نوشتهای بر اجرای "بوفالوی آمریکایی"
دوستی بر پیشخوان داد و ستد مالخرها
ایران تئاتر – بهنام حبیبی: در یک مغازه خرده ریز فروشی در آمریکا، "دانی" و "تیچ"، دو دوست قدیمی، برای انجام یک دزدی نقشه میکشند.
داستان "بوفالوی آمریکایی" بر محور عدم اعتماد بین چند دوست قدیمی میچرخد که در عین بیاعتمادی، همچنان بر برنامهریزی و هماهنگی برای همکاری بین خود، اصرار میورزند؛ همکاریهایی که نیاز به اندازه بیشینهای از اعتماد و صداقت بین آنان دارد. آن چه در "بوفالوی آمریکایی" و در داد و ستدهای رویدادی بین "دانی"، "تیچ"، و "بابی" روی میدهد، تنها دادن چند دلار به "بابی" برای بیرون راندن او از معامله دزدی نیست بلکه افشایی است از اوج دوستیهای پوستهای و بیریشه و خرید و فروش دوستیها و رفاقتهای چندین ساله بین آدمیانی که اگرچه در آشکار، به دوستیها و رفاقتهای بین خود میبالند اما در پنهان و در عمل، دوست را تنها به بهای چند سکه میفروشند. این خرید و فروش آدمهاست که به سادگی و با پرداخت تنها چند دلار انجام میشود. داستان نقشه دزدی بین آنها، جریانی از برنامهریزی بیهدف و منفعل بین چند آدم راکد و ساکن است که تنها در انتظار آدمی هستند تا با حضورش، حرکت اصلی بین آنها را ایجاد کند چرا که این دو نفر، خود توانایی درونی و شخصیتی لازم را برای ایستادن در پیشانی این حرکت شجاعانه ندارند.
متن "بوفالوی آمریکایی"، برای اجرای صحنه تا حد کمی دراماتورژی شده است و نبود مود و فضای لازم برای ایجاد فضایی سرشار از دوستیهای آشکار و دشمنیهای پنهان بین سه پرسوناژ بازی، به خوبی آشکار است. طراحی میزانسن های موومان های صحنهای به خوبی جا به جایی و حرکت بین پرسوناژها را ترکیب میکند. دراماتورژی در میزانسن های صحنهای خوب و مناسب است. اگرچه اکت و مکثهای صحنهای کم و کمرنگاند ولی تابلوهای صحنهای مناسبی ساخته میشوند که به تنوع موومانی صحنه کمک میکنند. شخصیتپردازیهای روبافت پرسوناژها، در پی، به بیان یکنواخت و بازیهای کم افتوخیز سطحی و بیان و حس مونوتُن روی صحنه پایان میپذیرد که البته برای نمایشنامهای مانند "بوفالوی آمریکایی" نیازمند مهارت بالا در دراماتورژی شخصیت کارکترها و دراماتورژی بازیگری است.
بازیگران، بیشترین ارائه نقش را در بیان پیدرپی دیالوگها انجام میدهند و در ارائه فیزیکی از کارکترهای خود در بدنشان، و همچنین در ارائه حس لازم برای معرفی شخصیتهای درونیشان اصرار چندانی از خود نشان نمیدهند.
صحنه"بوفالوی آمریکایی" با دکوری رئالیستی و وفادار به متن، از یک مغازه خرده ریز فروشی پوشیده شده است. طراحی نور، افکتهای دیداری و شنیداری، و موسیقی متن در اندازه کمینهایشان و تقریباً بدون حضورشان، از تأکید کارگردان بر اجرایی کاملاً رئالیستی نشان دارد.
نمایش "بوفالوی آمریکایی" اگرچه بر مبنای تراژیک و ساختار کمدی گونهاش، گروتسکی اجتماعی – روانی را در ذهن تداعی میکند اما با دراماتورژی کمرنگش به سوی طنز پیش میرود.