در گفت وگو تخصصی ایران تئاتر با عبدالخالق مصدق نویسنده کتاب «مبانی فنی و هنری سالن های تئاتر» بررسی شد
اهمیت کیفیت فنی در تئاتر خصوصی ایران
ایران تئاتر : انتشارکتاب «مبانی فنی و هنری سالن های تئاتر» اتفاق مهمی در تئاتر ایران است. نیازی که همواره در تئاتر کشورمان احساس می شد وامروز در جریان توسعه تئاتر خصوصی بیش از گذشته نمایان شده است. این کتاب ارزشمند به قلم پرتوان عبدالخالق مصدق نویسنده ، کارگردان و متخصص امور فنی سالن های نمایش رخ داده است.
عبدالخالق مصدق متولد 1333 در گرگان، دارای دریافت نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. او یکی از متخصصان نور و تجهیزات فنی سالن های نمایش است که در زمینه نویسندگی و کارگردانی نیز آثار برجسته ای عرضه کرده است . طراحی نور نمایش «سه خواهر» به کارگردانی محسن اسکویی، طراحی نور نمایش «آرامسایشگاه» به کارگردانی بهمن فرسی، طراحی نور نمایش «امرودیها» به کارگردانی رضا صابری، طراحی نور نمایش «نمایش طولانی» به کارگردانی جعفر والی، طراحی نور نمایش «ویس و رامین» به کارگردانی هادی نامور، طراحی نور نمایش «پروار بندان» به کارگردانی محمدرضا صمیمی و.. از تجربههای او در زمینه تئاتر است. او که از سال 1357 تاکنون با گروه تئاتر «آئین» به سرپرستی داود دانشور همکاری می کند، همچنین موفق به دریافت جایزه اول متن، بازیگری و طراحی نور از دهمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش «آسایشگاه ابی»، دریافت جایزه ویژه هیات داوران از جشنواره سیزدهم تئاتر فجر برای نمایش «رقصپاهای من» و... شده است.
همچنین عضویت درکمیته تخصصی ارزشیابی هنرمندان کشور در رشتههای نور، طراحی صحنه و گریم معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدرس دانشگاههای هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مرکزی، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر، دانشکدههای سوره تهران و اصفهان و دانشکده هنرهای زیبا، تدریس واحدهای درسی نور، صوت، تاریخ تحولات دکور، امکانات صحنه، سبکها و شیوههای اجرایی، مولف کتاب «نور در تئاتر» انتشارات سمت (بهعنوان دو واحد درسی برای تمامی گرایشهای رشته نمایش)، کارشناس فنی تالارهای نمایشی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تمام کشور، طراح و مجری و ناظر پروژههای تالارهای نمایشی در سراسر کشور (طراحی داخلی سالنهای تاتر، صحنه، صندلی، آکوستیک نور، صدا، دیتا(ویدئو پروجکشن)، دریافت بیش از شصت دیپلم افتخار و لوح تقدیر از جشنوارههای تئاتر استانی، منطقهای و فجر و بیش از هشتصد تشویقنامه طراحی برای فعالیت سیساله تاریخ بازنشستگی1384، طراحی نور اختتامیههای جشنواره فجر در تالار وحدت و حضور در تمام جشنوارههای تئاتر فجر از یکم تا بیستودوم ، نگارش نقد برای فیلم سینمایی «ناصرالدین آکتور سینما» ؛روزنامه سلام، سال روم ، شماره 371؛ 1371، نگارش نقد برای نمایش «هملت با سالاد فصل»؛ مجله نمایش، شماره44 و... از دیگر افتخار آفرینی های او در تئاتر است. در ادامه گفتوگوی علی اکبر عبدالعلی زاده با این هنرمند را به بهانه انتشار کتاب «مبانی فنی و هنری سالنهای تئاتر» میخوانید.
-کتاب «مبانی فنی و هنری سالن های تئاتر» توسط شما بهعنوان چهرهای که به لحاظ تخصص فنی تجربه سال ها مسئولیت امور سالنهای فرهنگی و هنری و تئاتری را دارید منتشرشده و شاید یکی از شاخصههای اصلی آن اهمیت حضور شما در آن است. با توجه به اینکه از انتشار کتاب قبلی شما حدود 12 سال میگذرد، شاید در نگاه اول، آنچه در ذهن مخاطب این اثر شکل میگیرد تأخیر در انتشار این کتاب است . ایجاد این منابع پیش از توسعه سالن های خصوصی ضروری نبود ؟
من اسم این را تأخیر در نوشتن نمیگذارم، اسمش را میگذارم تأخیر در فعالیت هنرمندانی که ضرورت تئاتر خصوصی را حس کردند. چون باید تئاتر خصوصی شکل میگرفت و ما در راستای تحقق آن، این کتاب را تهیه میکردیم. اولین تلنگری هم که باعث شد به سمت انتشار این کتاب روی بیاورم، اتفاقی است که چند سال پیش برای یکی دو اثر از تئاترها ر رخ داد. من بهعنوان کارشناس برای بازدید از سالنهای این نمایشها دعوت شده بودم تا متوجه استانداردهای سالنهای آنها شوم. پس از آن تحقیق کردم، متوجه شدم که متأسفانه در ایران کسی که متخصص ساخت سالنهای تئاتر چه به لحاظ مهندسی ساخت و چه از نظر مبانی فنی و هنری باشد نداریم.
این نقص باعث شد نگارش کتاب را آغاز کنم و به کلیات و جزئیات بپردازم. حتی ما در کتاب، 21 مبحث و نکته راجع به استاندارد صندلیها نوشتیم چون در ایران به ندرت پیش می آید که به این موضوع توجه کنند.
متولی سالنهای تئاتر وزارت ارشاد است و در وزارت ارشاد، یک دفتر طراحی عمرانی وجود دارد که در آنهمه نوع مهندسی اعم از مهندسی سازه، مهندسی تأسیسات و... وجود دارد اما مهندسی به نام مهندس معمار سالن تئاتر نیست. این عدم توجه، امروز باعث شده کسی که خودش سالن تئاتر میسازد دقیقا نداند که چگونه باید آن را بسازد. شاید همه این مشکلات، انگیزههایی را در من به وجودآورد که پیرامون چند اصول اولیه برای بلک باکسها بنویسیم. چون امروز بلک باکسها، ویژگیهای قدرتمندی برای شکلهای مختلف تئاتر دارند. یکی از ویژگیهایش این است که ظرفیت و هزینههای بسیاری پایینی نسبت به سالنهای قاب صحنه ای دارد.
به نظر می رسد نیاز شدیدی که به ایجاد سالن های خصوصی وجود داشت ،زمینه ساز توسعه کمی این پدیده در مدت زمان کوتاهی شد . آیا روند کیفی سازی فنی سالن ها با این سرعت منطبق خواهد شد؟
نقطه اولیه این اتفاق، دانشجویان بودند. چون دانشجویانی که فوقلیسانس و تحصیلکرده هستند وپس از فارغ التحصلی جایگاهی در تئاتر حرفه ای کشور ندارند، نمیتوانند وارد تئاتر حرفهای و نیمهحرفهای با تعاریف جهانی شوند. بنابراین دانشجو احساس میکند یک اتاقک و خانه ویلایی را هم میتواند به سالن اجرا تبدیل کند و کارش را شروع کند. من حدود 42 سال است که در تئاتر فعالیت می کنم، 31 سال کارمند رسمی بودم و کارهای فنی را خیلی دوست داشته ام. کتاب قبلیام هم در خصوص استانداردهای تئاتر بوده و وقتی برای تهیه مطالب این کتاب انتخاب شدم، احساس کردم که باید مطالعه و پژوهش بیشتری داشته باشم. سعی کردم استاندارهای جهانی را در بیاورم و با معیارهای استاندار ایران تطبیق بدهم . البته همیشه در آغاز تولدیک پدیده ، ناشیانه عمل میکنیم، اما باید اینقدر تمرین ساختار انجام دهیم تا بتوانیم به استانداردهای قابل قبول برسیم.
اولین مأموریتم تائید و نظارت سالنهای ساختهشده یا در حال ساخت بهعنوان راهنما، مشاور، ناظر و طراح بود. که در همین گام با ایجادتغییراتی در ساختار آنها به حداقل ها رضایت دادیم تا این جریان پا بگیرد.ما تا ۶ ماه پیش، ۹۳ سالن تهران و شهرستانها را تائید کردیم. البته منظور از سالن، الزاماً سالن تئاتر و یا بلک باکس نیست چون بسیاری از سالنها به مکانهایی همچون فضای خانهها اختصاص دارد. این نوع مکانها ویژگیهای مختلفی داشتند و با مشکلات و نواقص بسیاری همراه بودند. بزرگترین مشکل شان هم این بود که مالک برخی ساختمانها، خود افراد نبودند و مستأجر بودند بنابراین برای آن ها تغییرات جدی و هزینه کرد کامل چندان عملی نبود.
بخشی دیگری از نواقص این مکان ها، به گروه های اجرایی ارتباط داشت. سرمایهگذار نمیتوانست بهتنهایی کارهای اجرایی را انجام دهد. بنابراین نوعی تعاونی شکل می گرفت و چند نفر دانشجو در این کار مشارکت میکردند، مثلا100 میلیون تومان پول کنار میگذاشتند و کار را سامان می دادندولی در نهایت گروه شان به دلیل اختلافات و منیت های کاذب، متلاشی می شد و شکست می خورد. متاسفانه حدود 67 سالن به دلیل این مشکلها و اختلافات درونگروهی شکست خوردند؛ شکستهایی که به دلیل عدمتشخیص درست و صحیح منطقه فرهنگی و منطقه اقتصاد فرهنگی مردم رخ داد.
ازطرفی بسیاری از سالنهای خصوصی برای جذب مخاطب به روش هایی متوصل شدند که معمول نبود. چون اولین هدف گروه اجرایی این سالن ها، بر آورده کردن خواسته مخاطب و ارائه تئاترهایی با ذائقههای متفاوت است. بیشتر این گروه ها برای اجرایی شدن این خواسته، به استفاده از سوپراستارهایی که محبوبیت بالایی میان مردم دارند روی میآورند. البته استفاده از سوپراستار نمایش ها اشکالی ندارد و در تمام دنیا نیز مرسوم است، اما اگر آنها را برای جذب تماشاگر و سرمایه بیاورند، بدون شک از مخاطب و سرمایه او سو استفاده کردهاند.
-از بحث کتاب خارج نشویم چون تلاش ما این است که این کتاب بهسرعت دیده شود و اهمیت مطالعهاش برای فعالان تئاتر که حتی قرارنیست سالنی را تأسیس کنند ضرورت دارد. این کتاب اطلاعاتی را به خواننده میدهد که حداقل دست اندر کار تئاتر از اصول و استانداردهای سالنها آگاه شود . شما در این کتاب از بیس فونداسیون گرفته تا صدا و صندلی و ... را مرور کردهاید. آیا این استانداردها از یک منبع یا یک مدل جهانی استخراج شده و یا حاصل برآیند چند کشور دارای صنعت تئاتر تأثیر است؟
ما درکتاب پیرامون ۴ نوع سالن صحبت کرده ایم؛ سالنهای بلک باکس، سالنهایی که میخواهند تغییر کاربری دهند، سالنهای قاب عکسی یا اپرای ایتالیایی مثل تالار وحدت و سالنهای چندمنظوره. ممکن است سالنهای چندمنظوره آن چنان که باید در راستای اهداف ما نباشند، ولی میتوانیم در این سالنها شکلهای مختلفی از تئاتر را مثل تئاتر کمدی، کودک و نوجوان را به نمایش بگذاریم.
اما فقط 5صفحه از کتاب به این مبحث آنهم در مورد اینکه چندمنظورهها در چه قسمتهایی تقویت و چگونه اجرا شوند اختصاص دادهشده است. بخشی عمدهای از مطالب کتاب از طریق تجربیات نگارنده بهدستآمده است. برای مثال من در سالهای اولیه کارم با چند گروه آلمانی و انگلیسی همکاری می کردم و چون قلم خوبی داشتم، علاقهمند بودم چیزهایی را که بهعنوان استاندارد تئاتر از آن ها یاد می شود بنویسم. این کتاب، مجموعه برداشتهای من از رفتارهای درست فنی و ساختاری و سختافزاری سالنها و تجربیات گذشته من است. قبلا سالن های غیر استاندارد در ایران زیاد داشتیم اما حالا که به هدف مان رسیدهایم و جامعه تئاتری به سمت رعایت استانداردهای سالن ها حرکت کرده است، دیگر کمکم خودمان متوجه ایرادها می شویم و آنها را از سالنها حذف میکنیم.
در این مدت بسیاری از سالنها حتی سالنهای پیرامون تئاتر شهر مثل تئاتر مستقل تهران، اصلاح شدند. البته این سالنها هنوز هم معایبی دارند اما آن عیبها باعث عدم امنیت جان هنرمند و تماشاگر نمیشود.
براین اساس، ما اگر بخواهیم شاخصهها را تعریف کنیم، هیچکدام از سالنهای مجموعه تئاتر شهر که زیرزمین و پارکینگ بودهاند، استاندارد نیستند اما من آنجا را طوری اصلاح کردم که آتشنشانی بعد از 50 سال به ما مجوز داده است. ما برای رسیدن به استانداردها تصمیم گرفتیم درها و راههای خروجی را افزایش دهیم، سیستمها را تخلیه کنیم، سرعت تخلیه از شرایط بحرانی را خارج کنیم و سیستمهای آتشنشانیمان را قوی کنیم. یعنی همه سیستمهای آتشنشانی، فایرباکس ها و عایقهای گازی و .. را آنقدر افزایش دهیم تا کمبود اختلاف سطح برطرف شود. البته همین شرایط را در سالنهای شهرزاد، باران، مستقل تهران، پایتخت و ارغنون و پالیز ایجاد کردیم که تقریباً سالنهای خوبی هستند و ظرفیتشان هم خوب است. سعی کردیم این سالنها با شرایط مطلوب حداقل در یک سال و نیم اول بازدهی داشته باشند ولی در خصوص مسائل فنی به دلیل نبود بودجه و هزینه کافی هنوز به استانداردها نزدیک نشده ایم. شاید فقط درمجموعه تئاتر شهر قادر به رعایت بخشی از این استانداردها شده ایم. البته به خاطر هزینه سنگین استانداردهای بخش فنی، انتظار نداریم که همه سالنها طبق استانداردها پیش بروند. برای همین فضای خالی را با پشم سنگ و چوب پر میکنیم و غیرازاین مواد، چیز دیگری را نمیپذیریم. چون ضریب ضربهپذیری چوب (هر نوع چوبی، هر چه قطر چوب بیشتر باشد بهتر است) برای بدن بازیگر بسیار عالی است. البته دیوارههای آکوستیک هم وجود دارند که فقط مطالعه آن حدود 3ماه طول میکشد. برای مثال وقتی خانم دکتر پیراسته مطالعه آکوستیکی انجام میدهد یعنی در سالن تشخیص میدهد که چه بخش هایی بازسازی صوتی شوند و چه بخش هایی جذب طولموج بلند و یا کوتاه دارند. بعضا امکان دارد برای یک تماشاگر یک رفرکتور خاصی طراحی شود که او هم مانند بقیه بشنود که این کار بسیار پیچیده و علمی است
-پس بهطورکلی شما سطح کیفی را در نظر گرفتهاید که سالنها از آن پایینتر نباشند. اما این چیزی نیست که لزوماً خود بخود اتفاق بیفتد و در طول زمان باید کنترل و کیفی سازی شود...
در مرحله اول باید نواقصی که به آنها اعلامشده را تصحیح کنند. مثلاً برای تئاتر شهرزاد 24 نقص تعریف کردم و به آنها توضیح دادم که این نواقص بر کیفیت تئاتر تأثیر دارد نه امنیت تماشاگر. چون ما درزمینه امنیت تماشاگر در هیچ جایی کوتاه نیامدهایم. مثلاً گاهی اوقات این اتفاق افتاده که در یک سالن 3 نمایش در فاصله نیم ساعت اجرا میشوند و در آنجا طراحی صحنه، طراحی نور و ... مملو از استرس است. اما این کیفیت حرفه ای تئاتر را تحت الشعاع قرار می هد و نه امنیت تماشاگر و گروه اجرا را .
- وقتی میگوییم بخش خصوصی باید به تمام جوانب آن اعتماد کنیم. مثلا اجرای 3 نمایش در یک سالن در فاصله کوتاهمدت زمانی، ممکن است که کیفیت آن آثار را به خطر بیندازد اما این اتفاق باعث میشود که منابع مالی ایجاد شود.اگر این منابع در خود سیستم گروه، هزینه و سرمایهگذاری شوند، در طول زمان نواقص رفع خواهد شد . البته شرط اصلی نظارت درست در طول زمان است .معتقدم برای اجرای نمایش ها در سالن های مختلف باید به جغرافیای آن هم توجه کرد. اگر در همان محدودهای که 3 نمایش در یک سالن اجرا می شود و به نوعی ظرفیت شناسی شده سالن جدیدی طراحی کنیم، ناخودآگاه سرریز ظرفیت سالن پر کار جذب این سالن خواهند شد و تعادل ایجاد می شود. وقتی توسعه رخ دهد، قطعاً تئاتر هم رونق پیدا میکند و خودبهخود در بازار تعادل ایجاد خواهد شد. همچنین طبقه بندی کیفی هم براساس تقاضای بازار شکل می گیرد. مثلاً میتوانیم بگوییم یک تئاتر وجود دارد که مردم فقط برای خندیدن به تماشای آن می آیند. ین درجهبندیها در کشور های دیگر دنیا هم وجود دارد و در چنین روندی ایجاد شده اند. اما در طول زمان باید مدیریت شوند، یعنی نقطهگذاری و نظارت همیشگی داشته باشیم تا این اتفاق خوبرخ دهد.
-در این میان کتاب «مبانی فنی و هنری سالن های تئاتر» می تواند اتفاق مهمی در تئاتر ایران باشد. چون این کتاب حتی نظر ما را نسبت به یکسری از سالن های که فکر می کنیم استاندارد هستند تغییر خواهد داد و
متوجه خواهیم شد که آن ها فاقد استانداردهای لازم هستند و از طریق این آگاهی بخشی است که مطالبه و ااصلاح پدیدی می آید.اینطور نیست ؟
بله در اینجا نیز به ذکر یک نکته اکتفا می کنم؛ یادم است روزی اصغر فرهادی پیش من آمد و گفت که میخواهم یک سالن خصوصی تأسیس کنم و قصد دارم که به همراه شما برویم سالنها را نگاه کنیم تا ببینیم ازنظر شما کدامیک بهتر هستند و استانداردها را رعایت کرده اند. این یعنی طی کردن هوشمندانه یک جریان تخصصی . وقتی هنرمند با آگاهی کافی به سمت همه معیارهای گفتهشده در کتاب می رود، سریعاً میتواند همه آنها را بسنجد و نتیجه خوبی هم بگیرد.
به نظرم این کتاب به پرسش همهکسانی که میخواهند به سمت تئاتر خصوصی بروند پاسخ خواهد داد. حتی ممکن است سالن داری متوجه شودگ لازم نیست که معماری داخلی برای آکوستیک به کار ببرد و ساختمان و سازه اش خود آکوستیک است. برای مثال سالن سنگلج سرتاسرش با دیوار آجری ساختهشده و بهترین سالن آکوستیک ایران است.
در مقابل تالار وحدت، تالار تئاتر نیست، و برای ارکستر سمفونی آکوستیک شده ، منتهی در آن تئاتر هم اجرا میشود. حتی مجموعه تئاتر شهر، سالن اصلیاش سالن تئاتر نیست. سالن برای ضبط برنامه های تلویزیونی همراه با تماشاگر طراحی شده و یک سالن سه سویه است.
ما در پایان این کتاب به همه ویژگیهای سالنهایی که در تهران وجود دارند، اشارهکردهایم. حتی به ویژگی های فنی و تجربه گروه های تئاتر در سالن های مطرح ایران مثل تالار وحدت، سایه، قشقایی، سمندریان، حافظ، محراب و ... اشاره کردیم و شما بهعنوان یک کتاب مرجع میتوانید به آن مراجعه کنید.
-متأسفانه در دوره های مختلف شاهد این بوده ایم که نهاد های دولتی نیز سالن های پرهزینه ای ساخته اند که از نظر فنی و حتی معماری ضعف های بسیار دارند. کنار سالنهای قدیمی سالن دیگری را تأسیس کرد و بااینکه میلیاردها تومان برای آنها هزینه شده، اما بسیار بد و ناشیانه است. مثلا سالن معروفی توسط نهاد موثری در کنار یک سالن قدیمی ساخته شده که حتی ویژگی های هنری و بصری آن سالن را هم ندارد. شما هنوز هم وقتی به آن سالن قدیمی می روید به سقفش یک نگاهی می اندازید ، از تماشای آن لذت بصری میبرید. اما کنارش سالنی با ام دی اف ساختند و کاملاً مشهود است به لحاظ هنری و علمی کارکردی ندارد...
اتفاقاً چند نوبت به آن سالنها رفتم، کارشناسی شان کردم و برخی نواقصش را برطرف کردم. متاسفانه بخشی از مشکلات این سالنها این است که مشاور سازه اطلاعاتی درباره سالنهای تخصصی نداشتند. حتی یکهمان سالنی که اشاره کردید ادر وسط صحنه ستون داشت و ما این ستونها را حذف کردیم و به عرض صحنه اضافه کردیم...
- همیشه به دلیل نبود ساختار و تأخیر در پرداخت مالی، مجری طرح طلبکار است. بنابراین مجری طرح خیلی از استانداردها را در این موقعیتها رعایت نمیکند و کسی هم به او ایراد نمیگیرد چون همیشه سیستم به او بدهکار است. اما این کتاب به ما میگوید که تو مجری طرح و مدیر پروزه دیگر لازم نیست زحمت بکشد و لازم نیست پرسوجو کند و شرکت خارجی دعوت کند. همین کتاب را بخوانند و اصول آن را در ساخت سالنها اجرا کنند کفایت می کند. فکر میکنم این کتاب در بخش خصوصی یا سازههای دولتی خیلی میتواند مفید و مؤثر باشد.
یک تعریف جامعی در کتاب وجود دارد و آنهم این است که همه متولیان ساخت سالنهای تئاتر، شهرداری، ارشاد، حوزه هنری یا هرکسی که فکر میکند می خواهد حتی یک سالن اجتماعات چندمنظوره بزند بیاید و این کتاب را قبل از تأسیس سالنها بخواند. این کتاب به درد دانشجویان هم میخورد نه به این دلیل که سالنی را بسازند، به این دلیل که شناخت پیدا کنند و وقتی توی سالن رفتند بدانند که چه چیزی درست و چه چیز نادرست است و از استانداردها شناخت اولیه به دست آورند. این کتاب بهعنوان یک مرجع به هنرمندها و دانشجویان و حتی مخاطبان کمک بسیاری خواهد کرد. احتمال میدهم «مبانی فنی و هنری سالن های تئاتر» یک کتاب مرجعی مثل«نور در تاریکی» بشود.
اما حالا که در مورد همه نکات ریزودرشت این کتاب صحبت کردیم یک نکتهای هم میخواستم درباره نواقص آن بگویم. من واقعاً اینقدر کار داشتم و سرم شلوغ بود که نتوانستم به بعضی نکات ریز و درشت کتاب بیشتر بپردازم. بنابراین ممکن است که بخش هایی از آن برای خواننده مفهوم نباشد. ممکن است بعضی کلمات در کتاب برای مخاطب بیگانه باشند و نیاز به این داشته باشند که بروند برای پیدا کردن معنی آن به کتابها و منابع دیگری و یا برخی نقشهها مراجعه کنند. فکر میکنم اگر معانی این کلمات را در خود کتاب میآوردم در این صورت کتاب خیلی جزئی تر و عالی میشد.
- به نظرم این نقص جدی ای محسوب نمیشود چون دسترسی به این ایده آل، در حوزه فرهنگ کار بسیار پیچیدهای است. حتی بعضی مباحث آنقدر برای بخش فنی روشن است که شاید توضیحش خیلی هم ضرورت نداشته باشد. چون بههرحال کسی که میخواهد مباحث این کتاب را اجرا کند باید به یک متخصص هم مراجعه کند...
اما همانطور که گفتم ممکن است بخش هایی از کتاب برای مخاطب ناشناخته باشند. چون بخشی که بیشتر برای خواننده کتاب عمومیت دارد، آتشنشانی است. ولی برخی از بخش های دیگر سالن که در کتاب به آنها اشاره شده برای او عمومیت ندارند و متخصص اش هم موجود نیست . مثلاً ما میخواهیم میخ به دیوار نکوبیم. من برای این کار یک ساختاری درست کردم که یک ناودانی پایین وجود دارد آن و یک ناودانی بالا. این ناودانی دو تسمه میخورد و یک پیچهایی وجود دارند که داخل آن میروند. این پیچ را میتوانید بهش بکسل ببندید تا دکور به دیوار وصل شود. بدون اینکه دیوار را چند باره سوراخ کرده باشید، دکور به دیوار پیچ و مهره میشود. این خیلی ساده است اما خواننده ممکن است بدون نقشه متوجه آن نشود. اگر نقشه ناودانی و نقشه پیچهای مخصوص باشد که پشت آن میرود، دیگر نیازی به استفاده از پیچ برای نصب دکور به دیوار نیست. ما این ساختار را در مجموعه تئاتر شهر درست کردیم خیلیها هنوز هم برایشان سوال است که این ناودانی چیست. به نظرم همهچیز باید از روی اصول انجام شود. متأسفانه برخی از این اصول در تئاتر ما رعایت نمیشوند. عدم شناخت کافی از استانداردها باعث میشود سالنها آسیب ببینند و درنهایت مسئولان سالنها هزینههای گزافی را بابت سامان دادن به آنجا متحمل شوند.
-اما من امید دارم که اگر این دوره تداوم داشته باشد ، سالنها متوجه این نواقص خواهند شد و در جهت رفع آنها اقدام خواهند کرد. چون متأسفانه ما قائل به شخص هستیم، اشخاص که جایگاهشان تغییر میکند انگار جریان ها هم دگرگون میشوند. امیدواریم در بخش خصوصی با این جریان خوبی که اتفاق افتاده و با این میزان مخاطب سالن تئاترها، تحولاتی نیز شکل بگیرد. برخی از این مخاطبان جدید هستند و رفتارهایشان به مخاطب تئاتر شباهتی ندارد. آنها گاهی رفتارهایی از خودشان نشان میدهند که برخلاف رسم آیین تماشای نمایش است. مثل همان جریان با موبایل خاموش تئاتر ببینم که حسابی در فضای مجازی سر و صدا کرد. البته مخاطب هم در این جریان خیلی مقصر نیست چون اصلاً شناختی از این فضا نداد . اما پنج سال دیگر آن مخاطب هم مخاطب حرفهای تئاتر خواهد شدو به سرمایه ای پرارزش و پایدار تبدیل می شود. چند وقت پیش که مدیر تئاتر لبنان به ایران آمده بود، حیرتزده و مبهوت از اینهمه تماشاگر مانده بود و گفت که قدر این همه مخاطب فرهیخته را بدانید!
خوشبختانه الان تئاتر ایران هم رونق بسیاری پیداکرده است. مثلاً یک دوره ای در تهران مخاطب حق انتخاب یک نمایش را از میان 20 تئاتر در یک روز داشت. ولی الان حق انتخاب یک اثر را از میان 90 الیر110 تئاتر دارد. و این خودش حداقل ازنظر کمی برای ذائقههای مختلف مهم است.
-جالب است برخی موثرین صنفی بهجای اینکه از این جریان حمایت کنند، با آن مخالفت می کنند و میگویند سازندگان این نمایش ها از کجا آمده اند! خب بگذارید همه گونه تئاتر اجرا شود تا تئاتر رونق بگیرد اینکه یک فرصت صنفی بی نظیر است! وقتی مخاطب میرود آنها را تماشا میکند چه ایرادی دارد که تئاتر ناشناخته هم اجرا شود. در کنار آثار حرفه ای تئاتر و اینگونه همه نوع مخاطب جذب می شوند و ارتقاء می بابند.
بله جامعه به همه نوع تئاتری اعم از کمدی، کودک، ملودرام و... نیاز دارد.