در حال بارگذاری ...
نوشته‌ای بر اجرای

واتسلاو؛ فریاد بردگان در بازار فروش عدالت

ایران تئاتر – بهنام حبیبی: "واتسلاو" برده‌ای است خودباخته و متوهم که دامنه تخیلاتش او را از حوزه بردگی و بندگی برای دیگران، تا مرزهای تغییر هویت و اصالت انسانی به هویت حیوانی می‌کشاند.

"واتسلاو"، برده‌ای خودباخته، که در پی یافتن اصالتی بنیادین برای وجود خویش می‌گردد، از بازماندگان یک کشتی توفانزده بردگان است که غرق‌شده است و او از میان آنان به سلامت، به ساحل امن رسیده است. او، پیوسته بر رعایت اصول احترام اشرافیت مداری تأکید می‌ورزد و در این راه، با دیگران به مباحثه می‌پردازد. "بابی" فرزند زوج "بات" های اشرافی، اصالت وجودی خود را در نگاهی ناتورالیستی مرتبط با پدر و مادر گناهکار خود میداند و خوبی یا بدی خود را مرتبط با اصالت ارتباطی‌اش با پدر و مادرش می‌داند. "بابی" با دیدن خونخواری پدرش، از "واتسلاو" می‌خواهد تا اصالت خرس بودن خودش را به او بدهد و آنها اصالت خویش را تعویض می‌کنند. "بابی" اصالت حیوانی را به انسان بودن خویش و درک مشکلات جهان ترجیح میدهد. "عدالت"، دختری زیباست که از پدرش درباره علت وجود بی‌عدالتی در جهان پرسش می‌کند. پدرش، عقل را برای به وجود آمدن عدالت در جهان کافی میداند. اما "واتسلاو"، "عدالت" را موجودی دست‌نیافتنی تعریف میکند تا بتواند به این بهانه از "بلدرچین" و "چنار" پول اخاذی کند.او مدعی است که برای رسیدن به "عدالت"، باید بهای دیدن او را پرداخت. در این راستا، "واتسلاو" از "بلدرچین" و "چنار"، صندلی می‌سازد تا "بات" روی آنها بنشیند و از "عدالت" رقاصه‌ای می‌سازد تا در برابر "بات" برقصد و لُخت شود تا "بات" از دیدن او لذت ببرد و در پایان نمایش رقص، "بات"، این مرد اشرافی قدرتمند، "عدالت"  را به جایی در نهان می‌برد تا از او لذت جوید. در این جا، همسر "بات" عاشق خرس می‌شود، چرا که او سرخورده از بی‌سامانی‌های زندگی، جنگل را جایی مناسب و مجاز برای جرم و گناه می‌داند. "واتسلاو" در ژانر ترکیبی تراژدی و کمدی، گروتسک را تجربه میکند و در فضایی سوررئالیستی، کارکترهای نمادین از اندیشه، اجزای تشکیل‌دهنده مردم، اجتماع، قدرت، و حکومت را به پیکاری رو در رو و پنجه در پنجه میکشاند.

"واتسلاو" از کارگردانی خوب و منسجمی برخوردار است. دراماتورژی متن و بازیگری، خوب و قابل قبول است. ریتم نمایش با در نظر گرفتن محوریت بازیگری و تکیه بر ریتم بیان صرف دیالوگ‌ها، قدری یکنواخت میگردد. کمبود اکت و مکث در بیان، و کمبود تابلوهای صحنه‌ای، تا حدی احساس میشود.

دراماتورژی موومان های حرکتی بازیگران، به میزانسن های زیبا و مناسبی روی صحنه تبدیل میشوند. دراماتورژی شخصیتی کارکترهای آقای "بات" و همسرش تا حدی دچار ابهام است. گروه بازیگران "واتسلاو" هماهنگی و ترکیب صحنه‌ای خوبی را به نمایش می‌گذارند.

دکور و صحنه‌آرایی"واتسلاو" در قالبی اکسپرسیونیستی، به ابزرد گرایش دارد. دکور دارای دراماتورژی مناسبی روی صحنه نیست و نقش چندانی در پیشبرد رویدادهای اندیشه مدارانه نمایش ندارد. نمایش، بهره چندانی از موسیقی و افکت‌های صوتی و تصویری نمی‌برد که میتوانست به تنوع ریتم نمایش و پیشبرد داستان کمک بیشتری کند.

"واتسلاو" در جایی می‌گوید: هرکس به اندازه لیاقتش از آزادی برخوردار می شود. "واتسلاو" کنکاش اندیشگی و اجتماعی انسان از دیدگاه اصالت انسانی و حیوانی اوست. "واتسلاو" نگاهی اگزیستانسیالیستی در گرایش اجتماعی است که انسان را از درجه بردگی، تا جایگاه به سخره گرفتنش در رقص عدالت لُخت کنکاش می‌کند. "واتسلاو" اعتراضی آنارشیستی است بر حکومت قدرتمداران حکومتدار در جوامع تهی از اندیشه عدالتجو. "واتسلاو"، آزادی و خوشبختی را برای همه آدمیان می‌جوید.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان و کار هادی مرزبان

شورش دوباره مبارک بر اربابان ریاکار
نگاهی به نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان و کار هادی مرزبان

شورش دوباره مبارک بر اربابان ریاکار

بهنام حبیبی: نمایش ایرانی همواره و در همه شرایط اجتماعی ایران، با گونه‌های مردمی‌اش موردپذیرش تماشاگر ایرانی بوده است. از آن زمان که بر حوضی فرش‌شده در حیاط خانه، تماشاگرش را بر ضد حاکم ریاکار آگاه ...

|

نظرات کاربران