توحید معصومی کارگردان نمایش «تبار خون» در گفتگو با ایران تئاتر
اقتباس از آثار سترگ در همه دورانها ضرورت دارد
کارگردان نمایش «تبار خون» درباره این نمایش می گوید: متن این اثر بر مبنای روایتهای شرقی نوشته شده و در واقع یک متن روایی است که در آن دو بازیگر یک قصه را از سه منظر و هر سه با پایان متفاوت روایت میکنند.
«تبار خون» عنوان نمایشیست نوشته آتیلا پسیانی که این روزها با کارگردانی توحید معصومی در سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران در حال اجراست. در این نمایش که اجرای آن تاکنون با استقبال قابلتوجهی مواجه شده فرامرز قلیچخانی و الهه زحمتی بهعنوان بازیگر ایفای نقش میکنند.
توحید معصومی کارگردان «تبار خون» در گفتگو با ایران تئاتر و در پاسخ به این سؤال که چه ویژگیهایی در نمایشنامه آنقدر جذاب بوده که تصمیم به اجرای آن گرفته،گفت: هر کارگردانی برای به دست گرفتن یک نمایشنامه با توجه به شرایط زمانی و مکانی، یکسری پارامترهایی را در اثر جستجو میکند و وقتی اکثریت پارامترها با مختصات و ویژگیهای اثر موردنظرش همخوانی داشت آن را برای تمرین و تولید انتخاب میکند. به نظر من «تبار خون» اکثر این ویژگیها را داشت. ازجمله این ویژگیها که میتوان به آن اشاره کرد این است که این اثر پسزمینه محکمی دارد چراکه بر اساس نمایشنامه «لیرشاه» شکسپیر نوشتهشده و با نگاه هوشمندانه آقای پسیانی ایرانیزه شده. دیگر اینکه بهطورکلی به اجرای نمایشهای ایرانی و تئاتر ملی علاقه بیشتری دارم و اکثر نمایشنامههایی که کارکردم نیز در این راستا بودند. نکته بعدی اینکه با نوع طراحی و شیوهای که برای اجرا در شرایط فعلی مدنظر داشتم نیز همخوانی داشت.
توحید معصومی در ادامه درباره شیوه اجرایی نمایش «تبار خون» نیز توضیح داد: بهطورکلی بخشی از شیوه اجرا در هر نمایشی را شرایط سالن و همچنین مشکلاتی که درراه تولید تئاتر است به گروه تحمیل میکند. مثل سَبُک و پُرتابل بودن دکور. بخش دیگر آنهم به دغدغههای فردی خودم برمیگردد. متن «تبار خون» بر مبنای روایتهای شرقی نوشتهشده و درواقع یک متن روایی است و دو بازیگر، یک قصه را از سه منظر و هر سه با پایان متفاوت روایت میکنند. هیچ پایانی بر پایانهای دیگر برتری ندارد و اثر واجد نوعی چندصدایی باختنی است. این دو بازیگر برای ارائه این سه روایت باید چند نقش را به کمک همبازی و بازسازی کنند. ازاینرو اساساً «تبار خون» نمایشنامهای است برای بازیگر. به همین خاطر من هم در اجرا اساس را بر تواناییهای فردی بازیگر گذاشتم و بهعمد از خیلی چیزها فاکتور گرفتم تا عرصه را برای بازیگر فراختر کنم. درواقع نمایش در یک فضای کاملاً خلاصهشده اجرا میشود و میدان را خالی گذاشتم برای میدانداری دو بازیگر که با تکیهبر صدا و بدن خود نمایش را پیش ببرند.
او در ادامه و در پاسخ به این سؤال که این نگاه مینیمالیستی در تأثیرگذاری اثر بر مخاطب چقدر تأثیر دارد، به ایران تئاتر گفت: مسئلهای که وجود دارد این است که تئاتر درهرصورت هنر آسانی نیست و طبیعی است که در مقایسه با رسانهای مثل تلویزیون مخاطب باید تلاش بیشتری برای برقراری ارتباط با اثر بکند. اصلاً اینکه میگویند تئاتر با تماشاگر کامل میشود دلیلش این است که همزمان با شکلگیری درام روی صحنه بخشی از درام نیز به کمک قوه ادراک و حواس پنجگانه تماشاگر در ذهن او شکل میگیرد. با این رویکرد به نظرم مشکلی در ارتباط مخاطب با نمایش پیدا نمیکنیم.
معصومی همچنین درباره ضرورت اقتباس از آثار بزرگ ادبیات نمایشی جهان در تئاتر امروز اظهار داشت: به نظر من اقتباس به مفهوم واقعی آن در همه دورانها ضرورت دارد. گاهی اتفاق میافتد که اثر سترگ کلاسیکی را برخی از نمایشنامهنویسان ما به دلیل سهولت در اجرا خلاصه میکنند و اسمش را میگذارند اقتباس. بدون اینکه تفکر و جهانبینی خود را وارد آن کرده باشند. این اقتباس نیست، خلاصهنویسی است. اقتباس آن است که هنرمند با الهام گرفتن از اثر کهن، دست به آفرینشی دوباره بزند و اثر اولیه را بهگونهای دیگر بیافریند. اثر جدید، دیگر همان اثر اولیه نیست بلکه تنها رگههایی از اثر اولیه در آن دیده میشود. اثر بازآفریده، اثری مستقل، تازه و بدیع است. در خصوص «تبار خون» و اقتباس آن از لیرشاه به نظرم این اتفاق بهدرستی افتاده است.