در حال بارگذاری ...
گفت وگو با علی اتحاد کارگردان نمایش بانویی از اسلو

تلاش کرده‌ایم با موتیف‌های معمول این ژانر شوخی کنیم

ایران تئاتر:هنریک ایبسن در دنیا مورد توجه و رویکرد خیلی از فیلمسازان بزرگ از قبیل اینگمار برگمان ، کارل درایر ، بیل آگوست و داریوش مهر جویی بوده است و خانه عروسک ایبسن یکی از محبوب ترین آثارش برای تئاتری ها است و در ایران چند باری مورد اقتباس قرار گرفته است.

علی اتحاد در نمایش بانویی از اسلو ضمن وام گیری از پیس اصلی داستانی این نمایش نامه ، دنیای ذهنی خودش را که شامل علاقه به دنیای نوآر ، فضای سیاه ، مطایبه ، موسیقی راک و متال و غیره است را در پیش چشم مخاطبش قرار می دهد.دنیایی که تباهی، خیانت، عشق اصیل و ناب، پایبندی به خانواده، فداکاری، نامردی و آز و طمع در آن بنیان اصلی و مهم است. علی اتحاد هنرمند حوزه‌های ادبیات ، هنرهای تجسمی و تئاتر است و از سال ۱۳۸۳ تاکنون ده‌ها اجرا، نمایش ویدیو، نمایشگاه انفرادی و گروهی در حوزه‌ی هنرهای معاصر در تهران، بلگراد، استانبول، اودایپور، ابوظبی، بروژ، کیپ تاون، ملبورن، کراکوف، قاهره، برلین و برگزار کرده است. او طی سال‌های گذشته با رسانه‌های متنوعی همچون، پرفورمنس آرت، ویدیو آرت، اینستالیشن آرت، اودیو آرت، دیجیتال مدیا، ویدیو-اینستالیشن، عکاسی، موسیقی و تئاتر کارکرده است. علی اتحاد عمده‌ی فعالیت‌اش را بر مسئله‌ی نوشتار و ادبیات در تعامل با رسانه‌های هنری قرار داده و از این راه‌کار تولید آثارش را پی می‌گیرد و در آثار نمایشی‌اش به  پرفورمنس-تئاتریکال رویکرد دارد. «مرثیه‌ای برای کتاب سوزی‌ها» اولین تجربه تئاتری اتحاد بر پایه‌ی مسئله‌ی تاریخ و آیین‌‌های بشری شکل گرفت و نمایش قبلی اتحاد «خانه بوشاسب درازدست» است که مثل یک بازی اجرا می‌شود. بازی ای‌ که بر محوریت‌ کابوس‌های معمول ما بناشده است. نمایش «بانویی از اسلو» به نویسندگی مجید رحیمی جعفری برداشتی آزاد از طرح داستانی خانه عروسک هنریک ایبسن است که داستان در حال و هوای ژانر نوآر سینمایی در امروز می‌گذرد.این نمایش به کارگردانی مجید رحیمی جعفری و علی اتحاد  و تهیه‌کنندگی کتایون کیخسروی هر شب به‌جز شنبه‌ها ساعت ۲۱ در تالار حافظ بر روی صحنه رفته است. دیگر عوامل نمایش بانویی از اسلو عبارت‌اند از: مجرى طرح: گروه نمایش آکادمی هنر، طراح نور و مهندسی صدا: مجید قادری، طراح صحنه: هومن شیخ بشارتی، طراح صدا: علی اتحاد، طراح لباس: محیا صالحی و نگار فعلی، طراح گریم: سارا بلبلی، طراح گرافیک و موشن گرافیک: مرتضی آکوچکیان، پشتیبانی و مالی: هدیه میرزاده، مدیر صحنه: مصطفی خیراندیشه، دستیار تهیه: رامین اعلایی، روابط عمومى: مریم قربانی نیا، احمدرضا معراجی، عکاس: علیرضا لاجورد، مشاور تبلیغات: میلاد مجرد، اپراتور نور و صدا: پوریا نجفى، دستیار صحنه: بهرام برخوردارى ، بازیگران: شهریار صیقلانی، نازنین فراهانی، سوگل قلاتیان، حسام منظور و پیام امیرعبدالهیان. با علی اتحاد درباره دغدغه‌های نمایشش اجرای نمایش بانویی از اسلو گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. 

 

علی اتحاد با توجه به تجاربی که در کارهای هنریش انجام می‌دهد آیا یک هنرمند مدرن است یا پس مدرن؟
قطعاً هنرمندی مدرنیست نیستم . در‌باره پست‌مدرن بودن یا نبودن‌ هم می‌شود بحث کرد. اما ترجیح می‌دهم از عبارت «هنرمند معاصر» استفاده شود . در سال‌های گذشته با مدیوم‌های مختلفی کارکرده‌ام و کارهایم همگی ایده محورند. یعنی کار همیشه با ایده‌ی کلی شروع می‌شود و آرام‌آرام به شکل اجرا یا متن درمی‌آید. 

 

آیا منظور ازمعاصربودن فرزند زمان خویش بودن است؟
نه، کلمه
Contemporary Artist در زبان انگلیسی عبارتی از پیش آماده و تاریخ هنری است و به معنی هنرمند معاصر است. منتهی چون در زبان فارسی کلمه هنرمند برای ما کارکردی تحسینی دارد؛‌ مجبور می‌شویم از این کلمه استفاده نکنیم . هنرمند معاصر در جهان یک عبارت متداول و مرسوم است. هنرمندانی که محدودیت رسانه‌ای ندارند و با ایده‌های معاصر کار می‌کنند . کارشان از ایده شروع می‌شود و در دوران کاری‌شان  پیوستگی ایده دیده می‌شود. نسبت به جهان پیرامونشان عکس‌العمل نشان می‌دهند. در دوره‌ی کاری‌شان نفس «تاریخ هنر» به‌عنوان موضوعی کلی نقش تعیین‌کننده بازی می‌کند و غیره و غیره. 

 

یک‌جور می‌توانیم واژه هنرمند مؤلف هم از حرف‌های شما برداشت کنیم؟
البته. هنرمند معاصر قطعاً تألیف می‌کند. در غیر این صورت کارش در حد صنعت‌گری تنزل پیدا خواهد کرد. 

 

تئاتر برایتان چه جذابیتی پیداکرده که در سال ۹۶ دو کار را روی صحنه برده‌اید؟
مهم‌ترین دلیلش این است که با تئاتر کار کردن احساس پویایی می‌کنم؛ و به این نو شدن نیاز دارم. تئاتر زنده است و با افزایش سنم چیزهایی درونم تغییر می‌کند که مرا به این نو به نو شدن نیازمند می‌کند. عمده کارهایم در سال‌های قبل کارهای انفرادی بوده است و حالا می‌خواهم اندکی از این فضا فاصله بگیرم.

 

بنابراین تلاش می‌کنید با اجرای نمایش تعداد مخاطبان بیشتری کارهای شمارا ببینند؟
نه، بیشتر مسئله برایم زندگی کردن است؛ یعنی زندگی خودم. ترجیح می‌دهم از انرژی جمع استفاده کنم و منظورم فقط جمع مخاطب نیست بلکه درعین‌حال منظورم جمعی است که در خلق یک اثر مشارکت دارند. با این شیوه بیشتر زندگی را تجربه می‌کنم. هرروز تمرینات و هر شب اجرا برایم زندگی به ارمغان می‌آورد. طرف دیگر ماجرا این است که من همیشه دل‌بسته «اجرا» بوده‌ام. چه به شکل پرفورمنس آرت  و یا موزیک پرفورمنس، چه به شکل آیین و حالا هم تئاتر در معنای خاطر کلمه. این‌ها همیشه مسئله‌ی من بوده‌اند.

 

در اجرای نمایش هم اعتقادی به کار کردن در چارچوب‌های کلاسیک ندارید؟
در شکل‌گیری و اجرای نمایش «بانویی از اسلو» تأثیر رحیمی جعفری بسیار زیاد است و اولین باری است که در یک کار هنری به‌جز با متن خودم کار می‌کنم و برایم تجربه جذابی بود و بیشتر در این اثر خودم را کارگردان می‌دانم تا آرتیست و هنرمند. چراکه تمام و کمال در خدمت ایده‌های دوست خوبم مجید رحیمی جعفری بوده‌ام. 

 

آیا یک کارگردان نمی‌تواند در کارش یک آرتیست باشد؟
چرا، می‌تواند. اما ضرورتاً کارگردان، هنرمند نیست. کلیت نمایش بانویی از اسلو بر اساس ایده‌های من شکل نگرفته است. درحالی‌که باقی آثارم مطلقاً بر پایه‌ی ایده‌های فردی ساخته‌شده‌اند. خیلی از کارگردان‌های مطرح دنیا فنون کارگردانی را به‌خوبی بلد هستند ، اما دوره کاری پیوسته‌ای ندارند و معمولاً با ایده‌های دیگران کار می‌کنند و نهایتاً در این میان چیزی تألیف نمی‌شود . من همواره در کارهایم تلاش کرده‌ام به دستور زبان فردی‌ برسم‌. و تصور می‌کنم در این سال‌ها هم تااندازه‌ای به این هدف نزدیک شده‌ام. بااین‌حال «بانویی از اسلو» تجربه‌ای بیرون از برنامه‌ی معمول من در دوره‌ی کاری‌ام است. 

 

به نظر می‌رسد کارگردانی نیستید که به قواعد ژانری پایبندی داشته باشید . کما اینکه در بانویی از اسلو قواعد ژانر نوآر مثل  موبور بودن زن فم فانتال را شکسته‌اید و فم فانتال کار شما (کریستی ) زن مومشکی است؟
وقتی‌که کار ژانری می‌کنید، معمولاً تمرکز شما روی مؤلفه‌های از پیش تعریف‌شده آن ژانر بخصوص است؛ اما معتقدم آن‌هایی که بانویی از اسلو را دیده‌اند، متوجه شیطنت‌های بازی با ژانر شده‌اند. من اسمش را پاردوی ژانری می‌گذارم و آقای رحیمی جعفری و من تلاش کرده‌ایم با موتیف‌های معمول ژانری شوخی کنیم.

 

این شوخی معنایش با هجو و هزل مثل کارهای مل بروکس متفاوت است؟
مل بروکس یکی از بهترین مثال‌هاست. البته پاردوی در لغت به معنای مطایبه است و من در برابر واژه پاردوی از واژه‌ی مطایبه استفاده می‌کنم. بانویی از اسلو سرشار از مطایبه است. این مطایبه احتمالاً مخاطب را وادار به فکر کردن خواهد کرد.

 

نورا در نمایش‌خانه عروسک قهرمان اثر معرفی می‌شود. آیا در بانویی از اسلو هم از این کلمه می‌توانیم درباره نورا استفاده کنیم؟
آیا جهان معاصر ما قهرمان دارد؟ معتقدم در عصری بی قهرمان زیست می‌کنیم. هرچند کمپانی‌های سرگرمی ساز هنوز هم از الگوهای قهرمانی استفاده می‌کنند اما تصور می‌کنم در جهان واقع پیرامون ما عصر قهرمان به سر آمده است.

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران