و ایتالیایی که فقط برای تماشای اجراهای یوجینو باربا و اوستر مایر به ایران آمده بودند را یکی از نشانههای بالای ظرفیت جذب توریسم فرهنگی ایران میداند.
به تائید بسیاری از هنرمندان تئاتر و علاقهمندان این هنر، نمایشهای اجرا شده توسط گروههای خارجی حاضر در سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از جهات مختلف در مقایسه با دورههای گذشته علاوه بر اینکه کیفیت بالاتری داشتند، از نظر تنوع اجرایی نیز توانستند نظر سلایق مختلف اهالی تئاتر را تأمین کند. و اغراق نیست اگر حضور و نظارت مهرداد رایانیمخصوص در مقام مدیر امور بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی و مدیر بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر را یکی از دلایل مهم این اتفاق دانست.
مهرداد رایانیمخصوص از آندست هنرمندان تئاتر است که نهتنها بهواسطه مسئولیتهایش در حوزه نمایش یا تدریس در دانشگاه بلکه بیشتر به خاطر نگارش بیش از 26 نمایشنامه، حدود 14 عنوان کتاب در زمنیه مباحث نظری تئاتر، کارگردانی ۱۸ نمایش و اجرای ۸ نمایش در فستیوالهای بینالمللی در بین هنرمندان تئاتر و علاقهمندان این هنر شناخته میشود. و قاعدتا نیازی به گفتن نیست که بدون وجود پشتکار، انضباط و مصمم بودن انجام این حجم کار بعید به نظر میرسد؛ ویژگیهایی که اکثر آنهایی که این هنرمند را میشناسند یا با او همکاری کردند بر آن تاکید دارند.
با مهرداد رایانیمخصوص درباره آخرین فعالیتها و مسائل و مشکلات پیشروی امور بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی گفتگویی انجام دادیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید:
- اگر اجازه بدهید گفتگویمان را با این سوال آغاز کنم؛ شما از معدود افرادی هستید که علاوه بر فعالیتهای هنریتان در عرصه تئاتر، مدیریتها و مسئولیتهای مختلفی را نیز در این عرصه طی این سالها برعهده داشتید و با حال و هوای هر دو سوی این جریان آشنا هستید. اما در این دو سال که بهعنوان مدیر امور بینالملل مشغول به کار شدهاید گویا یک انرژی مضاعفی در شما به وجود آمده و خیلی محسوس این تغییر مشهود است. بهطورکلی از فرآیند حضورتان در مقام مدیر امور بینالملل اداره کل هنرهای نمایشی راضی هستید؟
حدود دو سال است که در امور بینالملل هستم و فکر میکنم یکی از چیزهایی که میتواند در یک موفقیت یک فرد در هر حوزهای که کار میکند موثر باشد این است که به کاری که انجام میدهد علاقهمند باشد و کشفیاتی در درونش آن پیدا بکند. و جدای از تلاشهایی که برای سیستم و هنرمندان انجام میدهد کشفیاتی هم برای خودش داشته باشد. من همواره تلاشم این بوده در حوزه مختلفی که طی این سالها کارهایی، ضمن تأمین خواستههای آن سیستم به لحاظ حرفهای، خواستههای خودم را نیز به لحاظ دلی تأمین کنم. در مورد امور بینالملل هم مشخصاً یکسری یافتههایی وجود داشت که دوست داشتم آنها را کشف بکنم و ارتباطاتی را فراهم کنم، که این دو هم جنبه فردی داشته و هم خواسته سیستمی بوده است. در واقع تلاش کردم این دو را توأمان با هم جامعه عمل بپوشانم و شاید به همین دلیل است که شما میگویید یک انرژی مضاعف در من میبینید. ضمن اینکه در کل تیم ما در امور بینالملل تیم شلوغی نیست، تنها دو نفر کارشناس، یک کارمند و خود بنده، کل فضای بینالملل تئاتر را سرویس میدهیم. هماکنون اطلاعات ما یکسری اطلاعات جنرال است و قطعا اگر بخواهیم عملیاتیتر عمل کنیم بایستی تعداد افراد بیشتر و متخصصتر را جمع کنیم و برای موفقتر شدن نیازمند بخشهای مختلف در حوزههای تئاتر شرق، اروپا، آفریقا و... هستیم که هر یک بتوانند در یک دپارتمان مستقل کارهایشان را انجام بدهند. در واقع یکی از بحثهای معمول در اینجا رسیدگی ارتباطات عادی است که مربوط به رفتوآمد، روادید گروهها، پذیرایی و از این دست امور است درحالیکه یک بخش اعظم توقعی که از امور بینالملل یک چنین مجموعهای وجود دارد پرداختن به مباحث کیفی است. درمجموع ولی امیدوارم با توجه به مساعدتهایی که آقای شفیعی تابهحال داشتند این شرایط در آینده به امید خدا ایجاد بشود و مطمئن هستم باگذشت زمان این تغییر ایجاد خواهد شد.
- تردیدی نیست با برای برگزاری یک کارگاه بینالمللی در تهران با توجه به تمام کمبودها و مشکلاتی که قاعدتا اهالی تئاتر و علاقهمندان این هنر نسبت به آن واقف هستند، بههیچوجه کار آسانی نیست. در همین راستا همیشه سؤالی ذهن من را درگیر کرده که چرا باید از میان این تعداد انبوه دانشجویان تئاتر، فارغالتحصیلان این رشته و هنرمندانی که خارج از دانشگاه فعال هستند (بهجز یکی دو مورد اخیر که جزو بهترینهای تئاتر دنیا بودند) استقبال از یک رخداد بینالمللی که با زحمات فراوان امکانپذیر شده، آنطور که باید درخور نباشد. با توجه به اینکه شما هم جزو معدود نفراتی هستید که هم اهالی تئاتر را بهخوبی میشناسید و هم به پیچیدگیهای رخدادهای بینالمللی تئاتر اشراف دارید، به نظر شما ریشه این مسئله از چیز نشأت میگیرد؟
راستش ما همواره تلاش کردیم که شرایط ایدهآلی را ایجاد کنیم. صددرصد هدف ما این بوده که وقتی ورکشاپی برگزار میکنیم حتماً محل برگزاری کاملاً پرشده و با استقبال مواجه شود، اما در کل ما در مسائل نظری در مقایسه با سایر حوزهها معمولا با یک ریزش مخاطب روبرو هستیم. و در همهجای دنیا هم این مورد را میبینیم. نمونهاش هم همین سمیناری که بهعنوان آخرین حرکت ما در اسفندماه سال گذشته انجام شد. بخشهایی پُر و بخشهایی خالی اجرا میشد. اصولاً در بخشهای نظری ما همیشه با این کم و کیف مواجه بودیم ولی این دلیلی برای سکوت و انجام ندادن کار توسط ما نیست. افرادی که به لحاظ علم، دانش، تئوری و فرضیه دارای مدرک هستند بسیاری تعدادشان اندک است. مثلا ما در حال حاضر چند نظریهپرداز تئاتر درباره کشور خودمان داریم؟ وقتی تعداد آنها تا این حد قلیل است نمیتوانیم انتظار زیادی هم داشته باشیم. البته بعضی ایرادها هم ممکن است مربوط به ما باشد؛ شاید ما خوب اطلاعرسانی نکردیم شاید ما خوب نتوانستیم افراد را تربیت کنیم. در واقع من نمیخواهم بگویم همه تقصیرها با مخاطب است؛ دو سو اگر دوست دارند این تئاتر به جلو برود و یک رسوب ذهنی ماندگار قابل تأمل داشته باشد نیازمند به مشارکت است و این مشارکت هم دوسویه است. ضمن اینکه اغلب تئاتریها دوست دارند نامهای آشنای تئاتر ببینند و گپ بزنند و... برای همین هم ما در یکی دو سال گذشته در همین راستا تلاش کردیم تا هنرمندانی که در سطح جهان شناخته شد هستند را به تهران بیاوریم که به عنوان نمونه یوجینو باربا، توماس اوستر مایر و... بودند. و باور کنید برای حضور هر کدام از اینها در تهران حدود 6 تا 9 ماه مستمر و میانگین روزی دو نامه بدون توقف با آنها مکاتبه شده چراکه این افراد بسیاری حساس هستند و بایستی تمامی خواستههایشان به صورت صددرصد درست عملی شود. تالار، مکان، ماشین، هتل و... بایستی جزبهجز برنامهریزی شود و برایشان ارسال کنیم. باید طراحی تالارها را با تمامی جزِییات اعم از خط نوری، خط صدا تصویربرداری و... را برایشان ارسال کنیم تا آنها برنامهریزی کنند و تمامی این مسائل ثبت میشود. ولی در نهایت ما تمام این سختیها را به جان خریدیم و انجام دادیم و واقعیت اینست که حضور پرشور مخاطبین باعث رفع خستگی و خوشحالی ما شد. این را هم البته باید اضافه کنم که ما دوست داریم که چهرههایی مطرح را به ایران بیاوریم اما واقعیت این است که ین اتفاق بهراحتی شدنی نیست و هزینه حضور بعضی از این افراد آنقدر زیاد است که آدم پشیمان میشود. مثلا حضور روبرتو ویلسون متنها برای سه روز بالغ بر 100 میلیون تومان میشد.
- مسئله دیگری هم که شاید هنوز خیلی از فعالان عرصه تئاتر به طور شفاف با روند ان آشنا نیستند فرآیند چگونگی همکاری مشترک و حضور گروههای خارجی در ایران و برگزاری کارگاه و یا اجرا است.
به طور کلی گروهها این نکته را باید مد نظر داشته باشند که پیش از هر اقدامی باید با تالار مربوطه صحبت کنند و با آنها (چه دولتی، چه نیمه دولتی و چه خصوصی) به تفاهم برسند. بعد از آن حدود یک تا دو ماه نیاز به تشریفات اداری دارد که باید به ما مراجعه کنند ما هم و برای آمدنشان تسهیلاتی را فراهم میکنیم.
- همانطور که خودتان قطعا بهتر میدانید رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف و همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی دارای یک شبکه گسترده و قوی در سراسر دنیا هستند که در طول سال فعالیتهای زیادی هم انجام میدهند، اصولا در زمنیه تئاتر شما به عنوان امور بین الملل چقدر میتوانید از این ظرفیتها استفاده کنید؟
این موارد هیچ کدامشان دست ما نیست. ارتباط ما با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خوب است ولی حقیقت اینست که آنها سازمانی مجزا هستند و بهعنوان رایزن ارتباطات در دیگر کشورها فعالیت دارند. گاهی ارتباط ما برقرار است و خوب جلو میرود مثلا پارسال ما برای اسپانیا نمایندگیمان فعالیت خوبی داشت و نمایشگاه خانم زهرا صبری در اسپاینا برگزار شد، یا در بنگلادش نیز ارتباط مؤثری داشتیم. به طور کلی برای اطلاعرسانی این سازمان فعالیت خوبی دارد ولی اینکه آنها برنامهشان را با ما چک کند و به صورت دوجانبه جلو برویم چنین چیزی وجود ندارد. در واقع این ارتباط باید دوسویه باشد. به عبارتی باید به تعداد همه کشورها نیرو داشته باشیم تا بتوانیم با آنها ارتباط بگیریم. این کار خودش یک اداره کل میخواهد و سخت است و نداشتن سازوکار این مسئله باعث میشود انجام نشود. انتقال فرهنگی به این راحتیها نیست. ما دو تا هفته تئاتر داریم که یکیشان در بلژیک است که رایزنیها انجام شده اما قطعی نشده و یکی دیگر در آلمان است که مذاکرات آن در هفته آتی پیگیری خواهد شد. اما هیچکدام قطعی نشده ولی امیدوارم در سال 96 اتفاق بیفتد.
- بیتردید یکی از موفقترین بخشهای سیوپنجمین جشنواره تئاتر فجر حضور کارهای با کیفیت بود. مشخصا چه تغییری ساختاری در انتخاب آثار برای این دوره انجام شد که حاصل آن منجر به حضور چنین آثاری شد؟
در واقع هیچ مدیری نیست که بگوید من میخواهم بد کار کنم. دوستانی هم که در دورههای قبلی کار میکردند مطمئنم قصد داشتند فعالیت خوبی داشته باشند اما یکسری ممنوعیتها اجازه این اتفاق را نداده است. ببینید حداقل زمانیکه باید برای یک حرکت بینالمللی گذاشت 6 ماه است و کمتر از آن نمیتوان برنامهریزی انجام داد و جواب نمیدهد. ولی ما دبیر جشنواره فجرمان گاهی وقتها در آبان ماه مشخص میشود و این خیلی سخت است. من اصلا جای آنها بودم بخش بینالملل را کنسل میکردم یا میگفتم فقط یک کار باشد. ولی سال گذشته من با آقای اسدی از اردیبهشت ماه بحث را بر اساس محور شیوههای نوین در بخش اجرا جلو بردیم. امسال ما 19 اجرای بینالملل در مدیوم تئاتر را که بخشی از گونههای اجرایی در دنیا بود را به ایران آوردیم و نه همه ولی مخاطب ایرانی امسال سلسله جنبانهای هنر نوین را در تئاتر فجر بهعنوان نمونه دید. در واقع ضروری دیدیم که این کارها باید در ایران توسط مخاطب ایرانی دیده بشود. حالآنکه این در حالی بود که یکسری از هنرمندان پیشکسوت ما این کارها را اصلا تئاتر نمیدانند. البته در این رابطه هم باید این نکته را اضافه کنم که به اعتقاد خودم که در فضای تئاتر بودهام آنچه به ما چیزی اضافه میکند دستاوردهای بعد از تئاتر است؛ یعنی اینکه اجرا تمام شود و بعد درباره آن تئاتر و خاستگاهش نقد و نظر انجام شود و تولید اندیشه وجود داشته باشد. این مسئله برای ما مهم بود و روی آن مانور دادیم. این نظر را هم احساس میکردیم که بسیاری از آنها آوانگارد باشد و یکسری بگویند خب که چی؟ عزیزان که به کشورهای دیگر نمیروند و ما سیستمی نداریم مخاطب به کشور دیگر برود و پخشمان هم به خاطر محرومیتها و فیلترینگ نمیتوانند همه چیز را نشان بدهد. چگونه من باید نمونه ای را به مخاطبی که درباره هنر معاصر دنیا برایش حرف میزنند را نشان بدهم؟ ضمن اینکه ز لحاظ تکنیکال بعضی از این کارها در سلیقه من هم نبود اما من نباید شخصی انتخاب کنم و سلیقه دیگران نیز باید مدنظر بگیرم و به آنها احترام گذاشته و برآورده کنم.
- درباره روند انتخاب این 19 گونه هم ممنون میشوم کمی برای مخاطبان ما توضیح بدهید.
اولین کار این است که ما نمایشها را باتوجه به قواعد و قوانین جمهوری اسلامی میبینیم و انتخاب میکنیم و بعد با یکسری تجهیزات و سانسور آنها را آماده ارائه میکنیم. بعد از اینکه اصلاحات را قبول کردند ما تازه سر قیمت و زمان و مسائل دیگر بحث میکنیم. این مسائل با هم جلو میروند و در این فرایند نامهنگاری حداقل سه تا چهار ماه طول میکشد تا به آخر برسد. مثلا برای حضور گروه باربارا باور کنید ما حدود 7 ماه با آنها نامهنگاری کردیم. گروهشان سه دوره پیشتولید رفتند و آمدند و رفتند تا در آخر اجرا گذاشتند.
- یکی دیگر از مسائلی که به نظر میرسد هنوز جامعه تئاتری ما زیاد به اهمیت آن پی نبرده مسئله توریسم فرهنگی با گرایش هنرهای نمایشی است. با توجه به تجربیاتی که در امور بین الملل داشتید در این رابطه دوست دارم اگر با این نظر که ایران دارای چنین ظرفیت هست موافقید نظرتان را بفرمایید.
وقتی آقای اوستر مایر به ایران آمدند نزدیک به 30 تا 40 نفر به عنوان توریسم آمده بودند و نمیدانستند چگونه میتوانند بلیط اجرا را بخرند. در واقع من هیچ اطلاعی نداشتم که این افراد چطور از این موضوع خبردار شده بودند. آیا به این بهانه آمده بودند یا اینجا بودند نمیدانم. اما چیزی نزدیک به 50 توریست برای این اجرا بلیط میخواستند. برای اجرای باربارا هم 8 نفر از ایتالیاو 3 نفر از آلمان به عنوان تماشاگر فرهنگی آمدند که کار او را ببیند و بروند. این نمونهای بود از این پتانسیل که ما داریم و این یعنی اتفاق بینالمللی که تماشاگر و اتفاق و اجرا بینالمللی است.
- شنیدن این اتفاقی که فرمودید خیلی خوشحال کننده است و امیدوارم جامعه تئاتری ما متوجه این پنانسیل باشد. با این حال فکر میکنید کیفیت وضعیت سخت افزاری تئاتر ما چقدر در سرعت بخشیدن به این روند میتواند تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد؟
یکی از امیدهای من و از جمله دلایلی که سمینار تئاتر و ظرفیت های بخش غیردولتی را برگزار کردیم همین امر بود. مسئله بخش خصوصی است ما در بخش دولتی بسیاری از کارهایمان با محدودیت دچار میشود اما در بخش خصوصی بهراحتی میتوان آن کارها را انجام داد. فقط باید بفهمند که چقدر نفع فرهنگی و اقتصادی در آن هست. ما به لحاظ استراتژی موقعیت خوبی داریم. همینکه کشورهای اطراف را در هر قالبی برای اجرا آماده کنیم بازخورد خوبی خواهد داشت، البته بایستی 5-6 ماه تبلیغ کرد. نکته این است که علم مارکتینگ را بچههای تئاتری ما نمیدانند. دو مسئله در تئاتر ما کم است؛ یکی افرادی برای مارکتینگ با زیرشاخه تئاتر، دیگری بحث تهیهکنندگی در تئاتر. البته بعضی کارگردانها تهیهکنندگی را خود انجام میدهند که حقوق اضافه ندهند اما این اشتباهی بس بزرگ است.
- با توجه به اتفاقات خوبی که در سال گذشته در حوزه بینالملل اتفاق افتاد قاعدتا اهالی تئاتر برای سال جاری منتظر اتفاقهای متفاوتتر و بهتری هستند. ممنون میشوم کمی هم درباره برنامههایی که برای سال جاری در نظر گرفتید توضیح بدهید؟
برنامههای امسال را بنا به دلائلی خیلی دقیق نمیتوانم مطرح کنم. البته به صورت روتین برگزاری جشنوارههای تئاتر فجر، خیابانی، آیینی سنتی، کودک و نوجوان را که بخش بینالملل دارند را امسال داریم و قصد داریم در این زمنیه سختگیرتر عمل کنیم و تعداد کارها را تا حد ممکن پایین آورده و کیفیت آنها مد نظر ماشن باشد. برای همین ممکن است در بعضی جشنوارهها یک یا دو کار خارجی بیشتر نداشته باشیم ولی کارهایی که مخاطب با دیدن آنها اغنا شود. علاوه بر اینها برنامههایی در رابطه با نشستهایی را با کشورهای منطقه و غرب آسیا خواهیم داشت. یکی دیگر از مسائلی هم که من به شخصه علاقه داشتم انجام شود اما متاسفانه به ثمر ننشست برگزاری بازار تئاتر بینالملل بود که انشالله برنامهریزی میکنیم با افزایش علاقهمندیها و مخاطب، امسال این اتفاق را به سرانجام برسانیم. چراکه هنوز هنرمندان ما تعریف شفافی از این موضوع ندارند یا حداقل تعدادشان اندک است. در حالیکه یک گردش فرهنگی، اقتصادی و آموزشی در این مسئله وجود دارد که به جد باید هنرمندان ما متوجه اهمیت آن بشوند و این مسئله را پرورش دهیم.
- به عنوان آخرین سوال اگر بخواهید سختترین مانع یا مشکلی که در این مدت با آن مواجه شدید را برای ما تعریف کنید، چه موردی خواهد بود؟
راستش من چند تا کار را قصد داشتم انجام دهم که دچار مشکل شدم و بابت آنها اعتبارم تحت تاثیر قرار گرفت. چراکه به نظرم حضور یکسری آدمها میتوانست مثمر ثمر باشد و این ارتباطهای بینالمللی به نفع ما و به نفع فضای تئاتر ما بود که میسر نشد. در واقع اشتیاق زیادی برای اجرا در ایران وجود دارد و من اینها را میببیم. الان تعداد زیادی از هنرمندان برای رفتن به آمریکا دچار مشکل شدند چراکه ویزای ایران گرفتند اما باز دلشان میخواهد به اینجا بیایند. این اشتیاق از کجا میآید؟ به این دلیل است که ما مسئول و ارتباط و عزت بالایی به آنها گذاشتیم وگرنه نمیآمدند. اگر چراغ سبزها روشن باشد اشتیاقها بیشتر میشود.
گفتوگو از حسین سینجلی