در حال بارگذاری ...
گفت وگوبا شیوا اردویی کارگردان نمایش داستان خرس های پاندا

عشق عامل نجات بخش تنهایی انسان مدرن است

ایران تئاتر:نمایش داستان خرس های پاندا یک اثر انسانی و شاعرانه در باره دنیای پس از مرگ و به عبارتی عالم برزخ و تنهایی های یک ساکسیفو زن جوان است . اردوئی با درک درست از متن ماتئی ویسنی یک توانسته حس و حال شاعرانگی و روابط انسانی را در نمایشش به خوبی ارائه کند .

اردویی سال 96 را در حوزه تئاتر  پربار آغاز کرده است و در اردیبهشت‌ماه در نقش چندوجهی لیلا در نمایش دیگری به کارگردانی بهاره رهنما حضور متفاوت و درستی داشت و این روزها هم نمایش خرس‌های پاندا را روی صحنه برده است . شیوا اردویی بازیگر کارگردان تئاتر دارای مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی است و دوره بازیگری را زیر نظر رویا تیموریان در آموزشگاه رسام هنر گذرانیده است و نمایش داستان خرس‌های پاندا چهارمین  تجربه  نمایشی او بعد از اجرای کارگردانی او پس از به صحنه بردن نمایش اسپانیایی اثر یاسمینا رضا ، همه‌چیز در زمان اثر دیوید آیوز و  مرگ در می‌زند اثر وودی آلن است که این دو نمایش اخیر در زبان انگلیسی و در تماشاخانه پایتخت به صحنه رفته است . .پیش از آن او در آثاری چون شمس ( امیردژاکام ) غم عشق ( نصرالله قادری) تلخ بازی قمر در عقرب ( شهره لرستانی ) سه‌گانه وانیک ( سهراب سلیمی ) نورا ( علیرضا کوشک جلالی ) خواهش می‌کنم ( رضا مولائی ) تکیه‌بر دیوار نمناک ( غلامحسین دولت‌آبادی و آراز بارسقیان ) دیگری ( بهاره رهنما ) و ...به ایفای نقش پرداخته است .
 در نمایش داستان خرس‌های پاندا رضا مولائی و سهیلا گلستانی به‌عنوان بازیگر با اردوئی همکاری دارند و مهیار طهماسبی از گروه پالت انتخاب موسیقی این نمایش را برعهده دارد . سایر عوامل اجرایی نمایش عبارت‌اند از : طراح صحنه . نور و کارگردان: شیوا اردوئی، تهیه‌کننده: مسعود هاشمی، نویسنده: ماتئی ویسنی یک ، مترجم: تینوش نظم جو، طراح لباس: شیوا اردوئی، مدیر صحنه: احمد عالی شاه، روابط عمومی و مدیر تبلیغات: علی ژیان، گرافیست جارچی: سجاد حسینی، تبلیغات مجازی: گروه جارچی، عکاس: فرهاد جاوید ، مشاور پروژه: رضا مولائی، مدیر تولید: فرشاد هاشمی .  با اردوئی درباره اجرای نمایشش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

بر اساس چه ویژگی‌هایی متنی را برای روی صحنه بردن انتخاب می‌کنید؟

در وهله اول باید برایم جذابیت داشته باشد . کار قبلیم را بر اساس متنی از یاسمینا رضا اجرا کردم که متن را خیلی دوست داشتم . ماتئی ویسنی یک نویسنده‌ای است که به کارهایش علاقه دارم و سال‌ها بود که مترصد فرصتی برای اجرای نمایش‌نامه داستان خرس‌های پاندا بودم که بالاخره امسال میسر شد .

 

به نظر می‌رسد کپی‌رایت و اجازه گرفتن از نویسنده برای کار کردن اثرش فقط در تئاتر ایران رخ می‌دهد و در سینما و ادبیات کلاً به این رویه اعتقادی وجود ندارد؟

شیوه درست همین اجازه گرفتن از خالق اثر است و تینوش نظم جو از دوستان صمیمی ماتئی ویسنی یک است و حق کپی رایت همه آثار این نویسنده در ایران را در اختیار دارد و من از طریق ایشان سوای اجازه گرفتن در تعامل نزدیک با نویسنده هم بودم و سؤالاتی را درباره متن مطرح کردم . از تینوش نظم جو هم به خاطر برقرار کردن چنین ارتباطی و ترجمه و معرفی تمام آثار این نویسنده در ایران خودش تشکرمی کنم .

 

نکته مهم متن نمایش تأکید بر این مسئله است که در دنیای مدرن و تکنولوژی زده امروز عشق تعریفی ندارد و شاهد شکل‌گیری عشق در فضای پس  از مرگ آدم‌ها هستیم. آدم‌های مدرنی که در دنیای مدرن در پیله تنهایی خودشان اسیر هستند و کمتر ارتباط عاطفی به وجود می‌آید؟

به نظر من برخلاف تصور خیلی‌ها این نمایش‌نامه کار عاشقانه‌ای نیست و تم اصلی‌اش تنهایی و فلسفه زندگی و مرگ است. مخاطب امروزی جامعه ما به این لایه‌ی عاشقانه علاقه بیشتری دارد پردازد برجسته‌تر کنند و البته عشق یکی از لایه‌های این نمایشنامه هست. در زندگی مدرن تنهایی آدم‌ها همیشه به چشم می‌خورد و عشق می‌تواند عامل نجات‌بخش باشد و من به این اصل باور قلبی دارم . عشق تنها نجات‌دهنده‌ی قرن ماست ..

 

این عشق از فروافتادن انسان به پوچی و نهیلیسم هم جلوگیری می‌کند؟

بدون شک عامل نجات‌بخش از زندگی  را پوچ و بی‌حاصل دیدن است.

 

متأسفانه در جامعه ایرانی در چندساله اخیر این تنهایی روزبه‌روز بیشتر و بیشتر می‌شود؟

بله و به‌تدریج  تبدیل به مسئله بغرنجی شده است.

 

 بعد از خاتمه نمایش اغلب مخاطبان به تم عاشقانه نمایش تأکید داشتند .آیا برای مخاطبی که نمایش شمارا می‌بیند.این دیدن می‌تواند در حکم تلنگری باشد که تلاش کند از پیله تنهایش خارج شود؟

اشکالی ندارد زاویه دید مخاطب این نوعی باشد. در زمینه طراحی صحنه و استفاده از رنگ‌ها و به هوا درآمدن حباب‌های هوا تلاش کردم نوعی حال خوب داشتن را در درون تماشاگر به وجود بیاورم . حال خوبی که به واسطه رشد فضاهای مجازی کمتر در درون آدم‌ها وجود دارد .

 

صحنه و حال و هوای آن‌یک نوع فضای فانتزی و زیبا را برای مخاطب ترسیم می‌کند؟

 بله، فضایی آرام و استفاده از نور آبی ملایم کم‌رنگ و موسیقی در کلیت نمایش دیده می‌شود . در کلیت تمام تلاشم ایجاد حس و حال خوب در مخاطب کارم بود .

 

جنس قصه و فضای نمایش پتانسیل زیادی داشت که به سمت تلخی و غم برود . اما هم نویسنده و هم شما به‌عنوان کارگردان از این کار صرف‌نظر کردید و یک محصول تلخ ( مرگ ) را در لایه‌ای شکلات شیرین به مخاطب عرصه کردید، تا کام مخاطب با دیدن نمایش تلخ نشود؟

خوشحالم که این موقعیتی که قصد نشان دادنش را داشتم به مخاطب منتقل‌شده است . واقعیت این است که هسته مرکزی نمایش بر مبنای مرگ شکل‌گرفته است و مرگ چیز شیرینی نیست . نگاه نویسنده به مرگ مرد جوان این است که برای او در حکم تولد مجدد است و باید شیرین نشان داده شود و در ساختار متن جای ارجاعات زیادی را باز گذاشته تا هرکسی نسبت به درک خودش برداشتی داشته باشد .من هم نگاه خودم را به متن دارم.

 

آیا در نگاه شما چیز خاصی هم به متن افزوده شد؟

در اول نمایش رقصی وجود دارد که در متن نمایش‌نامه وجود نداشت و یا حباب‌هایی که در آخر نمایش فضای صحنه را پر می‌کند . البته به لحاظ فقر امکانات صحنه آن طوری که می‌خواستم حالت اجرایی به خودش نگرفت دلم می‌خواست موقعی که تماشاگر از سالن بیرون می‌رود  از برخورد این حباب‌ها صورتش مرطوب باشد که این برای ردیف‌های جلوئی میسر شد . نوعی تجربه‌ی جمعی خوشایند و رویاگونه .

 

 با توجه به نشانه‌شناسی‌هایی که در آثار ویسنی یک وجود دارد. به نظرم او فیلسوفی است که فلسفه‌اش را قابل‌درک و فهم برای مخاطب ارائه می‌کند؟

 همینطور است و در ضمن ویسنی یک شاعر توانایی هم هست و شاعرانگی در کارش موج می‌زند و هر اثر جدیدش دنیایی است که او از نگاه فلسفی‌اش نسبت به جهان هستی و انسان خلق می‌کند. اینکه او توانسته فلسفه‌اش را به زبان ساده منتقل کند به نظرم دستاورد مهم و قابل‌توجهی است .

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران