در حال بارگذاری ...
کوروش نریمانی در گفت و گو با ایران تئاتر پاسخ داد:

راز موفقیت در جذب مخاطب تئاتر چیست ؟

ایران تئاتر- علی رحیمی: کوروش نریمانی نویسنده نمایشنامه پرمخاطب جن گیر در خصوص راز موفقیت در جذب مخاطب تئاتر معتقد است: اشراف به خصوصیات و ویژگی های تیپ های اجتماعی و ماجراهای متنوع و خاص یک جامعه ، برای یک نمایشنامه نویس یک اصل است.

در یکی از آخرین مصاحبه های سال 96، ایران تئاتر به سراغ نویسنده ای رفت که نمایشنامه ها و فیلمنامه هایش همواره در جذب مخاطب نقش بسزایی داشته اند.

این نویسنده شهیر اگرچه با سریالهای پایتخت، پادری، دودکش2 شهره عام و خاص شد اما در تئاتر نیز که برخی هنرمندان از نبود مخاطب در آن گله مند هستند، نشان داده که راه و رسم جلب نظر مخاطبان را می داند و علایق مردم را می شناسد.

با پایان اجرای نمایش جن گیر در مشهد و جذب بیش از 10 هزار تماشاگر در 18 روز، که این نمایش را به پرمخاطب ترین و پرفروش ترین نمایش خراسان تبدیل کرد، به سراغ کوروش نریمانی نویسنده این اثر رفتیم و  راز تماشاگرپسند بودن نمایش هایش را از او جویا شدیم:

 

- استقبال بی نظیری از «جن گیر» در مشهد شد و اگرچه نمایش این باربه کارگردانی شما به روی صحنه نرفت ، اما همچنان در جذب مخاطب موفق بود . حتی وقتی در دلفان لرستان هم که مردم آن شاید ارتباطی چندانی با هنر تئاتر ندارند ،«جن گیر» شما با آن حجم تماشاگر روبرو شد، باید پذیرفت که این نمایشنامه نقش بسزایی در جلب نظر مخاطب دارد، خودتان علت این جذابیت نمایشنامه هایتان را چه می دانید؟

راستش از لحاظی سخت است بخواهم به این پرسش شما پاسخ بدهم چون انگار مستلزم این است که از خودم تعریف کنم و این مسئله به هر حال چندان برایم خوشایند نیست . در هرصورت وقتی کاری نوشته می شود و به صحنه می رود این مخاطب است که باید از کار تعریف کند و داوری بر عهده اوست. اما برای بی پاسخ نماندن سوال شما باید بگویم من هم مانند هر نویسنده ای، مولفه هایی را در کارم لحاظ می کنم تا نمایشنامه برای مخاطب جذاب و دیدنی شود. خب بخشی از این مولفه ها ذاتی است و ناخودآگاه . به استعداد و نگرش و توانایی هایی بر می گردد که در ذات و منش هر هنرمندی نهفته است . توضیحش چندان ساده نیست . مثل موسیقی ، مثل روح شاعرانگی ، مثل استعداد طراحی و تصویرگری و ... که بایستی در نهاد کسی نهفته باشد که بروز پیدا کند . طنز و طنازی و کمدی و شوخ طبعی و نگاه منتقدانه و فانتزی به دنیای پیرامون و زندگی ، یک ویژگی است که قاعدتاً بایستی در نهاد آدمی نهفته باشد و خب ... بخشی هم مربوط می شود به تاثیری که محیط بر آدمها می گذارد .

امّا در بُعد حرفه ای ، به نظر خودم یکی از دلایل اصلی جذابیت نمایشنامه هایم این است که کمدی می نویسم و مردم به کمدی –البته نه هر نوع کمدی ای - علاقه دارند. کمدی نوشتن هم البته قواعدی دارد که یکی از مهم ترین شان دوری از اطاله ی کلام و پیچیدگی های بی مورد و فلسفه بافی های خسته کننده است . چیزی که متاسفانه در بخشی از تئاتر ما مرسوم است . انگار به ما الهام شده که قرار است تمامی مشکلات و معضلات و پیچیدگی های بشریت را در یک نمایش نامه ی یک ساعته حل و فصل کنیم و به سرانجام برسانیم . خب من اینجوری فکر نمی کنم . معتقدم که یک نمایشنامه ی درست با سوژه ای جذّاب و برگرفته از موضوعات جاری زندگی مردم ، با خودش اندیشه های نمایشنامه نویس را هم به همراه دارد . خلاصه اش کنم ... ما به طور کل دو دسته نمایشنامه نویس داریم . دسته ای که ابتدا می نشینند و به مضمون و پیام و بن اندیشه ای می اندیشند و بعد سعی می کنند قصه و سوژه ای برای تفکراتشان بیابند و نمایشنامه ای بر اساس اش بنویسند ، و دسته ای که با کشف و شهود به قصه و سوژه ی جذابی می رسند و قصه را می پروانند و نمایشنامه شان را می نویسند و همزمان به شکلی ناخودآگاه تفکر و اندیشه شان در بافت قصه شان جاری می شود . من جزو دسته ی دوّمم .

 

  • یعنی اصرار دارید که بیشتر سوژه و قصه نمایشنامه تان را دنبال کنید تا اینکه به مخاطبتان درس بدهید !
  • دقیقاً ! حالا اینکه سوژه و موضوع و قصه ی نمایشنامه چه باشد و چقدر جذاب و تازه باشد و با چه تمهیدات و مهارتی نوشته شود ، خودش بحث دیگری است که کاملاً به فن و دیدگاه نمایشنامه نویسی نویسنده برمی گردد و همان استعداد ذاتی اش .
  • من خودم همه ی تلاشم این است که سوژه و شکل روایتی را پیدا کنم که حتی الامکان برای مخاطب تازگی داشته باشد وجذبش کند . در عین حال تا جایی که امکانش باشد از بیان مسائل لوس و لوث و تکراری در کار پرهیز می کنم ، مگر اینکه از دستم در برود و حین نوشتن متوجهش نباشم که در آن صورت هنگام کارگردانی نمایشنامه ممکن است باز هم دست به تغییراتی بزنم و چنین موضوعاتی را از نمایشنامه حذف کنم و موقعیت های بهتری را جایگزین شان کنم . اتفاقاً یکی از دلایل اصلی که اصولاً عجله ای برای چاپ نمایشنامه هایم نداشته ام ، درست همین مسئله است . همیشه ترجیح داده ام که نمایشنامه هایم را اول کارگردانی و اجرا کنم و در عمل به ریتم و فضای اجرایی مناسب شان دست پیدا کنم و حشو و زوایدشان را بزنم و بعد از چند بار بازخوانی ، اگر خودم قانع شدم ، بدهم شان برای چاپ . شاید تعجب کنید که مثلاً هنوز همین نمایشنامه ی « جن گیر» را بعد از این همه اجرا ، چاپ نکرده ام !

 

  • یعنی هنوز به چکش کاری نیاز دارد ؟
  • شاید . شاید هم نه . ولی اصطلاح چکش کاری که گفتید ، اتفاقاً اصطلاح درستی است . از همین جا می خواهم گریزی بزنم به یک مورد بسیار اساسی و مهم که به نظر من نقش فوق العاده تعیین کننده ای در میزان جذابیت و گیرایی یک اثر کمدی دارد و آنهم مسئله ی دریافت و پیدا کردن ریتم مناسب نمایش است . چه در نوشته و چه در اجرا . به شدت معتقدم که یک نمایشنامه ، خصوصاً نمایشنامه ی کمدی ، باید مثل یک قطعه ی موسیقی ریتم مناسب داشته باشد . ریتم در کلام و ریتم در رفتار و کردار کاراکترهای نمایشنامه .

این مورد خیلی مهم را البته اهالی موسیقی راحت تر می توانند درک کنند . به نظرم اگر نمایشنامه نویس اهل موسیقی باشد و ریتم را به خوبی درک کند ، این شناخت می تواند به شکلی ناخودآگاه در آثارش جاری شود . به نظر من کلام و موقعیت های کمدی مثل خود زندگی ریتم دارند و باید این ریتم رعایت شود.رعایت ریتم چه در دیالوگ نویسی و چه در توضیح رفتار کاراکترها در نمایشنامه و بعدتر در کارگردانی یک اثر کمدی ، بسیار کمک می کند که کار شلخته و خسته کننده نباشد و شسته و رفته اجرا شود و در نتیجه مخاطب را جذب خودش کند . جامعه ی خسته و گاهی دلگیر ما ، تحمل تماشای نمایش های شلخته و کشدار و فاقد ریتم را ندارد .

 

با این اوصاف شناخت جامعه  هم در جذابیت یک کار تاثیر بسزایی دارد؟

مسلّم است که تاثیر دارد. این  اساساً وظیفه ی نمایش نامه نویس است که حتی الامکان طبقات مختلف جامعه را بشناسد. به هر حال قرار بر این است که کاراکترهایی جذّاب را در موقعیت های کمیک مناسب قرار بدهیم تا کمدی شکل بگیرد . پس اشراف به خصوصیات و ویژگی های تیپ های اجتماعی و ماجراهای متنوع و خاص یک جامعه ، برای یک نمایشنامه نویس یک اصل است. هر چه نمایشنامه نویس بیشتر افراد جامعه اش را بشناسد ، طبیعتاً بهتر می تواند تیپ ها و کاراکترهای مناسب برای قصه و نوشته اش پیدا کند . وقتی می خواهیم یک نمایشنامه بنویسیم باید کاراکترهایی را خلق و در موقعیت های مختلف قرار بدهیم که کاملا بر رفتار و نوع گفتار آنها اشراف داریم و با آنها آشنا هستیم. راستش به عنوان یک تجربه ی شخصی مثلاً من خودم خیلی مدیون دورانی هستم که روزنامه نگار بودم و ارتباطم با اقشار مختلف جامعه بیشتر بود و البته همزمان با بزرگان طنزنویس روزنامه ها همکار بودم .

 

سوپراستارها پایه های اصلی جذب مخاطب در برخی تئاترها شده اند، شما چقدر آنها را در جلب نظر مخاطب مفید می دانید؟

خب این مسئله ی پیچیده ای است . بی شک نمی توان منکر تاثیر سوپراستارها در جذب مخاطب بود ، اما اینکه تماشاگر صرفاً به خاطر تماشای یک بازیگر شناخته شده یا ملاقات حضوری و سلفی گرفتن با او به تماشای یک تئاتر برود هم یک گرفتاری است . یک گرفتاری اساسی که خیلی زود دامان تئاتر ما را می گیرد و بهتر است بگویم گرفته است . این معضل به تدریج هنر نویسندگی و هنر کارگردانی را تحت الشعاع خود قرار می دهد . دو سه سالی که بگذرد و چهره ی سوپراستارها برای تماشاگران عادی بشود ، تازه علی می ماند و حوض اش . تئاتر می ماند و نمایش هایی که دیگر تماشاگران را از جنبه ی هنری اش اقناع نمی کند و چهره هایی که دیگر تماشاگران را حتی برای سلفی گرفتن هم به تماشاخانه ها نمی کشاند . با این حال ، من باز هم تأکید می کنم که حضور چهره ها ، به شرطی که در نقش های مناسب و در نمایشنامه های با ارزش و با کارگردانی ماهرانه به کار گرفته شوند ، حتماً می تواند به رونق تئاتر ما کمک کند . به عقیده من ارتباط اجرا و حضور سوپراستارها یک ارتباط دو طرفه است و به همان میزانی که سوپراستارها می توانند برای جذب مخاطب تاثیرگذار باشند، کیفیت هنری یک نمایش هم بر اعتبار آنها تاثیرگذار است. کارگردانی که یک چهره ی مشهور را در موقعیت و نقش مناسب استفاده نکند و نتواند به درستی کارگردانی اش کند ، بی شک به جایگاه وی در بین مردم لطمه می زند .

 




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر»

میثم عبدی: نوشتن نمایشنامه به‌صورت گروهی، تجربه‌ای لذت‌بخش بود
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر»

میثم عبدی: نوشتن نمایشنامه به‌صورت گروهی، تجربه‌ای لذت‌بخش بود

میثم عبدی، کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر» می‌گوید تجربه نوشتن نمایشنامه به‌صورت تیمی برای او خیلی جذاب و دلنشین بوده است.

|

شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه
شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه

شکرخدا گودرزی در یادداشتی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی، تئاتر را دیالوگی معرفی کرد برای این که وضعیت را از آنچه که اکنون هست به جلو ببرد و در جستجوی کمال مطلوب و روابط انسانی برای استعلای جامعه باشد.

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود
گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود

عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت می‌گوید با برنامه‌ریزی و مدیریت درست و اختصاص بودجه مناسب، می‌توان تماشاخانه سنگلج را به بهشت تئاتر ملی ایران تبدیل کرد.

|

نظرات کاربران