در حال بارگذاری ...
نقد و بررسی نمایش «چمدان و سگ ملوس» به نویسندگی و کارگردانی آلبرت بیک جانی

آیا عروسک‌‌ها عاشق می‌‌شوند؟

ایران تئاتر اردشیر شیرخدایی* : آلبرت‌‌ بیک‌‌جانی، طراح و کارگردان «چمدان و سگ ملوس»، این نمایش را موزیکال عروسکی برای بزرگسالان معرفی می‌‌کند که با نیم‌‌نگاهی به نمایشنامه «بازی یالتا»، نوشته برایان فریل اجرا می شود.

جوهر اصلی‌‌ این نمایش، داستان کوتاه «بانو و سگ ملوس» آنتوان چخوف است که از داستان‌‌های بسیار معروف این نویسنده شهیر روس بوده و آثار متنوع دیگری مانند نمایشنامه، داستان و فیلم‌‌های سینمایی از آن الهام گرفته‌‌اند. از جمله فیلم «چشمان سیاه» محصول سال ۱۹۸۷شوروی (سابق) و ایتالیا با بازی مارچلو ماسترویانی و یلنا سافونووا که داستان عشقی بین یک مرد ایتالیایی و زنی روسی در قرن نوزدهم میلادی را روایت می‌‌کند که طی ملاقات کوتاه همدیگر، اثرات عمیق و ماندگاری در زندگی‌‌شان برجای می‌‌ماند. در خلاصه نمایش «چمدان و سگ ملوس» هم آمده، زنی روس و مردی ایتالیایی در کافه ایستگاه قطار پاریس آشنا می‌‌شوند و به رغم تفاوت زبان و حوادث ناخوشایندی که اتفاق می‌‌افتد به همدیگر دل می‌‌بندند.
در اجرای این نمایش، عروسک‌‌های ماروت که ساخت خود گروه نمایشی است، به کارگرفته شده است. ماروت، فقط از کمربه بالا عروسک است و پاها و دست‌‌های عروسک‌‌گردان در حرکت‌‌‌‌های نمایشی آن استفاده می‌‌شود. محمدرضا مالکی و فهیمه عابدینی مهارت کافی را در عروسک‌‌گردانی و حضور موثر و ارتباط لازم با تماشاگران دارند. اما به نظر می‌‌رسد «چمدان و سگ ملوس» به لحاظ محتوایی و تنوع طراحی ایده‌‌های خلاقانه اجرایی، محدود است و در مجموع از ظرفیت‌‌های گسترده‌‌ی این شیوه نمایشی کم بهره جسته است.
نمایش بیشتر به یک میان‌‌پرده‌ی مفرح و مزین به موسیقی شبیه است و به نظر نمی‌‌رسد در قالب درام یا کمدی مینیمال بی‌کلام عروسکی، در قید انتقال مضامین و ایده‌‌های ویژه از طریق طراحی‌‌ قابل تاملی باشد. مخاطب بعضاً با رویکرد ساده شده‌‌ای از شکل‌‌گیری یک رابطه در یک موقعیت تکرار شونده مواجه است که با خلاقیت و تنوع جزییات طراحی شده‌‌ی پرشماری همراه نیست.
برایان فریل که به چخوف معاصر ایرلند، معروف است عنصر دراماتیکی را به داستان «بانو و سگ ملوس» او اضافه  کرده و این ویژگی همان متزلزل کردن مرز میان خیال و واقعیت است. این تزلزل از خیالی بودن سگ آغاز می‌‌شود و در واقع بانویی با سگ خیالی را شاهدیم و سپس رفته رفته حرکت روی مرز خیال و واقعیت سریع‌‌تر می‌‌شود. در اجرای عروسکی «چمدان و سگ ملوس»، که بی کلام و کوتاه است نیز از قلاده و چمدان خالی استفاده می‌‌شود اما از بازی طنازانه خیال و واقعیت که اتفاقاً به دلیل امکانات بی‌‌بدیل نمایش عروسکی امکان تحقق اجرایی بالایی را فراهم می‌‌کند، در این نمایش اثر کمرنگی وجود دارد و بیشتر با فانتزی شوخ و شنگ و واکنش‌‌های فیزیکال ساده (مثل کش آمدن دست و آستین) و فیگورهای یک لایه مواجه‌‌ایم که به کنش شخصیتی و یا حسی منتهی نمی‌‌شود به طوری که حتی از نیم‌نگاهی به نمایش‌‌نامه هم اثری قابل ردیابی نیست. از طرفی دیگر به نظر می‌‌رسد از ویژگی‌های ماهیتی عروسک‌‌های ماروت نیز در این اثر استفاده نشده است.
در شیوه نمایش عروسکی ماروت، اوج همراهی و دوستی انسان و عروسک به نمایش گذاشته می‌‌شود. هر چند در لحظاتی ارتباط شیرینی با نگاه، بین عروسک‌‌گردانان با صورت عروسک‌‌ها اتفاق می‌‌افتد اما گذرا است. این شیوه می‌توانست مثلاً به شکل گفتگوی شخصیت و افکار متفاوت و واکنش هایی حتی متناقض در قالب مجادله‌‌ای بین عروسک و عروسک‌‌گردان به شیوه طنز نمایشی شود.
تئاتر عروسکی قابلیت‌‌های بسیار گسترده و نامحدودی در طرح و ارائه مسایل فلسفی، اجتماعی، روانکاوانه و هستی‌‌شناسی و... در قالب‌‌های گوناگون برای مخاطبان امروز هنرهای نمایشی دارد. برای اجرایی کردن ایده‌‌های سخت و درونمایه‌‌های به نظر دست نیافتنی بسیاری از آثار ادبیات ایران از جمله مثلًا بوف کور و… این شیوه نمایشی چه بسا زمینه بسیار خیال‌‌انگیزی را در اجرایی شدن آنها پیشنهاد می‌‌دهد.
برگزاری جشنواره‌‌های مختلف و بین المللی تئاتر عروسکی بزرگسالان، امکان مواجهه هنرمندان و به ویژه مخاطبان در داخل کشور را با آثار خلاق، فکور و ارزشمند عروسکی فراهم می‌‌آورد و به ایشان ذهنیت مقایسه‌‌ای داده و سلیقه و سیاق انتخاب را تعمیق می‌‌بخشد. چنین شرایطی، پویایی هنری فعالین در عرصه نمایش‌‌های عروسکی را نیز گسترش می‌‌دهد. در هر حال اجرای عمومی نمایش‌‌های عروسکی بزرگسال و تداوم اجرای هرچه پویاتر و فکورتر این آثار، امری فرخنده خواهد بود.
منابع:
مهرنیوز؛
هنرآنلاین ؛مصاحبه با لوون هفتوان.  
٭اردشیر شیرخدایی منتقد گروه تئاتر اگزیت

 




نظرات کاربران