نگاهی گذرا به تاریخچه «تئاتر آناهیتا»
حرکتی نوین در دنیای نمایش ایران
ایران تئاتر _پیمان شیخی: تئاتر آناهیتا را میتوان حرکتی فرهنگی دانست که در ادامهٔ فعالیتهای تئاتری دههٔ بیست شکلگرفته بود و در اواخر دههٔ سی، با استفاده از دانش تئاتر روسیه و اروپا، دست به حرکتی نوین در دنیای نمایش ایران زد. متن پیش رو نگاهی به تاریخچه این رویداد تئاتری دارد.
تئاتر آناهیتا یکی از تماشاخانههای نوظهور دههٔ سی خورشیدی بود که اواخر این دهه و درست در سال 1337 توسط دکتر مصطفی اسکویی و همسر ایشان بانو مهین اسکویی در تپههای یوسفآباد بالا که در زمان ما بانام خیابان سید جمالالدین اسدآبادی شناخته میشود، نرسیده به میدان فرهنگ ساخته و افتتاح شد.
مصطفی اسکوئی و مهین اسکوئی از شاگردان عبدالحسین خان نوشین بهحساب میآیند که طی دورهٔ فعالیتشان در تئاتر فردوسی، بنا به پیشنهاد نوشین که تاکید بر متأهل بودن هنرمندانش داشت با یکدیگر ازدواج کردند. این دو هنرمند، در سال 1327 بهمنظور تحصیل عازم کشور فرانسه شدند و در سال 1329 به انستیتوی دولتی هنرهای تئاتری مسکو وارد شدند و تا اواخر سال 1335 در روسیه ماندند، اما تصمیمشان بر این شد که به کشور سوئیس و سپس به آلمان بروند و درنهایت در سال 1336 به ایران بازگشتند.
این روحیهٔ دانش جو بودن به معنای واقعی کلمه، قابلستایش است و نمیتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد؛ چراکه پرواضح است که درگذشته، سفر به سایر کشورهای جهان دشواریهای خاص خود را داشته و نخستین گام آنکه آموختن یکزبان غیر ایرانی که عموماً انگلیسی و فرانسوی بوده نیز نیازمند همت والایی بوده که این دو هنرمند از آن برخوردار بودهاند. در حقیقت میتوان از این منظر نیز به این اقدام پرداخت که مصطفی و مهین اسکوئی علاوه بر متحمل شدن هزینهٔ اقتصادی، هزینهٔ زمانی نیز پرداخت کردهاند و انبوهی از دشواریهایی که برای یک فرد خارجی وجود داشته را نیز به جان خریده بودند.
تئاتر آناهیتا را میتوان حرکتی فرهنگی دانست که در ادامهٔ فعالیتهای تئاتری دههٔ بیست شکلگرفته بود و حالا در اواخر دههٔ سی، با استفاده از تجربیات تماشاخانههای موفق و بهروز دههٔ بیست و البته کسب دانش تئاتر از روسیه و اروپا، دست به حرکتی نوین در دنیای نمایش زده بود که بر پایهٔ تعالیم استانیسلاوسکی دایر شده بود.
کاظم شهبازی در صفحهٔ 92 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » در خصوص تأسیس گروه تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: در اوایل سال 1337 شمسی، مصطفی اسکویی به همراه همسرش مهین اسکویی پس از سالها مطالعه و تحصیل به ایران بازگشتند و اقدام به تأسیس هنرکدهای در خصوص آموزش تئاتر که در این تئاتر با روشهای علمی و مدرن و اجرای مداوم به توسعه این هنر مؤثر نظر داشتند.
یکی از اقدامات نوین مصطفی اسکویی، انتخاب محل تأسیس تماشاخانهاش بود که برخلاف سایر تماشاخانههای تهران که عموماً در خیابان لالهزار تمرکز داشتند و یا اینکه نهایتاً در خیابان شاهآباد (حدفاصل میدان بهارستان تا چهارراه مخبر الدوله)، حوالی میدان مخبر الدوله، خیابان فردوسی و سپه (امام خمینی فعلی)، حالا مکانی برای تأسیس تماشاخانه در نظر گرفتهشده بود که اندکی از شهر تهران آن روزگار نیز خارج بود و این نشان از اعتمادبهنفس بالای اسکویی و اشراف به دانش و میزان توانمندی خود و گروه هنرمندانش دارد. انتخاب محلی بهدوراز مرکز تمرکز تماشاخانههای تهران آن روزگار را میتوان یک ریسک بزرگ دانست که البته با جسارت و همت این دو هنرمند به آن دستزده شد و اتفاقاً هم موفق واقع شد.
در صفحهٔ 93 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » در خصوص مصطفی و مهین اسکوئی چنین نوشته که: لازم به یادآوری است که گفته شود مصطفی اسکویی در اواخر دههٔ بیست از بازیگران تئاتر فردوسی بود و با عبدالحسین نوشین همکاری میکرد که بعدها با دستگیری نوشین، بهاتفاق همسرش مهین اسکویی برای تحصیل عازم فرانسه شدند و در کنسرواتوار هنر دراماتیک پاریس به تحصیل پرداختند و در سال 1329 به مسکو رفته و در انستیتو هنرهای تئاتری مسکو در رشتهٔ کارگردانی تئاتر ادامه تحصیل دادند تا سال 1335 که شوروی را بهقصد سوئیس و آلمان فدرال ترک کردند و بعد از چندی به ایران بازگشتند.
بهتر میبینم به خاطر نگهداشتن جانب انصاف، به نظرات سایر هنرمندان و مکتوبات سایر کتب تاریخی که در ارتباط باهنر نمایش به نگارش درآمده نیز سرکشی داشته باشیم. از سوی دیگر طی مطالعهٔ چنین مقالات روزنامهای میبایست بخشی از برداشتها و دریافتها را به عهدهٔ خوانندهٔ مقاله گذاشت؛ چراکه نظرات هنرمندان قدیمی گاهی در ارتباط با تاریخ یک واقعه نیز با یکدیگر متفاوت است، اما به دلیل مستند بودن اطلاعات میبایست به آنها وفادار بود.
مرتضی خان احمدی، بازیگر فقید و پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در صفحهٔ 162 کتاب من و زندگی در ارتباط با تئاتر آناهیتا چنین می نویسد که: آقای مصطفی اسکویی پس از بازگشت به ایران در سال 1333 تئاتر آناهیتا را در خیابان یوسفآباد (اسدآبادی فعلی) تأسیس کرد که امروز به نام سینما تئاتر گلریز فعالیت می کند. وی قبل از انتخاب نمایشنامه، بازیگر و شروع به تمرین، تعداد زیادی از جوانهای علاقهمند به حرفهٔ بازیگری را انتخاب کرد و به آموزش آنها پرداخت که تعداد کمی از آنها به علت ذوق و استعدادی که داشتند به تئاتر جذب و ماندگار شدند و میتوان پذیرفت که اولین آموزشگاه هنری شخصی که به نتیجه امیدوارکنندهای رسید بافکر و ابتکار نامبرده بود.
ناصر حبیبیان در زمان دانشجویی خود دست به اقدامی زد که بهعنوان یک گردآوری و تحقیقات کتابخانهای بسیار حائز اهمیت است و البته جا دارد از او قدردان باشیم؛ چراکه همچون بسیاری کسان دیگر، به موضوعات دم دستی نپرداخت و یا مقالهٔ خود را به مدد وجه رایج و کاسبان راستهٔ خیابان انقلاب آماده نکرد و با سخت کوشی به این امر پرداخت.
حبیبیان به همراه محیا آقاحسینی در صفحهٔ 143 کتاب تماشاخانههای تهران خود در ارتباط با تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: تا قبل از تئاتر آناهیتا، برای مدتی این گروه در سالن نمایش دارالفنون تمرین میکردند. تئاتر آناهیتا در محل یوسفآباد غیردولتی بود و توسط اسکوئی ها در محل قبلی سینما گلدیس تأسیس شد. هنرکدهٔ آزاد هنرپیشگی آناهیتا وابسته به هنرهای زیبای کشور بود که شامل سه قسمت استودیوی بازیگری، سازمان انتشاراتی و چاپ مجلهٔ آناهیتا و مرکز آموزش تئاتر به شیوهٔ استانیسلاوسکی میشد.
باید به نکتهای که در نوشتهٔ بالا ذکر شد توجه ویژه داشت و آن اشاره به تمرینات گروه تئاتر آناهیتا در سالن مدرسهٔ دارالفنون است. سالنی که در آن زمان نیز سالنی قدیمی محسوب میشد و این نشاندهندهٔ عزم راسخ این هنرمندان بوده که از هنر تئاتر جا نمانند. اتفاق زیبایی که در حال حاضر نیز در هنرمندان جوان تئاتر کشورمان نیز رخ میدهد و با حداقل امکانات نیز به فعالیت تئاتری خود ادامهٔ میدهند.
مصطفی اسکویی را نیز فارغ از تمایلات سیاسیاش میتوان بهعنوان یک هنرمند علاقهمند و کوشا درزمینهٔ هنر تئاتر دانست؛ چراکه علاوه براینکه عشق به هنر تئاتر او را وادار به سفر به اروپا و سپس روسیه کرده بود تا دانشآموختهٔ هنر تئاتر شود، بهعنوان یک پژوهشگر تئاتر ایران نیز فعالیت داشت.
پرویز خطیبی، نویسنده، کارگردان، بازیگر تئاتر و برنامهساز رادیو در این رابطه در صفحهٔ 456 کتاب خاطراتی از هنرمندان چنین نوشته که: مصطفی اسکوئی اینک در مسکو به سر میبرد و در آنجا کتابی تحت عنوان پژوهشی در تاریخ تئاتر ایران به چاپ رسانده که نسخهای از آن به دست من رسیده است.
نکتهٔ دیگری که در رفتار حرفهای مصطفی اسکوئی میتوان موردبررسی قرارداد، بحث روحیهٔ پژوهشگری این هنرمند و میزان بالای مطالعهٔ اوست که حتی در مسکو نیز دست از کار نکشیده و اقدام به چاپ یک کتاب پژوهشی درباب تاریخ تئاتر ایران کرده است.
سال تأسیس و نخستین نمایش تئاتر آناهیتا
یکی از معضلاتی که تاریخ تئاتر کشورمان با آن مواجه است و البته با توجه به عدم نگاه مناسب به بحث پژوهش تئاتر بیشک در آینده نیز وجود خواهد داشت بحث تایخ نگاری صحیح و دقیق است. به همین جهت در نمونههایی که بهعنوان شاهد مستند در این مقاله مطالعه میکنید بهخوبی مشهود است که در خصوص تاریخ یک رویداد هنری نظرهای متفاوتی به ثبت رسیده است. آنچه مسلم است اینکه تئاتر آناهیتا در تاریخ 27 اسفندماه 1337 باروی صحنه بردن نمایش اتتلو پذیرای تماشاگران تئاتر شد و آغاز به کارکرد. این نمایش که با بازی مهین اسکویی در نقش آمیلیا روی صحنه رفت تا حدی از کیفیت مطلوب برخوردار بود که به مدت 91 شب روی صحنه باقی ماند.
در صفحهٔ 52 شمارهٔ 139 نشریهٔ گزارش فیلم به تاریخ پانزدهم آذر سال 1378 از زبان مصطفی اسکویی چنین نوشته که: خردادماه سال 1337 بود که هنرکدهٔ آناهیتا در محل سینما گلریز (یوسفآباد) که آنوقتها سه کیلومتر خارج از تهران بود پایهگذاری شد. در شروع کار علیرغم همهٔ مشکلات مادی توانستیم یک دورهٔ آموزشی از خرداد تا اسفند 1337 برگزار کنیم و با هیمن گروه، نمایش اتللو شکسپیر را در 25 اسفند سال 1337 به صحنه بردیم.
نمایشنامهٔ اتللو اثر ویلیام شکسپیر است که بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی اثر سینسیو نویسندهٔ ایتالیایی نوشته شده و شکسپیر به مضمون خیانت در عشق پرداخته است.
به نظر من انتخاب نمایشنامهٔ اتتلو برای نخستین اجرای تماشاخانهٔ هنرکدهٔ آناهیتا نیز یک پیام برای جامعهٔ تئاتری آن روزگار و شاید علاقمندان به هنر تئاتر محسوب میشود و آن پیام این است که رویکرد این تماشاخانه کاملاً مدرن است و قصد دارد آثار نمایشی همگام با تئاتر مدرن آن روزگار را روی صحنه آورده و تقدیم به تماشاگران کند.
مرتضی خان احمدی در صفحهٔ 163 کتاب من وزندگی در ارتباط با نخستین نمایش اجراشده در تئاتر آناهیتا چنین می نویسد که: آقای اسکویی پس از پایان دورهٔ کارآموزی با بهره گرفتن از یکی دو تن از هنرمندان صاحبنام و هنرجویان بااستعداد خود با جسارت کامل یک نمایشنامهٔ معروف به نام اتللو را باکیفیت بالایی به روی صحنه برد. این نمایشنامه در اکثر کشورهای صاحبنام با شرکت هنرمندان بزرگ تئاتر مدتها موردبحث رسانههای هنری بوده است و در تئاتر آناهیتا نیز با استقبالی روبرو شد که انتظارش میرفت.
از بین نوشتههای مرتضی خان احمدی بهسادگی میتوان دریافت که اشارهٔ مستقیم به کیفیت بالای اجرای نمایش اتللو وجود دارد و این نشاندهندهٔ قدرت بالای هنرمندان این اثر و میزان سواد ایشان بوده است.
کاظم شهبازی نیز در صفحهٔ 92 و 93 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » در خصوص نخستین اثر نمایشی تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: در تاریخ 25 اسفند سال 1337 نمایش اتللو از شکسپیر را به مدت 158 شب به روی صحنه بردند و این توفیق نسبتا بزرگی بهحساب میآمد.
نکتهٔ قابلتوجهی که در مورد میزان موفقیت نمایش اتللو و پیشبینی ژورنالیستی آن روزگار در صفحهٔ 52 شمارهٔ 139 نشریهٔ گزارش فیلم به تاریخ پانزدهم آذر سال 1378 از زبان مصطفی اسکویی به چاپ رسیده اینکه از زبان ایشان چنین نوشته شده که: تقریباً تمامی روزنامههای آن روزگار برای تئاتر ما پیشبینی شکست کرده بودند. دلیل آنها هم این بود که میگفتند چطور ممکن است نمایشنامهای از شکسپیر که توسط تعدادی جوان تازهکار اجرا میشود آنهم بالای کوه یوسفآباد فروش کند؟ البته هرچند من نتیجهٔ کار را روشن میدیدم و میدانستم با این شیوهٔ آموزش خیلی زودتر میتوان به نتایج مطلوب رسید.
بر اساس نوشتهای که کاظم شهبازی در صفحهٔ 95 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » به نقل از مجلهٔ سپید و سیاه به تاریخ جمعه 31 اردیبهشت 1338 سال ششم شماره مسلسل 298 به چاپ رسانده، اجرای نمایش اتللو تا حدی موفق بوده که وزارت فرهنگ و هنر طی نامهای مراتب تشویق و قدردانی بهعنوان مصطفی اسکویی مدیر تئاتر آناهیتا ارسال داشته که در زیر مطالعه میکنید:
وزارت فرهنگ-اداره کل نگارش شماره 1381/5 الف
آقای مصطفی اسکویی، مدیر تماشاخانهٔ آناهیتا، نمایشنامهٔ اتللو که با طرز جالب بهوسیلهٔ هنرمندان تماشاخانهٔ آناهیتا به معرض نمایش گذاشتهشده مظهری از حسن ذوق و مهارت و هماهنگی کلیه بازیکنان خاصه از قدرت هنری آقای پرویز بهرام است. ضمن ابراز خرسندی از نشان دادن این قبیل آثار ارزندهٔ هنری و اظهار امتنان از کوششی که خود در این راه به عمل میآورد. امید است در تقویت مبانی هنری کشور توفیق کامل نصیب گردد.
از طرف وزیر فرهنگ
ابوتراب رازانی
نمایش اتللو پس از اجرا نیز با تغییراتی مواجه میشود که البته موجب ارتقا سطح کیفی این نمایش بوده و آن حضور مهین اسکوئی بهعنوان بازیگر این اثر بوده است.
در صفحهٔ 11 کتاب کارگردانان تئاتر معاصر ایران ویژهٔ مهین اسکویی که به کوشش وحید ایوبی به نگارش درآمده از قول مهین اسکویی چنین نوشته که: تئاتر آناهیتا با نمایش اتللو افتتاح شد. در آن زمان داوود رمزی موزیکها را تهیه میکرد و همسر او نقش املیا را در اتللو بازی میکرد. یادم میآید کسرایی آمد و به مصطفی اسکویی گفت شما که اینهمه رفتهاید زحمتکشیدهاید تحصیلکردهاید، دورهٔ تخصصی گذراندهاید و بعد از مدتها به ایران بازگشتهاید حیف است که کاری ضعیف را روی صحنه ببرید. در پردهٔ آخر این نمایش بیشترین بازی را نقش املیا دارد و این بازیگر اصلاً قوی بازی نمیکند، چرا خانم شما این نقش را بازی نمیکند؟ او گفته بود من نمیدانم، خودتان بروید با او صحبت کنید. یک روز کسرایی در منزل ما. گفتند چرا شما بازی نمیکنید؟ گفتم و الله کار هنری سلیقه شخصی دارد من نمیتوانم سلیقهٔ خود را به دیگری تحمیل کنم، کارهای ایشان درعینحال که ممکن است ازنظر عدهای خوب باشد مطابق سلیقهٔ من نیست، به همین دلیل من در آن بازی نمیکنم. آنها با اصرار از من خواستند و گفتند آبروی هر دو شما مطرح است، شما مدتها در ایران نبودهاید. همه منتظرند ببینند حالا که از خارج برگشتهاید چه چیزی یاد گرفتهاید؟ چکار میکنید؟ شما خودتان را کنار کشیدهاید و اختلافات شخصی را مطرح میکنید؟ خلاصه ما مجبور شدیم بازی کنیم.
پرویز خطیبی در صفحهٔ 455 و 456 کتاب خاطراتی از هنرمندان در ارتباط با نخستین نمایش تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: در سال 1338 اسکوئی ها به ایران آمدند و در انتهای خیابان یوسفآباد تئاتر آناهیتا را پایهگذاری کردند. اولین نمایشنامهای که در این تئاتر به روی صحنه رفت اتللو اثر ویلیام شکسپیر بود که فوقالعاده موردتوجه قرار گرفت.
ویژگیهای تئاتر آناهیتا
یکی از ویژگیهای بارز تئاتر آناهیتا این است که مؤسسین آن این تماشاخانه را فراتر از یک تماشاخانه میدیدند و هدف آنها ادامهٔ راه جامعهٔ باربد و شکلگیری دانشکدهای مدرن در ارتباط با تئاتر در ایران است که آثار نمایشی تولید آن نیز با استفاده از هنرجویان و دانشآموختگان آن باشد. در حقیقت فارغ از تمایلات سیاسی مصطفی اسکوئی، میتوان گفت که هدف او از ایجاد این تماشاخانه، هدایت فرهنگی مخاطبان و ارتقا< سطح کیفی تئاتر آن روزگار بوده است.
کاظم شهبازی در صفحهٔ 94 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » به نقل از نشریهٔ سینمایی پست تهران در شمارهٔ 25 که در دومین سال فعالیتش در اردیبهشتماه سال 1337 منتشرشده چنین نوشته که: نشریهٔ پست تهران سینمایی دربارهٔ کلاسهای هنرکدهٔ آناهیتا مطلبی نوشته که بدین قرار است: گردانندگان تئاتر آناهیتا برای ترویج هنر تئاتر یک کلاس هنرپیشگی تأسیس کردهاند و تصمیم دارند ذوق جوانان علاقهمند و بااستعداد را پرورش دهند. این اقدام گردانندگان تئاتر آناهیتا قابلستایش است. بهخصوص اینکه یک کلاس کنکور هم تشکیل دادهاند. بهطوریکه اطلاع حاصل شد نامنویسی شده است و تا آخر اردیبهشت ادامه دارد. از این شرکتکنندگان فقط پنجاه نفر انتخاب میشوند و دوره کنکور این کلاس را که سه ماه است، خواهند دید. سپس از بین این پنجاه نفر، بیست نفر برگزیده میشوند که دوره اصلی کلاس تئاتر را خواهند دید. دروس این کلاش توسط مصطفی اسکویی و بانو مهین اسکویی تدریس خواهد شد.
شمسی فضل الهی بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون طی مصاحبهای که در تاریخ فروردین سال نودوشش با علیرضا نراقی خبرنگار سرویس تئاتر هنر آنلاین داشته در ارتباط با نحوهٔ ورود خود به این تماشاخانه و میزان اهمیت آن چنین گفته که: مرا آقای جعفر والی به گروه آناهیتا معرفی کرد. ایشان خودش هم در کار دوبله بود که یکبار به مادرم گفت که چرا دخترتان را در یک کلاس حرفهای نمیگذارید که علم کارش را یاد بگیرد؟ مادرم گفت که کجا همچین کلاسی هست؟ آقای والی گروه آناهیتا را معرفی کرد. خود ایشآنهم به همراه آقای محمدعلی کشاورز و چند نفر از بزرگان امروز هنر تئاتر و تصویر در آن گروه فعالیت میکردند. به هر ترتیب من مشتاقانه به گروه آناهیتا پیوستم و بعد از آن جزوی از شاگردان، دوستان و مخلصان خانم مهین اسکویی شدم. آقای گلستان آن نقدی که عرض کردم را برای نمایشهایی چون تراموایی به نام هوس و طبقه ششم نوشت که جزو کارهای فوقالعاده آقای مصطفی اسکویی و تئاتر آن زمان بود. من بهتازگی یک مطلبی خواندم که آقای آوانسیان گفته که آقای اسکویی، استانیسلاوسکی را به بدترین شکل ممکن به ایرانیان معرفی کرد. این خیلی بیانصافی است و نمیتواند اینطور باشد. آدم باید شرایط و زمان را در نظر بگیرد و نمیتواند چنین قضاوتی در مورد کاری که برای اولین بار دارد انجام میشود، داشته باشد. انتظار من از آقای آوانسیان این نیست چون ایشان آدم فهمیدهای است ولی تئاتر آناهیتا در زمان خودش، تلاش کرد که بهترین شکل روش استانیسلاوسکی را ارائه دهد. آقای اسکویی تلاش کرد که یک نمایش کامل و خوب فرنگی که در جهان وجود داشت را به مردم نشان دهد، نمایشی که اجرای آن در شرایط آن زمان لازم بود. من یادم میآید که در آن دوران نمایشهایی اجرا میشد که برای جلوگیری از زیان اقتصادی، موسیقی آن بولدتر میشد تا به این بهانه مخاطب به سالن تئاتر بیاید. چارهای هم نداشتند چون آنها هم شغلشان تئاتر بود و باید ارتزاق میکردند.
آثار نمایشی تئاتر آناهیتا
نمایشهایی که در تئاتر آناهیتا روی صحنه رفتند، آثار نمایشی موفقی بودهاند که از بین آثار نمایشی شاخص غیر ایرانی آن روزگار انتخاب میشدند و تا حدی جذابیت داشتهاند که مخاطبان خود را از مرکز شهر به نقطهای دنج در خارج از محدودهٔ مرکز شهر میکشانده است.
پرویز خطیبی در صفحهٔ 456 کتاب خاطراتی از هنرمندان در ارتباط با سایر آثار نمایشی تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: نمایشنامههای دیگر ازجمله خانهٔ عروسک به کارگردانی مهین اسکوئی نظر علاقمندان و دوستداران نمایشهای کلاسیک را جلب کرد.
از دیگر آثار نمایشی که در تئاتر آناهیتا اجرا شدند میتوان به نمایشنامههای زیر اشاره کرد: طبقهٔ ششم، هیاهوی بسیار برای هیچ اثر ویلیام شکسپیر، تراموایی به نام هوس با کارگردانی مصطفی اسکویی و با بازی مهین اسکویی در نقش بلانش، سلمانی شهر سویل، عروسی فیگارو، خانهٔ عروسک اثر هنریک ایپسن، صاحب مهمانخانه، تانیا، روبهکها اثر لیلیان هلمن اشاره کرد.
هنرمندان تئاتر آناهیتا
هنرمندان دانشآموخته در تئاتر آناهیتا و یا فعال در این تماشاخانه مربوط به چند نسل میشود که از بین آنها میتوان به اسامی زیر اشاره کرد. هنرمندانی که هر یک از ایشان در دنیای تئاتر حرفی برای گفتن دارند.
کاظم هژیرآزاد، هاشم ارکان، حسن مهمانی، مهدی فتحی، رسول نجفیان، فریدون پارسانژاد، ایرج مهدویان، محسن یلفانی، یدالله شیراندامی، سودابه، شهرزاد، مهین، کارمن، تقی کریمی، آزرم کیکاووسی، عزت الله انتظامی، مهین شهابی، شمسی فضل اللهی، پروین چایچی، شکوه نجمآبادی، ناصر رحمانی نژاد، پروین خضرایی، احمد دامود، نادر غزی بیات، ادوارد بالاسانیان، بیژن محتشم، سیروس ابراهیمزاده، هادی مرزبان، کاظم هژیرآزاد، حسین پناهی، بیوک میرزایی، جعفر والی، احمد دامود، پرویز بهرام، بیژن محتشم، محمود دولتآبادی، مصطفی عالمیان، سعید امیرسلیمانی، فاطمه طاهری، غلامرضا بنفشهخواه رضا بنفشهخواه و تعدادی دیگر از هنرمندان تئاتر کشورمان.
مهین اسکویی در گفتوگویی که در بهمنماه سال 1376 با مجلهٔ سروش داشته و در صفحات 31 و 32 شمارهٔ 875 این مجله به چاپ رسیده، با اشاره به دو اثر نمایشی به اسامی هنرمندانی که در آنها نقش داشتهاند نیز اشاره می کند و میگوید: کارگردانی و طراحی نمایشخانهٔ عروسک را خودم به عهده داشتم و با بازی آقایان مهدی فتحی، تقی کهنمویی و سلطانپور اجرا شد و نمایش تانیا اثر الکسی آربوزوف را با بازیگرانی چون عصمت صفوی، طاعتی، غلامحسین دولتآبادی، تقی کهنمویی، مهدی فتحی، سعید امیرسلیمانی و خودم روی صحنه بردم. همچنین در نمایش تراموایی به نام هوس به کارگردانی مصطفی اسکویی بازی کردم که در آن آقایان منصور جوهری، یدالله شیراندامی و ولی شیراندامی و عصمت صفوی بازی میکردند.
مرتضی خان احمدی در صفحهٔ 163 کتاب من وزندگی در ارتباط با اسامی هنرمندان تئاتر آناهیتا چنین می نویسد که: در تئاتر آناهیتا مصطفی اسکویی بهعنوان کارگردان فعالیت داشت و بازیگرانی چون: مهین اسکویی، فاطمه صالحی، پروین جدی، پرویز بهرام، منصور فقیه، منوچهر فرید، عبدالله بوتیمار، مصطفی عالمیان، سیروس ابراهیمزاده، حسین کسبیان و منصور جوهری ایفای نقش داشتند.
سایر فعالیتهای هنری تئاتر آناهیتا
سال 1336 به دلیل اینکه حکومت پهلوی دوم برای راهاندازی تلویزیون در ایران بودجهٔ کافی در اختیار نداشت، یکی از تاجران و سرمایهداران آن زمان به نام حبیبالله ثاب پاسال پیشنهاد تأسیس نخستین تلویزیون ایران را به دربار شاهنشاهی ارائه داد و با توجه به اینکه این کار با بودجهٔ شخصی او انجام میشد پذیرفته شد. متعاقباً ثابت پاسال در بخشی از تپههای عباسآباد زمینی را خریداری کرد و ساختمان تلویزیون را در آن تأسیس و پس از خریداری لوازم و امکانات دستدوم تلویزیونهای امریکا، در سال 1337 این تلویزیون را تأسیس کرد و ساعت 17 روز جمعه، یازدهم مهرماه تصویر استاد منوچهر نوذری بهعنوان نخستین مجری تاریخ تلویزیون ایران روی آنتن رفت و با جملهٔ: تصویر من را در جعبهای میبینید که اسمش تلویزیون است کار تلویزیون ایران آغاز شد.
در همین سال یکی از برنامههایی که برای پخش از تلویزیون در نظر گرفته شد، هنر تئاتر بود و هنرمندان تئاتر کشورمان با خلق آثار نمایشی مناسب خانوادههای ایرانی، نمایشهای خود را بهصورت زنده اجرا میکردند. بخشی از این نمایشها که امروزه با تغییرات زیاد تحت عنوان تلهتئاتر شناخته میشود توسط تئاتر آناهیتا تولید و آمادهٔ اجرا میشد که این اتفاق بهعنوان یک اعتبار برای تئاتر آناهیتا شناخته میشد و گامی مؤثر در پیشرفت این گروه نمایشی بهحساب میآمد.
کاظم شهبازی در صفحهٔ 102 و 103 کتاب «تئاتر ایران در گذر زمان » در ارتباط با نمایشهای تلویزیونی تئاتر آناهیتا چنین نوشته که: گروه آناهیتا نیز جزو گروههایی بود که برای اجرای تئاتر تلویزیونی اعلام آمادگی کرد و نمایشهایی را به معرض دید تماشاگران قرارداد. تعدادی از آنها به شرح زیر است:
خرس و جشن پانزدهسالگی از آنتوان چخوف، شبهای روشن از داستایوفسکی، گرگها و برهها از نیکلای آستروفسکی، کالسکهٔ زرین از پروسیر مریمه، غار سالامانگ از سروانتس، صاحبهٔ مهمانخانه اثر گلدونی. تمام این آثار با کارگردانی مهین و مصطفی اسکویی بود.
این پژوهشگر تئاتر در ادامهٔ همین صفحه به نقل از صفحهٔ 30 شمارهٔ چهار مجلهٔ جنگ آرش، به نقدی که بهرام بیضایی در سال 1342 در خصوص نمایشهای تلویزیونی تئاتر آناهیتا نوشته اشارهکرده و چنین نوشته که: گروه دیگری که در تلویزیون نمایش میداد گروه اسکویی بود به سرپرستی مهین و مصطفی اسکویی. اینها هم بهنوبهٔ خود تحت لوای تئاتر دو سه کار بیتفاوت و پرادعا و تعداد دیگری از پرندیات به این مردم نشان دادند. مثل همیشه امتیازات اندکی که کار این گروه داشت نمیتوانست مجموعهٔ کار را تبرئه کند. مصطفی اسکویی مدتها در پشت تلویزیون و نیز از راه مطبوعات فریاد دعویدار بلند کرد که باید تئاتر را نجات داد و برای این کار یک سالن لازم است و هیچکس نبود که به او بگوید سالن هست، آنچه نیست خود تئاتر است.
یکی دیگر از فعالیتهای جانبی تئاتر آناهیتا ورود به دنیای رسانه و انتشارات بود که در سال 1339 اقدام به انتشار مجلهٔ آناهیتا بهصورت ماهنامهٔ هنری و سینمایی کرد. در این مجله ترجمهٔ آثار نمایشی، نمایشنامه، اصول کارگردانی، آثار ادبی و اخبار اجرای آثار نمایشی در سایر تماشاخانهها به چاپ میرسید.
تئاتر آناهیتا پس از انقلاب
زندهیاد حسین پناهی که از شاگردان نسل دوم تئاتر آناهیتا بهحساب میآید و در ابتدای انقلاب پس از مهاجرت به تهران در مدرسه هنری آناهیتا زیر نظر اسکوییها چهار سال درسخوانده و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را میگذراند، دربارهٔ فعالیتهای مصطفی اسکویی در اواخر دهه ۵۰ و اویل دهه ۶۰ درجایی گفته: بعد از انقلاب در طلیعه آزادی بود که آناهیتا بار دیگر اجازه عرضاندام یافت و با نمایشهایی تی در تالار وحدت، تجدید حیات دوباره آناهیتا را جشن گرفت؛ اما تنها پس دو سال فعالیت محکومبه تعطیلی گردید. اسکویی در نقلمکان بهجای تازه در کوچه عبدو در سه راه فاطمی، ولی عصر، با رهن اجاره یک ساختمان قدیمی، اقدام به ساخت یک سالن سرپوشیده با ۷۰ صندلی و یک سالن با ۲۰۰ صندلی تابستانی کرد که بیشترین سهم را در ایجاد این ساختمان ناصرحسینی مهر و شاگردان تازه اسکویی داشتند؛ اما علیرغم ارائه نمایشهای مختلف به مرکز هنرهای نمایشی، هیچ یک از نمایشهایش مجوز اجرا نگرفت و با وجود تأسیس یک رستوران غذای سنتی و چایخانه، از عهده پرداخت اجاره بهاء آن ساختمان برنیامد و مجبور به جلای وطن شد.
تعطیلی تئاتر آناهیتا
مرتضی خان احمدی در صفحهٔ 163 کتاب من وزندگی در ارتباط با دلیل تعطیلی تئاتر آناهیتا چنین می نویسد که: بالاخره در سال 1355 با مسافرت مجدد نامبرده به خارج از کشور برای ادامهٔ تحصیلات، تئاتر آناهیتا با نمایشنامهٔ بهیادماندنی آن توان فعالیت بعدی خود را از دست داد.
مصطفی اسکوئی در صفحهٔ 63 شمارهٔ 139 گزارش فیلم در خصوص سالهای پایانی فعالیتش اینگونه نوشته که: در کل تا پیش از سال 1350 ما ده بار دور ایران گشتیم و برنامه اجرا کردیم که سفرها تاثیرات فرهنگی مطلوبی به جا گذاشت؛ اما در سال 1350 دولت برای مشکلاتی ایجاد کرد که نتیجهٔ آنها محرو الشغل شدن من تا سال 1357 بود؛ مثلا اولین اقدام آنها این بود که سالن های دبیرستان شهرستآنها را که ما در آنها برنامه اجرا میکردیم از ما گرفته و گفتند طبق دستور حق ندارید در سالن دبیرستان برنامه اجرا کنید. ما به ناچار به سالن های سینما رو آوردیم که پس از مدتی آن را از ما گرفتند. با این بهانه که سالن سینما مخصوص سینماست و تئاتر نباید در آن اجرا شود ولی در هر صورت ما با سختی موجودیت خودمان را ادامه دادیم.