در حال بارگذاری ...
...

گفت وگو با آلبرت بیگ‌جانی نویسنده و کارگردان نمایش «چمدان و سگ ملوس»

شخصیت مرد نمایش را براساس ویژگی‌های کمدین ایتالیایی لاندا بوزانکا نوشتم

ایران تئاتر:چخوف و دنیای زیبا و رومانتیک که اغلب عشق‌هایش فرجامی ندارند، همواره منبع الهام خیلی از هنرمندان ، تئاتری‌ها و سینماگران در سرتاسر دنیا و ایران بوده است. زبان نوشتاری چخوف جهانی است و به راحتی می‌تواند با هر انسانی ارتباط برقرار کند. آلبرت بیگجانی در نمایش شاد و عاشقانه با گرته‌برداری دوری از داستان «بانو و سگ ملموس» نمایشی زیبا، موجز ، مینی‌مال و قابل فهم برای مخاطب خلق می‌کند.

آلبرت بیگجانی در نمایش شاد و عاشقانه با گرته‌برداری دوری از داستان «بانو و سگ ملموس» نمایشی زیبا، موجز ، مینی‌مال و قابل فهم برای مخاطب خلق می‌کند.آلبرت بیگ جانی تهیه کننده و کارگردانی ارمنی تئاتر ایران که سابقه تهیه‌کننده چند پروژه بین‌المللی نظیر «هملت» از کشور لهستان و یا نمایش «بازی یالتای» لوون هفتوان را دارد. در نمایش خود تلاش می‌کند با خلق دنیای فانتزی مخاطب را به اثرش جلب کند. بیگ جانی همچنین دبیر بخش ایران جشنواره‌های هنرهای اجرایی هایفیست ارمنستان است. «چمدان و سگ ملوس» اولین تجربه کارگردانی بیگ جانی در ایران داستان دلدادگی دو نفر در ایستگاه قطار است. در این نمایش از عروسک ماروت استفاده شده است، یعنی ترکیبی از عروسک و انسان. سر و نیم تنه بازیگر عروسک است و در پایین پاهای بازیگر است. این نمایش را در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران- مبارک و جشنواره هایفست ارمنستان و نت ورکینگ قاهره  به روی صحنه رفته است.  در خلاصه داستان نمایش چمدان و سگ ملوس آمده است: زنی روس و مردی ایتالیائی در کافه ایستگاه قطار پاریس آشنا می‌شوند. به رغم تفاوت زبان و حوادث ناخوشایندی که اتفاق می‌افتد به همدیگر دل می‌بندند. چمدان و سگ ملوس از 11 تیر ماه ساعت 19 در تالار سایه مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته است. دیگر عوامل اجرایی این نمایش عبارتند از: بازی‌گران و عروسک‌گردانان: محمدرضا مالکی و فهیمه عابدینی، طراح صوت و موسیقی:  مانی منادی‌زاده، عروسک‌سازان: آنی عیسی قلیان و مینا اصلانی، طراح لباس: مقدی شامیریان، مدیر تولید: مهرنوش حسینی، دستیارکارگردان: امین میرزاباقری، مشاور رسانه‌ای: مهرانگیز قهرمانی و مشاور روابط عمومی: سارا حدادی . با آلبرت بیگجانی درباره اجرا و ساختار نمایشش گفت وگویی انجام داده‌ایم.

 

سال قبل با تهیه کردن نمایش «بازی یالتا» و حالا هم با کارگردانی «چمدان و سگ ملوس» نشان داده‌اید به چخوف و دنیایش علاقه خاصی دارید؟

قضیه اجرای این نمایش کمی متفاوت است. برای حضور در جشنواره تئاتر عروسکی مبارک متنی با عنوان دیر کبوتر را برای اجرا ارائه کرده بودم و کاری مبتنی بر الگوهای تئاتری ارمنی محسوب می‌شد. متن تصویب شد و مقدمات اجرایش را فراهم کردم. در آن زمان درگیر روی صحنه بردن نمایش «بازی یالتا» بودیم. این‌قدر با این نمایش و شخصیت‌هایش عجین و همراه شدم که نتوانستم به کار دیگری برای اجرا فکر کنم. با مرضیه برومند دبیر جشنواره صحبت کردم و گفتم که می‌خواهم نمایش دیگری را برای جشنواره آماده کنم. ایشان عنوان کردند هیچ تضمینی برای قبول شدن این متن جدید نمی‌دهند  و من این چالش را قبول کردم و نمایش «چمدان و سگ ملوس» را برای بازبینی حضور در جشنواره آماده کردم. خوشبختانه نمایش پذیرفته شده است. من در اجرای نمایشم نیم نگاهی به نمایش‌نامه «بانو  و سگ ملوس» چخوف داشتم. در این نمایش از عروسک ماروت استفاده شده است، یعنی ترکیبی از عروسک و انسان، که سر و نیم تنه بازیگر عروسک است و در پایین پاهای بازیگر است. در کلیت این کار کمدی و موزیکال است و از موسیقی‌های قرن 19 فرانسه، موسیقی روس و تانگو آرژانتینی در نمایش استفاده کردم.

 

 

قطار، کافی شاپ نشینی و عشق نافرجام موتیف‌هایی هستند که از دنیای چخوف وارد دنیای نمایش شده است؟

بله و پایان بازی هم که در اثر چخوف است و قطعیتی در باره فرجام این رابطه به مخاطب نمی‌دهد در نمایش من هم وجود دارد.

 

در ساختار زبانی نمایش از یک ملغمه‌ای از لهجه‌ها و آواهای ایرانی، ایتالیایی و فرانسه استفاده کردید. چگونه به این ترکیب رسیدید؟

روزی که استارت کار زده شد، برایم مهم بود که نمایش بتواند در هر کشوری اجرا شود و برای مخاطبان هم قابل فهم باشد. درآن زمان امید زیادی به اجرای عمومی نمایشم در داخل کشور نداشتم و خوشحالم که چنین اتفاقی برای نمایش رخ داد. به همین دلیل به سراغ این لهجه‌ها رفتم. در این نمایش تا حد امکان به سراغ  مینی‌مال‌ترین مسائل در ساختار اجرایی اثرم رفتم. وزن کل دکور نمایش سه کیلو هم نمی‌شود و دریک لوله پولیکا هم جا می‌شود و دکوری سبک و قابل حمل و نقل است و با این شیوه راحت می‌توانیم نمایش را در جاهای دیگر هم به صحنه ببرم. این مینی‌مال بودن در زمان نمایش و جنس بازی‌ها هم قابل بررسی است. حتی بازیگران پیشنهاد دادند که از دو میز هم در کار استفاده کنیم. اما من موافقت نکردم. این وضعیت موجز بودن هم در زبان نمایش که در سوالتان مطرح کردید هم وجود دارد و کلمات کم اما به درستی فضای صحنه را به مخاطب منتقل می‌کنند.

 

 

تلاش کردید نمایش را عامیانه و قابل فهم برای مخاطب اجرا کنید؟

 

همین‌طور است. زمینه اصلی حرف‌ها روی چند کلمه انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی استوار است که بیشتر مردم با این اصطلاحات آشنا هستند.

 

آیا در بحث زبان و دیالوگ‌های بازیگران با توجه به حضور بازیگر ایده‌پرداز و با تجربه‌ای مثل محمدرضا مالکی از نطرات بازیگران هم استفاده کردید؟

متن و اجرا به شکل کارگاهی انجام شد. یک سیر داستانی در شروع تمرینات برای بازیگران مطرح کردم و بازیگران را به گفتن صرف کلمات مقید نکردم. توانایی دو بازیگر نمایش بالا بود و من انتظار داشتم که در این بحث مشارکت کنند و نظراتشان را ابراز کنند و از مشارکت و بازیشان راضی هستم. در تکمیل پاسخ سوال شما از واژه‌هایی استفاده کردیم که رگ و ریشه ایتالیایی هم داشته باشند.

 

شخصیت مرد نمایش یک ایتالیایی دون ژوان جیب خالی و شیطان است؟

درست است یک ایتالیایی پدر سوخته، حراف وبازیگوش و زیرک .

 

سر و شکل عروسک و بازی محمد رضا مالکی یک جور تداعی‌کننده  شخصیت کمدین معروف ایتالیایی لاندا بوزانکا است؟

دقیقا در حین نوشتن متن لاندا بوتزانکا و شخصیتش مد نظرم بود.

نکته مهم نمایش شیوه کار بازیگر با عروسک بود که جاهایی به عنوان یک شخصیت مستقل به عروسک نهیب می‌زد؟

 رفتم به سمت ارائه یک جور فاصله‌گذاری و مرتب در نمایش این فاصله‌گذاری و جدا شدن بازیگر از عروسک  تکرار می‌شود.

چه تغییرات اجرایی در نمایش« چمدان و سگ ملوس» نسبت به اجرای آن در جشنواره تئاتر تهران- مبارک انجام دادید؟

تغییرات جزیی در حد تغییر یک بازیگر و یک صحنه و استفاده از صحنه‌ فال قهوه بود که آن را به نمایش اضافه کردم.

 

در ادامه حضورهای موفق نمایش در جشنواره‌های خارجی، نمایش قرار است در چه جشنواره‌های دیگری اجرا شود؟

دعوتنامه‌ای برای نمایش آن در کشور گرجستان داریم و مهرماه نیز در اوکراین این نمایش را به روی صحنه خواهد رفت.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی