در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «داستان خرس‌های پاندا»

خرسی که در ذهن هرکس روشن است

ایران تئاتر_آزاده شفیعی:نمایش «داستان خرس‌های پاندا » به کارگردانی شیوا اردوئی و بازیگری رضا مولایی و سهیلا گلستانی  این روزها در سالن پالیز اجرا می‌شود .

 شیوا اردوئی این روزها با اجرای نمایش «داستان خرس‌های پاندا» حال و هوای شاعرانه‌ای را به سالن پالیز آورده است . این نمایش که بر اساس نمایشنامه «داستان خرس‌های پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوستی در فرانکفورت دارد» نوشته ماتئی ویسنی یک و ترجمه تینوش نظم جو اجرا می‌شود .این نمایش ملغمه‌ای از ریتم‌های آرام و روح‌نواز است. بسیاری از تماشاگران همچون نویسنده این یادداشت  برای زنده کردن ذهنیت‌های خود به دیدن این نمایش می‌روند.

کارگردان این نمایش هم با استفاده از رنگ و موسیقی و رقص سعی خود را برای بازسازی ذهن تماشاگر کرده است ، اما با توجه به وجود سلایق مختلف ، پرداخت‌های هرکس با دیگری متفاوت است و میزان اشتراکات ذهنی نسبت به دیگری کم دیده می‌شود . کارگردان این نمایش با استفاده از طیف رنگ آبی که همیشه سکون و آرامش را با خود همراه دارد یا استفاده از حباب ؛ همچنین موسیقی و رقص  که عنصر همیشگی نمایش‌های سبک رمانتیسم به شمار می‌رود ؛ نمایش را کارگردانی کرده است .بنابراین ضعف نمایش را بیشتر می‌توان در شیوه دراماتورژی دانست .چراکه اردویی ساده‌ترین راه را برای اجرای بهترین نمایشنامه ماتئی ویسنی یک انتخاب کرده است . برتری متن و دیالوگ نسبت به کارگردانی و بازیگری در بیشتر صحنه‌ها به چشم می‌آید  به شکلی که حتی  ترجیح نگارنده این یادداشت بر بستن چشم‌ها و گوش دادن به صدای دوست‌داشتنی سهیلا گلستانی و رضا مولائی است .

از همان صحنه اول ما با دنیای متفاوتی آشنا می‌شویم .حضور زن ناشناس در خانه یک نوازنده ساکسیفون بدون هیچ دلیلی  ذهن تماشاگر را درگیر می‌کند.ما نمی‌فهمیم این زن کیست و چگونه وارد این خانه شده است ، مرد برای شناخت بهتر زن به او پیشنهاد می‌دهد تا 9 شب دیگر نیز باهم باشند .9 شب که یادآور 9 ماه دوران بارداری زن و تولد کودک اوست اما مسئله تولد و این 9 ماه با حضور پرنده‌ای عجیب که با نور و روشنایی زایش می‌کند به سخره گرفته می‌شود . این پرنده اسیر در قفس هر بار که روشنایی را می‌بیند جرقه‌ای زده و پرنده‌ای دیگر می‌زاید . آیا تولد هر فرد جرقه‌ای برای جامعه است ؟و این روزها افزایش جمعیت باعث بی‌بها شدن نورها و بی‌توجهی جامعه به مردم نیست؟

مرد به زن می‌گوید: این موجودها چه چیز می‌خورند؟ زن جواب می‌دهد هرچه بهشان بدهی . جهان پر از انسان‌هایی است که بی‌توجه به انسانیت و برای رفع نیاز خود من‌جمله نیاز قدرت و آسایش هر آنچه را بخواهند به دست می‌آورند .

دریکی دیگر از صحنه‌ها دیالوگ‌هایی میان زن و مرد ردوبدل می‌شود که ناخدا آگاه غریب اما دوست‌داشتنی است :

زن : بگو آ یه جوری که انگار می خوای بگی دوسم داری
مرد :آ
زن :بگو آ یه جوری که انگار می خوای بگی فراموشم نمی کنی
مرد :آ
زن : بگو آ یه جوری که انگار می خوای بگی خیلی خوشگلم
مرد :آ

در نگاه اول این شیوه از دیالوگ مرا به یاد صحبت‌های معمولی زن و مرد درباره زندگی و رفع نیازهای روحی زن می‌اندازد اما وقتی بیشتر فکر می‌کنم درواقع به یاد سبک ازورد و بی‌معنایی زبان در دنیای امروز می‌افتم. ساموئل بکت و اوژن یونسکو از بزرگ‌ترین ابزورد نویس ها هستند و بی‌معنایی زبان و چندوجهی بودن معنای دیالوگ‌ها در آثارشان مشهود است ؛ دیالوگ «خرس‌های پاندا» هم ناخداآگاه یادآور این حرف‌های چندوجهی نیست؟ گویا انسان‌ها در این جامعه توان صحبت کردن و برقراری ارتباط باهم را ندارند .شما تنهایی این مرد را در تک‌تک صحنه‌ها می‌بینید و تا آخرین صحنه متوجه هویت زن نمی‌شوید.تا اینکه درصحنه آخر داستان عوض‌شده و حال می‌فهمیم که زن درواقع افکار و هویت ساخته‌شده در ذهن مرد است .

سخن گفتن درباره چنین متنی  خارج از صبر خواننده است و در یادداشت بنده نمی‌گنجد اما درباره اجرا که بحث اصلی ماست در چند کلام می‌توان از آن سخن گفت .ساده‌ترین شیوه اجرای نمایشنامه‌ ای  که رویای بیننده را از متن دگرگون می‌سازد . در حقیقت شما اگر پیش از دیدن اجرا متن را خوانده باشید ضربه‌ی سختی از این نوع اجرا خواهید خورد و دنیای ذهنی پرزرق و برقتان تغییر خواهد کرد ، برای من که این‌گونه بود  اما اگر بی‌هیچ ذهنیتی وارد سالن شوید دنیای متفاوت و دوست‌داشتنی را لمس خواهید کرد. دنیایی که کارگردان این نمایش با توجه به خط قرمزهای موجود در تئاتر ، برای بازسازی‌اش  تلاش کرده است .

 سهیلا گلستانی بازیگر فیلم «امروز» و سریال «وضعیت سفید» را با نقشی متفاوت در این نمایش می‌بینیم . این بازی را می‌توان حسن نیتی برای کارگردان دانست. دیدن دنیای ذهنی شیوا اردوئی از نمایشنامه دوست‌داشتنی «خرس‌های پاندا» را به شما پیشنهاد می‌کنم شاید دنیای اردوئی به افکار شما نزدیک باشد و بیش از هرکس دیگر در سالن از این نمایش لذت ببرید.

 

 




نظرات کاربران