در حال بارگذاری ...
گزارش ایران تئاتر از تمرین نمایش «گفت و گوی برجای ماندگان»

وقتی تنها راه برای زنده ماندن دیالوگ است

ایران تئاتر: دومین تجربه کارگردانی میلاد شجره قرار است در میان مرزها روایت شود. برجای ماندگان صحنه ای را پیدا کرده اند که روزی در آن تئاتر نفس می کشیده و حال آنجا تنها جای امن برای گفتگو است.

قدرت ها در طول تاریخ برای آنکه از کرسی ریاست خود پایین نیایند، به موارد مختلفی متوسل شدند. ولی در زمان حال شرایط تغییر کرده؛ دیگر نمی توان با آن شیوه سنتی مردم را سرکوب کرد. البته این موضوع به معنای وضعیت آرمانی برای انسان در عصر حاضر نیست. تنها کافیست نگاهی گذرا به جهان امروز بیاندازیم، تا به سختی زندگی در عصر حاضر پی ببریم.

امروز سیاست، شرایط زندگی را به گونه ای سخت کرده تا قدرت فکر کردن از انسان گرفته شود. اکثر انسان ها در چنین وضعیتی تسلیم شده؛ کار را رها می کنند اما فراموش نکنیم انسان هایی را که معتقد به جنگیدن با جبر زمانه بودند و شرایط را تسلیم خواست خود کردند.

بی تردید پرداختن به شرایط زندگی انسان در عصر حاضر، یکی از ملزومات جامعه است. نمایش «گفت و گوی برجای ماندگان» دومین تجربه کارگردانی میلاد شجره است که به گفته خود قرار است در آن به سیاست های غلطی که در طول تاریخ، بشر برای خود رقم زده بپردازد. موضوع گزارش ما تمرین این نمایش است.

 

ساعت کمی از 7 بعد از ظهر گذشته، دم دمای غروب است و گرما بیداد می کند. عرق ریزان خیابان را طی می کنیم و در مقابل سالن شهرزاد می ایستیم. در این هوای دم دار و گرم، شهرزاد چه خنکایی دارد. تردید جایز نیست. داخل می شویم و با روابط عمومی نمایش تماس می گیریم .آزاده ملک زاده به نمایندگی از گروه سریع به استقبال آمده؛ باهم به داخل می رویم.

در سالن تاریکی حکومت می کند. تمرین هنوز شروع نشده اما پشت صحنه جنگی به راه افتاده؛ همه چیز درهم و به هم ریخته است. گروهی مشغول چیدن وسایل صحنه هستند و بازیگران در سالن دیالوگ هایشان را فریاد می زنند.

بعد از چند دقیقه سالن روشن شده؛ آرامش نسبی بر قرار می شود. تهیه کننده و کارگردان در ردیف های میانی شهرزاد کمی از گروه فاصله گرفته و برسر جزئیات نمایش با هم مشورت می کنند. باران کوثری شبیه تصوری که در ذهن از چهره های سینمایی ساخته ایم نیست. تهیه کننده این نمایش با تمام گروه صمیمی بوده؛ نگاه از بالا به پایین ندارد.

 

شجره از بازیگوشی بازیگران کمی شاکی است. آنها را صدا کرده، می خواهد همه در صحنه باشند. بازیگران کم کم در صحنه جمع می شوند. رضا بهبودی در میانه صحنه ایستاده و در سکوت همه چیز را از سر می گذراند. کارگردان می پرسد: همه آماده شروع هستید؟ بهبودی بلند تر از بقیه و با اشتیاق اعلام آمادگی می کند.دوباره تاریکی می آید و شمارش معکوس برای شروع  تمرین آغاز می شود.

 

وهم و ابهام، صداهایی که قدری نامفهوم هستند. حس وحشت ایجاد کرده؛ کمی ما را می ترساند. صحنه روشن می شود؛ در میانه آن دایره ای قرار دارد که با دیوار فرضی مرزبندی شده است. 2 بازیگر روی صحنه از دنیایی مرفه آمدند تا به متقاضیان ورود به دنیای خود مجوز دهند. آنها به دایره در صحنه اشاره کرده؛ می گویند: اینجا تنها جای امن برای گفتگو با حاشیه نشینان است. در گذشته آنجا سالن تئاتر بوده اما حال چیز زیادی از آن باقی نمانده است. ناگهان یکی از حاشیه نشینان به صحنه آمده، از دیدن آن دو مرد ذوق می کند. با حیرت می پرسد: آن طرف چه خبر است؟ شما اجازه رفتن به دانشگاه دارید؟!

 

میلاد شجره نگران است. مرتب طول سالن را بالا و پایین کرده؛ از زوایای مختلف به صحنه نگاه می کند. گاهی اوقات به صحنه رفته و آکسسوار را جابه جا می کند. شجره کارگردان کمال گرایی است.دوست دارد همه چیز بر وفق مرادش باشد اما کمی با ایده آل هایش فاصله دارد. دموکرات است و به طی شدن روند بازی  اهمیت می دهد. اما اگر چیزی بر وفق مرادش نباشد، آن را با گروه در میان گذاشته و از آنها توضیح می خواهد.
چیزی که اینجا می بینیم را کم تر دیده ایم؛ افراد این تمرین یک تیم هستند. همه نظر می دهند؛ همه شنیده می شوند!

 

به صحنه نگاهی می اندازیم . یکی از متقاضیان رفتن، باران کوثری است. زنی زخم خورده که شرایط، مردش کرده؛ می خواهد در آن طرف دیوار عدالت را پیدا کند. متقاضی دیگر رضا بهبودی است، که شرایط صبرش را از بین برده؛ جز خود به هیچ کس فکر نمی کند و برای رفتن تن به هر کاری می دهد.

 

این نمایش درباره انسان معاصر بوده و نام آن «گفت و گوی برجای ماندگان» است. این را به نمایندگی از گروه نمایش می گوییم: همه به تماشا بیایید. پشیمان نخواهید شد.

 

بعد از پایان تمرین به سراغ کارگردان  می رویم و او را به قصد گفت و گویی کوتاه با خود همراه می کنیم. از نمایش قبلی میلاد شجره تقریبا دو سال و نیم می گذرد. به همین دلیل از او علت کم کاری اش را جویا می شویم. اینکه چرا بعد از «گفت و گوی فراریان» از حوزه کارگردانی تا این اندازه فاصله گرفته است.

او می گوید:« در دو سال گذشته مدیریت سالن موج نو را بر عهده داشتم. این موضوع آن قدر برایم زمان بر بود که حتی فرصت فکر کردن به کارگردانی هم ایجاد نمی شد. در حال حاضر هم به منظور مطالعه آنچه در این دوسال انجام داده شده، فعالیت تماشاخانه را متوقف کردیم تا ببینم در آینده قرار است چه مسیری را پیش بگیریم. به این صورت در زمان ایجاد شده، فرصت را غنیمت شمرده و این نمایش را آماده اجرا کردم.»

 

سوال بعدی را این طور با او مطرح می کنیم: این اثر در اسم با نمایش قبلی که به صحنه بردید، تا حدودی به هم شبیه است. آیا مخاطبان می توانند با این ذهنیت به تماشا بیایند که نمایشی در راستای کار قبلی ببینند یا اینکه قرار است غافلگیری صورت گیرد؟

« شاید از لحاظ سبک کمی مخاطبان غافلگیر شوند اما از نظرم این نمایش تفاوت آنچنانی با کار قبلی ندارد. در واقع نخ تصبیحی که از نمایش «گفت وگوی فراریان» تا «گفت و گوی برجای ماندگان» وجود دارد را باید در کاراکتر من و نویسنده کار پیدا کرد. «گفت وگوی فراریان» دغدغه ای درون گروهی درباره تئاتر است و اساسا به گفت و گو و بررسی زبان به عنوان تنها عامل ارتباط برقرار کننده تاکید می کند، اما اینجا آدم هایی را می بینیم که در دو فرهنگ و محیط متفاوت زندگی می کنند و باهم تفاوت اساسی دارند. در نمایش قبلی حال آدم ها به اندازه ای خوب بود که می خواستند باهم حرف بزنند ولی اینجا از آن زمان خیلی گذشته و دیگر مسئله گفت و گو اهمیتی ندارد. در واقع اینجا جایی است، که تنها مسئله زنده بودن مهم بوده و تنها راه گریز برای آن گفت و گو و معامله است.»

 

در سوال بعدی چگونه شکل گیری نمایش و روند تمرینات جویا می شویم. اینکه چطور شد تهیه کنندگی کار را باران کوثری قبول کرد و پاسخ چنین است: « از رفاقت من و محمد زارعی زمان زیادی می گذرد. در گفتگو هایی که از قبل باهم داشتیم، تصمیم گرفته بودیم که این نمایش کار بعدی مشترکمان باشد. درباره خانم کوثری نیز باید بگویم که ایشان در جریان کارهای آف استودیو بود و کاملا ما را می شناخت. وقتی صحبت از انجام این کار شد؛ دو طرف به این نتیجه رسیدیم که تهیه کنندگی نمایش را خودش برعهده بگیرد. از همان موقع تمرینات را آغاز کردیم و تقریبا 4 ماهی از آن گذشته است.»

 

در پایان از او درباره مخاطبان هدف گروه نمایش می پرسیم. اینکه این نمایش را برای چه قشری مناسب می داند.

« تمام مخاطبان آف استودیو و سالن موج نو که در این دوسال از ما حمایت کرده اند؛ قطعا در این نمایش هم ما را به حال خود رها نکرده و به تماشا می آیند. همین چنین از نظر من این نمایش برای هر آدمی که در این جهان زندگی می کند می تواند مفید باشد چراکه درباره انسان است و به سیاست های غلط او می پردازد»

 

ساعت نزدیک 11 شب است، اما قرار است نمایش را یکبار دیگر از ابتدا تمرین کنند. برایشان آرزوی موفقیت می کنیم و از سالن خارج می شویم.

 

نمایش «گفت و گوی برجای ماندگان» به نویسندگی محمد زارعی و با کارگردانی میلاد شجره از روز سه‌شنبه 10 مرداد ماه میزبان تئاتر دوستان در سالن 2 پردیس تئاتر شهرزاد می شود. این نمایش با بازی محمد صادق ملک، محمد خاکسارى، محسن نورى، رضا بهبودى، باران کوثرى، امین اسلامى و صدای جهانگیر کوثرى، محمد حسن معجونى هرشب ساعت 19 به مدت یک ساعت و بیست دقیقه برای مخاطبان در این سالن به نمایش گذاشته می شود.

 

همچنین در این نمایش باران کوثری(تهیه کننده)، محسن قرائى(مدیر پروژه)، سمانه حسینی(طراح لباس)، محمد رسولى(طراح نور)، شکوه احمدی(طراح پوستر و بروشور)، عطا ابتکار(موسیقی و طراحی صدا)، انوشیروان آریا(طراح ویدئو و تیزر) و نوشین جعفرى (عکاس) حضور دارند.

 

از دیگر عوامل این اثر می توان به نرگس فرشی (برنامه ریز و دستیار اول کارگردان)، مجتبی جمشیدی (دستیار دوم کارگردان)، سمیه خواسته و فریبا کوچکى (دوخت لباس)، امید رضایى (دستیار تولید)، بهروز سیفى و وحید قربانیان (دستیاران نور)، آریان امیرخان (تبلیغات مجازی) و آزاده ملک زاده ( روابط عمومی) اشاره کرد.

 

گزارش از حامد قریب

 




نظرات کاربران