در حال بارگذاری ...
دلنوشته ای به بهانه زادروز هنرمند

احمد مینایی ؛ معلّمِ تاریخ تئاترِ من

ایران تئاتر : به بهانه زادروزِ احمد مینایی نویسنده، کارگردان، بازیگر، صداپیشه و مدرّسِ قدیمی تئاترِ، مُحَمِّدِ اَسَدی نِژاد از شاگردان او یادداشتی را در اختیار ایران تئاتر قرار داد.

به گزارش ایران تئاتر در این متن آمده است :

برای بعضی از آدم‌ها نمی‌توان تاریخ تولد و شرح زندگی نوشت چراکه آن‌ها خاص‌اند.او معلم تاریخ تئاتر من بود، خاص بود و شاخص‌ترین خصیصه هنری‌اش اخلاق هنرمندانه‌اش بود که در هنرمندان امروزی به گوهری کمیاب تبدیل‌شده است. جوایزش بی‌شمار و افتخاراتش بسیار و سابقه‌ای طولانی اما درختی پربار لیک افتاده، پر تواضع و فروتن. یک آسمان آرامش، چهره‌ای شاد، لبی خندان، قلبی مهربان آن‌چنان‌که ساعت‌ها دوست داشتی نظاره‌گر چهره‌اش باشی.
با تمام این‌ها دردهای فراوان داشت و مرارت‌ها تحمل کرده بود. زمستان‌ها را رام کرده بود تا نمایش به بهار رسیده بود. مردی باصلابت، استوار و راسخ چون کوه، موهایش در گاوگن زندگی بود. صمیمت و همدلی‌اش زبانزد دوستداران و عاشقانش.
آرزویم شاگردی‌اش، چنان بسیاری از جوانان آن زمان.
دوست داشتم چون پروانه‌ای باشم به دور شمع و از او بیاموزم لیکن سعادت با من یار نبود.
سال‌ها گذشت...
سال‌ها گذشت و دیگر ندیدمش تا روزی که شانه‌هایش زیر سنگینی بی‌مهری‌ها افتاده شده بود و برف سپیدی موهایش را پوشانده بود. برای دست‌بوسی شتاب کردم، خم شدم، نگذاشت.
گفتم استاد شناختی؟ خندید غمی در نگاهش موج زد، اشک‌هایش بر گونه‌هایش آهنگ غم نواخت و دمعی که بسان نت بر ساز بر صورتش پهن شد قرین کاردی بود بُرنده و تیز که بر کالبدم فرورفت.
از کسانی که خیال می‌کردند و در سر می‌پروراندند که در تصورشان ترمزِ احمد مینایی را کشیده‌اند و جلوی فعالیت‌های او را گرفته‌اند درحالی‌که او پس از 30 سال بازنشسته شد و آن بدگنان هیچ نقشی در کمرنگی و پررنگی این هنرمند فرهیخته و شایسته نداشته‌اند، سخن گفت. از ناملایمات بر سر نمایش «لیلی و مجنون» ش می‌توان گفت و او گفت و گفت و گفت ...
در تمام مدتی که می‌گفت من سکوت کرده بودم و در دلم نجوا که نگو ای یار از رنج زمانه که قلبم خون شده از بی‌وفایی.
بهایی نیست بر گوهر در این دهر
به اندک سیم و زر دادند بر باد
معلم تاریخ تئاتر من ...
 گفتم دوست دارم از تو بیاموزم، استاد. مرید نمی‌خواهی مرادم؟
و به یاد دارم روزی را که در کنارش نشستم و گفتم قدر تو را می‌دانم  ونیز هم‌نسلان من .
شروع به سخن کرد انگاری تشنه‌ی آموزش بود.
از انسان‌های غارنشین برایم گفت. خاستگاه تراژدی و شکل و شمایل معماری در تئاتر رم را برایم بازگو کرد، از آیین‌ها، از جشن احمق‌ها، از دیونیزوس و تالارهای مجلل و عصر گلادیاتورها تا مکاتب ادبی و نویسندگانِ بنامی چون لوچه ودوگا، واهه کاچه، سارتر، کامو مولیر و شکسپیر و برشت و ماکسیم گورکی تا بیضایی و گوهرمراد و رادی، خلج، نصرت‌الله نویدی و کورس سلحشور ...
گوشه‌نشینان آلتونا، ماشین نویس هـا، ولپن، کلوخ، پنچری، گالیگولا و ... را برایم تحلیل کرد. نگاهش به آثار نمایشی جهان و تحلیل هایش ژرف و عمیق بود.
بر آموختن مصرانه پای می‌فشردم و با ولع می‌گفتم که دوست دارم بیشتر بیاموزم ولی شرمنده‌ام که با نادانی‌ام خسته‌ات می‌کنم؟!
خندید. گفت: زکات علم آموختن آن است.
برای آموزگاری‌اش هرگز از من دستمزدی مادی طلب نکرد و سخاوتمندانه آموزشم داد...
آری، از او بسیار آموختم و باافتخار اذعان دارم که مینایی معلم تاریخ تئاتر من است.
احمد مینایی را میگویم. احمد حمزه مینایی ؛ متولد کرمان. شهر ستاره‌ها. هفتم مرداد 1327. پدرش نظامی بود و همین امر موجب کوچ او به شهرهای قوچان و زاهدان و ... شده بود.
به‌مانند بزرگان سرآغاز و جرقه‌های عاشقی‌اش در لحظه اتفاق افتاد بدین شرح که در جشن پایان سال تحصیلی در زاهدان به اجرای دکلمه پرداخت و فردای آن روز برای تست صدا و مجری‌گری رادیو از او دعوت به عمل آمد.
این آغاز «لرزشی شد بر لغزشی» بزرگ تا به اجرای نمایش‌های صحنه‌ای برسد. در نمایش «همه‌چیز برای وطنم» به نویسندگی و کارگردانی شهنواز صدری پور به ایفای نقش پرداخت.
از زاهدان به کرمان بازگشت و در کنار مسعود ابوسعیدی و ولی‌الله داوود آبادی، گلی ضیغمی، شاهرخ معینی، حمید مشگین قلم و عده‌ای دیگر نمایش‌های بسیاری را بازی کرد .
وی که سرپرست گروه تئاتر آرش در کرمان بود پس از موفقیت‌های شگرف و چشمگیر سنگ بنای تئاتر را در سیرجان بنیان نهاد. نمی‌توان انکار کرد که مینایی بنیان‌گذار تئاتر خوب سیرجان است و سیرجان در حوزه تئاتر مرهون تلاش‌های اوست.
در کنار عاشقی کردن‌های بسیار از پرورش اندیشه و کاویدن افق‌های آینده غافل نماند و به دانشکده ادبیات نمایشی راه پیدا کرد و فارغ تحصیل شد.
پس از پیروزی  انقلاب اسلامی  به مشهد آمد و دلسوزی پدرانه‌اش برای نمایش در خراسان و مشهد آغاز شد. بازی در نمایش «گلارکته» و «خانات» از نخستین کارهایش در مشهد بود که هیاهو بپا کرد. «با شمشیر تعزیه» در مقام نویسنده، «میلیترهـا» و «شگرد آخر»، در مقام بازیگر ،ایفای نقش «قیس ابن اشعث» در نخستین سریالی که موضوع آن حماسه عاشورا بود، بنام «روایت عشق» از کارهای بعدی او در سال‌های اولیه‌ حضورش در مشهد محسوب می‌شود.
در عرصه‌های آموزشی، اجرایی و مدیریتی تئاتر هرجا ضرورتی احساس می شد انجام‌وظیفه کرد.
بسال 1348 و با ورود معلم پرقامتِ تئاتر خراسان دکتر محمدعلی لطفی مقدم گامی در اعتلای تئاتر خراسان برداشته شد و مرکز آموزش تئاتر خراسان دائر گردید. تا سال‌ها این مسیر پویا طی طریق گردید تا اینکه حضرت ایشان به بازنشستگی رسیدند و عدم حضورشان موجب کمرنگی فعالیت‌های این مرکز شد.دست‌های بالنده از تفکرات ایشان راه معتلای این مرکز را به شایستگی پیمود و اثبات کرد فرزندان خلف معنوی هنر تئاتر مانند استاد بی‌نقص جناب داوود کیانیان و استاد احمد مینایی این مسیر پرشکوه را تداوم بخشیدند و بازتاب دادند.
در این زمان هنرمندان بسیاری به بدنه تئاتر ایران افزوده شد که ماحصل کلاس‌های آموزشی مینایی نمایش‌هایی شد که افتخارات بسیاری را برای تئاتر خراسان به ارمغان آورد همچون: «سرمه و سیب»، «زخمان»، «آی شبنم نمی‌خرید»، «یلدایی‌ترین قصیده بخت من» و ...
استاد از نخستین گویندگان رادیو زاهدان، از نخستین بازیگران تئاتر علمی و عملی کرمان، نخستین مدیر فرهنگ و هنر سیرجان، نخستین دبیر انجمن نمایش استان، داور جشنواره‌های استانی، منطقه‌ای و فجر و ... بوده است.
استاد احمد مینایی در سال 1379 پس از سی سال خدمت خالصانه به‌افتخار بازنشستگی نائل آمد لیک گرچه با بی‌مهری‌ها از اداره تئاتر مشهد دور شد اما از عشق‌هایش دور نماند و به ساخت فیلم و کلیپ و سریال پرداخت و همچنان در رادیو خراسان به‌عنوان کارگردان نمایش و صداپیشه حضور فعال  دارد  و نیز دانش و تجربه نیم‌قرنش را در اختیار عاشقان هنر قرار می‌دهد و هنوز دلسوزانه به آموزش تئاتر می‌پردازد و به فکر اعتلایِ هنر نمایش در ایران است.
معلم تاریخ تئاتر من، احمد مینایی،پاینده باشی .تئاتر ایران‌زمین وام‌دار تو و نسل توست. جوانی‌ات را به‌پای نمایش گذاشتی ... قدردان توییم
معلم تاریخ تئاتر من، استاد ارجمند؛ احمدِ مینایی
دوستت دارم و آغاز هفتادمین بهار زندگی‌ات را شادباش می‌گویم.

شاگرد همیشگی‌ات مُحَمِّدِ اَسَدی نِژاد
5 مرداد 1396

 




نظرات کاربران (2)