در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «از پشت پلک‌های نیمه‌باز» به کارگردانی سلیم باشکوه

شهر دایره است و ما دور آن می‌چرخیم

ایران تئاتر- کیارش وفایی: نمایش «پشت پلک‌های نیمه‌باز» به روابط بین انسان‌ها در جامعه و اتفاقات پیرامون آن می‌پردازد. مسائلی که سبب به وجود آمدن برون‌ریزی‌های درونی شخصیت‌هایی است که هرکدام از آن‌ها به‌طور ناخواسته آسیب‌دیده‌ آن هستند.

مواردی چون مسائل اجتماعی، روابط بین مردم، اتفاقات روز جوامع بشری و پیامدهای به وجود آمده از این رویدادها همیشه دست‌مایه نوشتن فیلم‌نامه‌ها و نمایشنامه‌های زیادی در عرصه‌ سینما و تئاتر است. رویدادهایی که می‌تواند نکات قابل توجه‌ای را در بطن داستان خود بیان کند و از دلایل به وجود آمدن آن اتفاق پرده بردارد. از نکات قابل‌توجه به این نوع پرداخت می‌توان از اهمیت کارکردهای موضوعات اجتماعی با زیر لایه‌های بی‌شماری که در خود دارد و قدرت داستان‌گویی این حوزه نام برد. در این حوزه نویسندگان و کارگردانان تئاتر به دلیل ارتباط مستقیم با مخاطب از مسائلی که دو سوی خیر و شر در اجتماع قرار دارد جهت انعکاس نسبت به اتفاقاتی که روزانه در جراید، اخبار و فضای مجازی بهره برده و آن را در درامی هدفمند روی صحنه می‌آورند تا بتوانند از این طریق رسالت اجتماعی و فرهنگی خود را به سرانجام برسانند.

نمایش «از پشت پلک‌های نیمه‌باز» با نگاهی جستجوگر به مسائل خانواده و روابط بین انسان‌ها پیرامون این جامعه کوچک پرداخته که در چند زاویه با کادرهای مختلف روایت می‌شود که در آن کنش‌هایی بحث‌برانگیز را از سوی شخصیت‌های این داستان نسبت به اتفاقات و رویدادهایی که در داستان جریان پیدا می‌کند شاهد هستیم. حال از این روایت سه‌تکه که در اصل یک اتفاق را به‌صورت موازی از سه دیدگاه متفاوت موردبررسی قرار می‌دهد این موضوع مشخص است که هدف نویسنده و کارگردان این نمایش بیشتر متوجه معضلات جوانان و ارتباط آن‌ها با یکدیگر و دلایل تزلزل کانون خانواده و اعضای آن است که بر اساس دیدگاه جدید خود که گاهی نشان از بی‌تجربه بودن و بالغ نبودن فکری می‌آید نتیجه‌ای مطلوب را حاصل نمی‌کند. این اثر بیشتر از آنکه قصه‌ای را بازگو کند، روایت را جایگزین آن کرده و مخاطب را با اتفاقاتی که درگذشته زندگی شخصیت‌ها رخ‌داده و یا مسائلی که در حال شکل گرفتن است آشنا کند و پیش می‌برد. حال نریشن‌هایی که از ابتدا تا پایان نمایش مخاطب را همراهی می‌کند به‌نوعی شاه‌کلید معرفی شخصیت اصلی این داستان است که تنها با شنیدن صدای او می‌توانیم به درون و شخصیت آن پی برده و در ذهن خود با کشیدن خطی از صدای او تا تکه‌های قصه که در آن‌یک خانواده سه‌نفره (مادر و دو دخترش)، دو پسر مجرد و یک پلیس حضور دارند مرتبط سازیم که دلایلی پیوستگی این سه داستان مجزا چیست و با چه تمهیداتی به هم گره‌خورده است.

در این نمایش بازیگران از جهان درون، عمل‌ها و عکس‌العمل‌های خود و بازتاب آن‌ها از سوی کسانی که با این افراد ارتباط دارند می‌گویند و جهان پیرامون خود را با توجه به دیدگاهشان نمایش می‌دهند که این رفتار باعث آن خواهد شد که مخاطب حس هم ذات پنداری را تا اندازه‌ای در خود به وجود آورد. از جمله مواردی که بسیار به روال و روایت نمایش یاری رسانده است موسیقی نمایش است که به‌صورت زنده نواخته شده و با پایان هر صحنه در زیر نورهای موضعی که از دیگر مزیت‌های مورد توجه جهت تفهیم کردن موضوع نمایش است به کارش پایان می‌دهد. در طراحی صحنه «از پشت پلک‌های نیمه‌باز» از میزهای شیشه‌ای و نوار چسب‌های سفیدی که در کف صحنه قرار داده‌شده و دیوار را تداعی می‌کند استفاده‌شده و این تعریف نشان‌دهنده آن است که محتوا و پیام نمایش دارای اهمیت زیادی است که در طراحی صحنه از رویکردی مینی‌مال استفاده‌شده است. در مبحث کارگردانی این نمایش آنچه که بیشتر به چشم می‌خورد تربیت حس بازیگران نمایش است که میزانسن‌ها را تحت تأثیر خود قرار داده که این امر تا اندازه‌ای در سیر داستان قوام یافته و در انتها نتیجه‌ای در حد رضایت را حاصل می‌کند. البته این نکته را باید یادآور شد که بازی بازیگران بسیار تحت تأثیر این تصمیم کارگردان است که در لبه تیغ به مسیر خود ادامه می‌دهد زیرا بدون رعایت این قانون ممکن است همه‌چیز تعریف دیگری به خود بگیرد.    

نمایش «از پشت پلک‌های نیمه‌باز» روایتی از جریان‌هایی است که شاید ما روزانه شاهد آن هستیم و یا به‌نوعی با آن زندگی می‌کنیم و یا از افرادی دیگر درباره آن‌ها می‌شنویم. سلیم باشکوه کارگردان این نمایش کوشیده است تا در کنار ایجاد فضای دراماتیک به نکات نسل‌های امروز در جامعه اشاره داشته باشد و در پیام نمایش خود به‌عنوان یک هنرمند بپردازد.   




نظرات کاربران