در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش به «برج‌های خاموش» کاری از زهرا شایان‌فر

هر اتاقی، مرکز جهان است

ایران تئاتر- محسن جعفری راد: از طراحی میزان سن پیش برنده در روایت تا هدایت منسجم بازیگران در نمایش «برج‌های خاموش» و کارگردانی که به‌دقت به خطوط هندسی مکان قرارگیری بازیگران روی صحنه فکر کرده باعث شده شاهد نمایشی خوش ریتم باشیم.

نمایش «برج‌های خاموش» به‌عنوان یک نمایش مستقل، امتیازات مثبتی دارد که تماشای آن را قابل توصیه می‌کند. ازجمله مهندسی جزییات در کارگردانی، از طراحی میزانسن پیش برنده در روایت تا هدایت منسجم بازیگران؛ کارگردان به‌دقت به خطوط هندسی مکان قرارگیری بازیگران روی صحنه فکر کرده و اجرایی جذاب دارد که باعث می‌شود شاهد نمایشی خوش ریتم باشیم.

طراحی صحنه مینی‌مان؛ به‌طور شماتیک حال و هوای یک ناکجا آباد و شاید یاد آرمانشهر را تداعی می‌کند. همه‌چیز نشان از مرگ آگاهی شخصیت‌ها دارد و انگار همه می‌دانند جغرافیایی که در آن زیست می‌کنند، هرلحظه امکان نابودی‌اش وجود دارد و این شکل تزلزل را صحنه‌آرایی به‌خوبی القا می‌کند.

توجه به پرسپکتیو چه درصحنه پردازی و چه در استفاده از باند صوتی؛ موسیقی مثل برخی کارها صرفاً یک کاغذدیواری نیست که ضعف‌های اجرا را پوشش دهد بلکه بیشتر در خدمت تدوین فضا و تبیین زیرساخت معنایی است. هرچند موسیقی ابتدای کار فاقد کارکرد و ضرورت است.

ایده مرکزی جذاب و خلق فضایی به‌طور توأمان ابزورد و فانتزی و با طنزی ظریف و گزنده؛ اهالی یک سلطنت کاریکاتور گونه که همه از نوک هرم تا زیردست‌ها، نقصی در بدن دارند. دو برادر یکی نابینا و دیگری معلول، نگهبانی یا یکدست، سربازی کر و... که کاملاً هجو آلود و البته کنایه‌آمیز عمل می‌کند و شخصیت‌ها را، افرادی متوهم، منفعت‌طلب، ریاکار و حیله‌گر نشان می‌دهد که تأویل‌پذیری خاص خودش را می‌تواند داشته باشد.

بازی‌های ظریف شهرام نیک‌کار و سهند آدم‌عارف؛

شهرام نیک‌کار، نقش عالیجناب نابینا و دائم‌الخمر را دارد که بهترین بازی نمایش است. استفاده هنرمندانه از نی‌نی چشمان، فن بیان در خدمت افسارگسیختگی شخصیت و از همه مهم‌تر صدایی به‌شدت گیرا و در خدمت پرورش درست ابعاد پنهان شخصیت؛ قانون نانوشته‌ای در تئاتر وجود دارد: عنصری که در تئاتر می‌تواند جایگزین نمای کلوزآپ در سینما باشد، صدای بازیگر است و نیک‌کار این قوام را به صدایش بخشیده است تا کلوزآپ‌های شکیلی از او دیده شود. هرچند در اواخر کار بعد از درگیری با بیگانه، راه رفتنش غیرمنطقی می‌شود.

سهند آدم‌عارف خاستگاه متن و نقش نگهبان را به‌خوبی درک کرده. اوج بازی او زمانی است که سرشار از توهم و ترس، مدام به سمت‌های مختلف با اسلحه نشانه می‌گیرد که هم انعطاف بدن آدم‌عارف را نشان می‌دهد و هم حرکات ظریف میمیک صورتش را.

البته «برج‌های خاموش» ضعف‌هایی هم دارد که می‌توان به شتاب‌زدگی در اجراهای آغازین ربط داد و شاید به‌مرور برطرف شود؛ مثلا انقباض بدنی برخی بازیگران و تصنعشان در بیان و زبان بدن یا تسلط صدای موسیقی بر دیالوگ بازیگران؛ گاهی صدای موسیقی تمرکز مخاطب را بر هم می‌زند و بالاتر از حد استاندارد است، طوری که صدای بازیگران به‌سختی شنیده می‌شود. یا طراحی لباس تصنعی شخصیت نگهبان؛ مثلا برای باورپذیری دست قطع‌شده او می‌شد از لباس گشادتری استفاده کرد.

اما باوجوداین ضعف‌ها، به خاطر امتیازات مثبتش باید این نمایش را دید. یک متن هوشمندانه و اجرایی کم نقص که نشان می‌دهد در سالن‌های کوچک‌ هم می‌توان لحظاتی بزرگ و مسحورکننده خلق کرد و باید منتظر و مشتاق کارهای بعدی زهرا شایان فر و گروه خلاقش بود.




نظرات کاربران