در حال بارگذاری ...
نوشته‌ای بر اجرای

تراژدی مخمصه"؛ از دشمن مجازی تا شکست واقعی

ایران تئاتر – بهنام حبیبی: "مخمصه"، داستان جولیا، همسر آندره، یک تاجر ثروتمند است که در جریان رابطه پنهانی و نامشروعش با آنتونیو، کارمند آندره، به طور اتفاقی و ناگهانی افشا می‌شود و در پی این افشاگری، جولیا، روندی پنهانی با همراهی جولیای درونش، در پیکار با همسر و معشوقش را در پیش می‌گیرد.

"مخمصه" داستانی رئالیستی با تم خیانت، از عشق و رابطه پنهانی زنی به نام جولیا با آنتونیو، کارمند همسرش است که افشا می‌شود و در جریان پیکاری نفس‌گیر، با جولیای درونش، با همسرش آندره، و با معشوقش آنتونیو طعم شکست را می‌چشد و خودکشی می‌کند. او که پیوسته، با جولیای درون خود در ارتباطی روانی و حسی شدید روزگار می‌گذراند، برای برون‌رفت از این "مخمصه" و بحران، دست به دامن جولیای درونش می‌شود تا بلکه با کمک او، بتواند بر این مشکل پیروز گردد. اما در جریان این جدال واقعیت و مجاز، و در پایان نمایش، این واقعیت است که پرده از قدرت خود برمی‌دارد و جولیا را تا مرز خودکشی پیش می‌برد. دو شخصیت مقابل جولیای بیرون، یعنی آندره و آنتونیو، هر یک با علتی ویژه خود، به او عشق می‌ورزند. آندره، جولیا را برای حضورش در زندگی مشترکشان، و همچنین برای همیاری مالی جولیا در مسیر ثروتمندشدنش دوست دارد، و آنتونیو، جولیا را برای ارج نهادن به زیبایی‌ها و ویژگی‌های زنانه‌اش پذیرفته است. جولیا اما، در این میان، هر دو را می‌خواهد و کمبودها و کاستی‌های توجه و ارتباط از سوی آندره را با هم‌آغوشی‌های شهوت‌آلودش با آنتونیو، انتقام می‌گیرد و با این کار، بهای ناچیز خود در برابر بی‌توجهی‌های آندره را به بهای گران کرنش‌ها و نوازش‌های جوان زیبایی چون آنتونیو به چند برابر می‌رساند. آن چه در ژرفنای شخصیت‌پردازی جولیا به درخشانی نمود مییابد ساختار ناتورالیستی کارکتر جولیا و تکیه بر بازبینی عقدههای روانی بازمانده در روان او بر اثر بی‌توجهی‌ها و بی‌مهری‌های بازمانده از خانواده پیشین و همسر فعلی اوست که جسم و روان او را می‌آزارد. "مخمصه"، قالبی تراژیک را برای ابراز ناتوانی و ضعف قهرمان خود یعنی جولیا پِی می‌ریزد. جولیا که در فضای توأمان واقعیت و مجاز، شخصیتی دوگانه از بیرون و درون خود را تحمل می‌کند، در رویارویی با دادگاه خشن و بیرحم واقعیت، خود را در برابر دو رأس دیگر این مثلث عشقی یعنی آندره و آنتونیو، تنها می‌یابد و در برابر شخصیت واقعیت محور هر دوی آنان، بازی را به درونگرایی و جسارت و بی‌پروایی‌اش در ابراز عشق به آنتونیو و بی‌احتیاطی‌اش در برابر آندره می‌بازد و قربانی تراژدی درخواست‌های زنانه خود می‌شود.

"مخمصه"، نمایشی است با کارگردانی بسیار خوب در دراماتورژی متن، بازیگری، و طراحی صحنه و دکور. آفرینش شخصیت کارکترها با حرکت آنان بر میزانسن های خطی و متقاطع شان، موومان های بسیار زیبایی در راستای موومان معنایی و حسی نمایشنامه ایجاد می‌کنند. تقسیم فضا و زمان نمایش، در قطعات پی‌درپی اکت و مکث، آفرینش تابلوهای پیکار رو در روی پرسوناژهای سراپا زره‌پوش، طراحی میزانسن های دوبعدی و سه‌بعدی بازیگران نسبت به یکدیگر و نسبت به دکور و اکسسوار صحنه، همگی به مهارت و هوشمندی کارگردان جوان "مخمصه" اشاره دارند. دراماتورژی حسی بازیگران، در یک جدال سخت و نفس‌گیر با کارکترهای واقعی و با درون مجازی خود، که افت‌وخیزهای بسیار زیبایی را بر صحنه تالار مشایخی می‌آفرینند، امتیازی بزرگ برای این کارگردان و این اجرای رئالیستی است. شاید تنها نکته منفی درباره این نمایش را بتوان، دراماتورژی کارکتری و دراماتیک کمرنگ جولیای درون در ارتباط و همراهی‌اش با جولیای بیرون در رویارویی با کارکترهای روبرویش دانست.

دراماتورژی بازیگری، ایجاد حس و شخصیت بازیگران در بدن، بیان و حس خوب آنان به خوبی قابل مشاهده است. میزانسن های صحنه، موومان های بسیار زیبایی را در نوع موومان های کلاسیک به روی صحنه می‌آورند. جدال‌های درونی کارکترها در کنار جدال‌های بیرونی آنان با یکدیگر، تابلوهای صحنه‌ای رودرروی بسیار زیبایی از پیکار انسانها با بیرون و درونشان می‌آفرینند.

بازی بسیار خوب بازیگران و از همه درخشانتر جولیای بیرون، با زیبایی و مهارت، فضا و ریتم لازم را در صحنه ایجاد میکنند و بار حسی نمایش را به دوش می‌کشند. اگرچه پاسکاری دراماتیک بین جولیای بیرون و جولیای درون به خوبی طراحی و اجرا می‌شوند، اما گویی ری اکشن‌ها و همراهی‌های دراماتیک جولیای درون، در موومان های درونی و ابراز بیرونی آن در میزانسن های صحنه‌ای قدری کمرنگ است. بازی بسیار زیبای آندره در هنگام اعتراف گیری از جولیا، درگیری جولیا با درونش و پیچیدن کلاف به دور بدنش توسط جولیای درون، ابراز ضعف جولیای بیرون نسبت به درون خود و نسبت به آندره، و طفره رفتن آنتونیو در پذیرش برخورد با مشکل پیش‌آمده، لحظاتی بسیار زیبا از نمایش‌اند.

گریم اکسپرسیونیستی صورت بازیگران، فضای سورئالیستی نمایش را تقویت و تشدید می‌کند. طراحی لباس، نور، افکت، و موسیقی صحنه، مناسب و بیانگر فضای درونی کارکتر هاست که همگی به درستی استفاده می‌شوند.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان و کار هادی مرزبان

شورش دوباره مبارک بر اربابان ریاکار
نگاهی به نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان و کار هادی مرزبان

شورش دوباره مبارک بر اربابان ریاکار

بهنام حبیبی: نمایش ایرانی همواره و در همه شرایط اجتماعی ایران، با گونه‌های مردمی‌اش موردپذیرش تماشاگر ایرانی بوده است. از آن زمان که بر حوضی فرش‌شده در حیاط خانه، تماشاگرش را بر ضد حاکم ریاکار آگاه ...

|

نظرات کاربران