در نقد و بررسی نمایش «نوای اسرار آمیز» مطرح شد:
ساقی عطایی: جنبههای انسانی و روانشناختی اثر اهمیت دارد
نمایش «نوای اسرار آمیز» به کارگردانی ساقی عطایی با حضور کارگردان، وحید آقاپور و هومن کیایی؛ بازیگران، امید طاهری و حمید کاکاسلطانی؛ از منتقدان عضو کانون، علی جعفری مدرس و منتقد تئاتر در دوشنبههای تئاتر نقد و بررسی شد.
به گزارش ایران تئاتر کانون ملی منتقدان تئاتر ایران دوشنبهی نقد این هفته را به «نوای اسرار آمیز» نوشته اریک امانوئل اشمیت به کارگردانی ساقی عطایی که در مجموعه تئاتر پایتخت روی صحنه رفته اختصاص داد.
امید طاهری با اشاره به برخی نمایشنامههای امانوئل اشمیت، اغلب آثار او را گفتگوهایی طولانی با رویکردی فلسفی، مذهبی و انسانی توصیف کرد و در خصوص نمایشنامه نوای اسرار آمیز گفت: این اثر به نسبت دیگر آثار اشمیت قویتر و دارای بار دراماتیک بیشتری است. گفتگوها در نوای اسرار آمیز چندلایه است و این به خاطر ویژگیهای روانشناختی کاراکترهای اشمیت است. نویسنده مساله عشق و جنسیت را در پلاتی بسیار خوب طرح میکند و در روند درام مبارزه شدیدی که بین دو کاراکتر نمایش جریان دارد و هر لحظه شکلی تازه به خود میگیرد باعث شده نوای اسرار آمیز به نمایشنامهای چندلایه؛ قابل بحث در جنبههای روانشناسی، انسانی و اجتماعی تبدیل شود و درعینحال به لحاظ دراماتیک نیز شاکله قابلتوجهی داشته باشد.
کاکاسلطانی دیگر منتقد حاضر در جلسه در خصوص نمایشنامه گفت: اشمیت فلسفه را خوب میشناسد و به نظر میرسد حرکت در مسیر سنت، مدرنیته و جریان پستمدرن را بهخوبی تجربه کرده. بر همین اساس در نمایشنامه نوای اسرار آمیز در چینش کاراکترها و رابطه ایجادشده بین آنها، از سطح عبور میکند و نقب می زند به درونیات انسان و مسایل اساسی زندگی او مثل عشق و جنسیت را به چالش می کشد.
در این نمایشنامه دیالوگ بسیار با اهمیت است. چرا که در یک سطح قرار نمیگیرد. جملات گاه دهشتناک و هراس انگیز می شوند. از این منظر نمایشنامه می تواند یک تراژدی مدرن باشد.
ساقی عطایی کارگردان اثر در ادامه جلسه گفت: برای من جنبههای انسانی و روانشناختی که نمایشنامه در خصوص مساله عشق و جنسیت مطرح میکند اهمیت زیادی داشت و اصلا به همین دلیل متن را انتخاب کردم چون معتقدم مساله این متن یک مساله جهانشمول است و در شرایط فعلی اجتماعی ما جای طرح دارد.
امید طاهری منتقد حاضر در جلسه با اشاره به طرح مساله جنسیت در نمایشنامه اشمیت گفت: در نگاه اول ممکن است به نظر برسد نویسنده نظری به سمت مساله هموسکسوال داشته؛ اما گمان می کنم این یک برداشت غلط از متن اشمیت است. در این نمایشنامه خلاء وجود هلن عامل اصلی دیدار لارسن و زنورکو است و همه چیز پیرامون هلن که در راس این مثلث قرار دارد شکل میگیرد.
پس از برملا شدن مرگ هلن و نامه نگاری لارسن و زنورکو، این ارتباطی که در ناآگاهی زنورکو شکل گرفته بیشتر به یک شوخی تلخ و یک گروتسک دهشتناک تبدیل می شود. هلن در لحظه لحظه زیست این دو نفر وجود داشته. برای زنورکو به عنوان یک عشق فراتر از جسمیت و برای لارسن به واسطه نامه هایی که او را زنده نگه داشته.
کاکاسلطانی بازیهای نمایش را خوب و دقیق توصیف کرد و در این خصوص ابراز داشت: در لحظات مختلف نمایش سکوت ها بسیار معنامند می شوند و تقابل دو کاراکتر در این لحظات سکوت اوج میگیرد و لایه های دیگری از شخصیت آنها را عیان میکند.
امید طاهری در خصوص بازیگری این نمایش در ادامه گفت: اساس شکل گیری این اجرا بازیگری است. البته این نافع تاثیر کارگردان نیست. در واقع کارگردانی درست باعث شده ما با بازیگران همراه شویم و حضور کارگردان را فراموش کنیم. وحید آقاپور و هومن کیایی هر دو بهخوبی از پس اجرای نقش های سخت این نمایشنامه برآمده اند. لحظات نابی در بازیها وجود دارد که ترجمان دقیق و درست کنش های مستتر در لایه های زیرین دیالوگ است و اگر این لحظات در بازی ها متبلور نمی شد نمایش اصلا نمی توانست ارتباط برقرار کند.
در ادامه جلسه علی جعفری مدرس و منتقد تئاتر که میهمان این نشست بود با اشاره به رویکرد ناتورالیستی در بازی ها، دکور نمایش را وصله ناچسبی به اندام کلی اثر دانست و اشاره کرد وقتی ما همه چیز را در قرارداد اولیه تابع ناتورالیسم متن و اجرا می دانیم نمی توانیم برای مثال در قرار دادن پرده عریض انتهای صحنه توجیه دیگری خارج از آن قرارداد بیاوریم. به نظر من بر خلاف اعتقاد کارگردان، دکور این نمایش اصلا مینیمالیستی نیست. از طرفی زمان در نمایشنامه اشمیت زمان واقعی است نه نمایشی؛ بنابراین توجیه گذشت زمان و تغییر نور پرده عریض اصلا کارکرد ندارد و در نهایت باعث نقض قرارداد کلی اجرا می شود.
این جلسه پس از پرسش و پاسخ حاضران پایان یافت