نقد نمایش رقبا رفقا به کارگردانی روح اله ایرجی
تلفیقی از نمایشهای سنتی آئینی ایران
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش رفقا رقبا تلفیقی است از شیوههای مختلف نمایشهای سنتی آئینی ایران، از سیاهبازی و تخت حوضی گرفته تا تعزیه و...نمایش قصه سادهای دارد بهسادگی زندگیهای ایرانی. داستان حول اختلاف دو خانواده قدیمی میگردد.
نمایش رفقا رقبا تلفیقی است از شیوههای مختلف نمایشهای سنتی آئینی ایران، از سیاهبازی و تخت حوضی گرفته تا تعزیه و...نمایش قصه سادهای دارد بهسادگی زندگیهای ایرانی. داستان حول اختلاف دو خانواده قدیمی میگردد. دو خانوادهای که در قدیم باهم دوست بودن اما اختلاف برسر تعزیهخوانی و تعزیهگردانی و... این دو را از یکدیگر جدا کرده و دوستیهایشان را بدل به کینهای عمیق و ریشهدار نموده است. در این میان عشق هم البته حرف اول را میزند و همهچیز همانطور که از عشق و فراق شروعشده با عشق و دوستی پایان مییابد. پایانی خوش که خاص همه قصههای کلاسیک و فولکلور است. اما در این میان و درگذر از شروع تا پایان نمایش تماشاکنان بهنوعی تزکیه میرسند. اینکه باید کینهها و عداوتها را کنار گذاشت و به دوستیها و رفاقتها رسید. اینکه اگر سرچشمه این کینه قدیمی رقابت بوده اما شروع دوستی این دو خانواده رفاقت بوده و ما باید رقابتها را در فضایی سالم و پر از محبت به رفاقتها تبدیل کنیم واین است که مهم است و میماند.
ایرجی همانطور که گفتهشده خیلی ساده داستانی ملموس را برایمان به صحنه میکشد. رقابت و سپس کینه دو خانواده معروف در یک شهر که علیرغم عشق دختر و پسرشان به یکدیگر از در مخالفت قهر و کینه و عداوت برمیآیند. این دشمنی به بچهها و بچههای بچههای آنان نیز کشیده شده است به نوهها و نتیجهها. اما درنهایت باز همین تعزیه و ادای نذرونیاز و البته عشق و نوعدوستی است که دوباره همهچیز را به سرجایاش برمیگرداند و دو عاشق قدیمی به هم میرسند و بچههای آنها که ندانسته عاشق هم شدهاند به وصال هم.
نمایش با تلفیقی از موسیقی و ترانههای قدیمی؛ که باحال و هوای نمایش و قصه و شخصیتها همسو است شروعشده و ادامه مییابد. درجاهایی دیالوگها به شعر تبدیلشده و به یک نمایش موزیکال ایرانی نزدیک میشود. در انتها صحنه با شروع نمایش یکی از شخصیتها بر روی یک بوم سپید شروع به نقاشی میکند. تصویری از صحنه کربلا و در انتها صحنه زمانی که نقاشی تمامشده است آن را درصحنه میگرداند و با آن دور میزند. به نشانه اینکه دین و مذهب باید محملی باشد برای مهر و محبت و دوستیها و نه دشمنی و کینه و رقابتهای ناسالم فقط برای ریا ونشان دادن خود.
بازیهای اما به نسبت روان صورت پذیرفته است سیاه نمایش بدون اغراق راحت بازی میکند وسعی دارد که ادا درنیاورد.
ریتم نمایش مطلوب است و زمان آن خوب به نظر میرسد و طراحی صحنه علاوه بر اینکه کاربردی است پرتابل و چندوجهی هم هست طراحی لباس هم بازمان نمایشی هماهنگ است. گروه موسیقی بهخوبی با اجرا همسو است اما درجاهایی تکههایی گفته میشود که نامأنوس است و به شیوه و ساختار نمایش نمیخورد.
درواقع برای گرفتن خنده نباید از هر چیزی استفاده کرد. نمایش بهاندازه کافی طنز دارد و دیگر نیازی به استفاده از کلمات و تکههای اینچنینی نیست. چراکه در آن صورت لوث مینماید و به لوده های کلامی تبدل شده و از جایگاه ارزشی خود تنزل پیدا می کند .
در حال شاهد نمایشی درخور بودیم که قابلیتهای نمایش ایرانی را نشان میدهد که میتواند بهروز باشد و مسائل روز را هم مطرح کند. این وسعت کاربردی نمایشهای سنتی آئینی را میرساند. اینکه دچار مرور زمان نمیشود و هماره بهروز است. به شرطی که موضوع و مضامینی که انتخاب میشوند بهروز باشند و در این بستر قابل بروز و ظهور دراماتیک و نمایشی. به روح اله ایرجی و گروهش خسته نباشید میگویم و دیدن این نمایش را که در تالار انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه است توصیه مینمایم.