در حال بارگذاری ...
گفت وگو با سهیلا گلستانی بازیگر نمایش داستان های خرس پاندا

متن نوشته ویسنی یک فراتر از تفکر و یا باور خاصی است

ایران تئاتر:سهیلا گلستانی، صداپیشه و بازیگر تلویزیون، سینما و تئاتر از دهه هشتاد فعالیت جدیش را در عرصه تئاتر آغاز کرد و با بازی در نمایش یرما و بردن جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره تئاتر استعدادهای بازیگریش را نشان داد. گلستانی در نمایش داستان خرس های پاندا در قالب فرشته مرگ بازی می کند که ماموریتش آماده کردن مرد جوانی برای ورود به دنیای مردگان است .

گلستانی سال قبل هم در نمایش کلاغ در نقش یک دختر جوانی که مورد بی‌مهری و تعرض مرد موردعلاقه‌اش قرار می‌گیرد . بازی درخشان و اثرگذاری از خودش ارائه کرد. زنی که برای انتقام گذشته بعد از سال‌ها به سراغ مرد می‌رود . وی فارغ‌التحصیل کارشناسی تئاتر گرایش طراحی صحنه است. گلستانی از سال ۱۳۸۵ با بازی در فیلم سنگ، کاغذ، قیچی وارد عرصه‌ی سینما شد. سهیلا گلستانی جایزه‌ی نقدی ۱۰۰۰ دلاری جهت حمایت از فیلم بعدی کارگردان از چهارمین جشنواره‌ی فیلم‌های ایرانی کانادا و جایزه‌ی بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از هشتمین جشنواره‌ی فیلم دینی رویش برای فیلم کوتاه «بازگشت»، را در کارنامه هنرش دارد . او در آثار و فیلم‌هایی چون نصف مال من نصف مال تو، چهل‌سالگی ، دماغ، وضعیت سفید ، میهمان‌داریم به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، امروز ساخته رضا میرکریمی، بیداری برای سه روز ساخته مسعود امینی تیرانی و بوفالو،  شب بیرون به کارگردانی کاوه سجادی حسینی دارد.  گلستانی تجربه فیلم‌سازی دارد و فیلم کوتاهی مثل بازگشت و فیلم بلند دو را با بازی پرویز پرستویی ساخته است. در نمایش داستان خرس‌ها پاندا که در تماشاخانه پالیز روی صحنه می‌رود . رضا مولائی و سهیلا گلستانی به‌عنوان بازیگر با اردوئی همکاری  دارند و مهیار طهماسبی از گروه پالت انتخاب موسیقی این نمایش را بر عهده دارد. سایر عوامل گروه عبارتند از نویسنده: ماتئی ویسنی یک، مترجم: تینوش نظم جو، طراح لباس: شیوا اردوئی، موسیقی: مهیار طهماسبی، طراح پوستر و بروشور: آیدین قشلاقی، مشاور پروژه: رضا مولائی، مدیر تولید: فرشاد هاشمی، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: شهرزاد دریازاده، مدیر صحنه: احمد عالی شاه، روابط عمومی و مدیر تبلیغات: علی ژیان، گرافیست جارچی: سجاد حسینی، تبلیغات مجازی: گروه جارچی، عکاس: فرهاد جاوید. با سهیلا گلستانی درباره حضورش در نمایش داستان خرس‌های پاندا گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

 در دهه هشتاد حضور درخشانی در تئاتر داشتید و با بازی در نمایش یرما برنده جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره تئاتر فجر به دست آوردید و در ادامه تمرکزتان بیشتر به بازی در سینما و تلویزیون معطوف شد. آیا از روندی که طی کرده‌اید. احساس رضایت دارید؟

برای من مدیوم کاری که بازی می‌کنم اولویت اصلی نیست و کیفیت نقش و انجام بازی درست و مناسب مهم‌تر از هر چیز دیگری است . در این سال‌ها هم تلاش کرده‌ام در سینما، تئاتر و تلویزیون کارهای خوب ، شایسته و باکیفیتی را بازی کنم. البته برایم حضور مجدد در تئاتر در این‌یکی دوساله اخیر جذابیت‌های زیادی دارد و این حضور می‌تواند به تجربه‌های آتی بازیگریم در سینما هم کمک کند .

 

حضورهایتان در تئاتر نشان می‌دهد با دقت نقش‌هایی را انتخاب می‌کنید که ابزار مناسبی را برای ارائه بازی خوب و قابل‌قبول به شما بدهد؟

نکته مهم انتخاب درست بازیگر است که می‌تواند ضامن موفقیتش باشد . برای من مهم است که بدانم حضورم در یک کار چقدر می‌تواند درست باشد و می‌توانم با حضورم به کار کمک کنم و اینکه ایفای نقش چه آورده‌هایی می‌تواند برای من به همراه داشته باشد . یک سری از بازیگران هستند که با مقاومت کردن درباره ایفای نقش‌هایی که ویژگی‌های خاصی ندارند توانسته‌اند سابقه خوبی برای خودشان فراهم کنند . امیدوارم که من هم بتوانم جزو چنین بازیگرانی باشم.

 

دو نمایشی که در این شش ماه اخیر بازی کرده‌اید ( کلاغ و داستان خرس‌های پاندا) نمایش‌های شخصیت محور با دو شخصیت هستند. آیا به حضور در چنین نمایش‌های علاقه بیشتری دارید؟

برحسب اتفاق چنین موقعیتی برایم پیش آمد . متن نمایش‌نامه کلاغ را سال‌ها قبل خوانده بودم و دوست داشتم این نمایش روی صحنه اجرا شود. نمایش‌نامه داستان خرس‌های پاندا یکی از متن‌های محبوب برای تئاتری‌ها است و موقعی که پیشنهاد بازی را دریافت کردم . نتوانستم این پیشنهاد را رد کنم . به‌طور حتم اگر دوشخصیتی که در این دو نمایش وجود داشتند شبیه هم بودند ، من نمایش دومی را بازی نمی‌کردم . امیدوار بودم که در داستان خرس‌های پاندا تجربه متفاوتی در بازیگری به دست بیاورم .

 

آیا میشل نقشی که شما در داستان خرس‌های پاندا بازیش می‌کنید . فرشته‌ای است که آمده تا سوراخ را در فرصت باقیمانده برای ورود به دنیای مردگان خوشحال کند؟

این شخصیت نمادی از مرگ و یا همان فرشته مرگ است . در بستر ظاهری داستان یک رابطه عاشقانه شکل می‌گیرد . اما در زیر لایه متن سوراخ دارد سوق پیدا می‌کند به مرحله رهایی و سبک‌بالی.

 

برخلاف تصویری وحشتناکی که خیلی از ماها از مرگ داریم .مرگی که در نمایش در پیش روی مخاطب قرار داده می‌شود شیرین و تا حدی لذت‌بخش است؟

ماتی ویسنی یک نویسنده نمایش از استنباط‌های مختلف درباره اثرش استقبال می‌کند . متن نقشه راه مشخصی به ما ارائه می‌کند که ماها می‌توانیم دخل و تصرف‌هایی را در کار انجام بدهیم .ن نویسنده هم مواجه شیرینی از مرگ را برای سوراخ در نظر داشته است .

 

در سال‌های قبل‌تر در فیلم‌هایی نظیر یک بوس کوچولوی بهمن فرمان آرا فرشته مرگ در قالب‌زنی تصویر شده بود و در کارهایی از کارگردان‌های خارجی فرشته مرگ مرد نشان داده بود و این امر نشان از تفاوت‌های موجود درباره نگرش به مرگ و ماهیت وجودش است؟

اگر بخواهم ما به ازا سینمایی برای داستان خرس‌های پاندا بیاورم . فیلم بهشت برفراز برلین ویم وندرس می‌تواند مصداق خوبی باشد . البته نگرش این نویسندگان و کارگردان‌های غربی نسبت به مقوله مقداری با نگره ما شرقی‌ها متفاوت‌تر استدر باروهای دینی ما هم به مرگ به‌عنوان پدیده‌ای تلخ و سیاه نگاه نشده است .

 

آیا نگاه ویسنی یک به مقوله مرگ در بحث تناسخ روح و وجود چرخه تکرار شونده مرگ و حیات قابل‌تعریف است؟

متن را باید فراتر از تعلق به داشتن به تفکر و باور خاصی نگاه کرد . خیلی‌ها چیزها در این متن می‌تواند معنی پیدا کند . درباره این متن می‌شود تعابیر مختلفی داشت که هرکدامشان هم می‌تواند درست باشد.

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران