در حال بارگذاری ...
یادداشت کیومرث مرادی به بهانه اجرای نمایش «دیر راهبان»

تئاتر تعقل و تفکر؛ رویارویی با خود در مقابل دیدگان تماشاگر معاصر

ایران تئاتر: کیومرث مرادی کارگردان نمایش «دیر راهبان» همزمان با آغاز اجرای این نمایش یادداشتی را با موضوع «تئاتر تفکر و تعقل» در اختیار ایران تئاتر قرارداد.

تئاتر تعقل و تفکر تئاتری است بر مبنای تفکری دقیق که یک هنرمند آن را بر پایه جهانی شکل می‌دهد که در آن زیست کرده است.
این تئاتر خارج از عرف روزگار و ادعاهای دروغین اطرافش اهدافی را دنبال می‌کند که ریشه در عمق تفکر و احساس هنرمند خالقش دارد.
این نوع آثار ادعایی ندارند چون هدفش نمایش دادن نیست، بلکه هدف اصلی‌اش رویارویی با خود در مقابل دیدگان تماشاگران معاصر است. رویارویی که در جستجوی هم آوردی اندیشه و برخورد نگاهی است که می‌بایست در این دیدار شکل گیرد.
«تئاتر تفکر» تئاتری است با این الگو؛ به چالش کشیدن اجتماع امروزی و طرح پرسش از خود و تماشاگر در عمق ذهنش، بدون توسل به شعار و شعارزدگی و یا نمایش مدل‌ها و تکرار روزمره. درواقع تئاتر تعقل تلاش می‌کند فارغ باشد از روزمرگی‌های کشنده و ادعاهای نمایشی تکراری.
هایدگر می‌گوید: روزمرگی گسست آرمان‌ها و حقیقت انسان را برای او به ارمغان می‌آورد. همین اینجاست که هنر روزمره با خود گسست عمیق جدای از ذهن مخاطب و قطع ارتباط نسل‌ها را آرام‌آرام شکل می‌دهد.
گسستی که منجر به عدم درک اجتماع و تماشاگر و عدم ارتباط درونی با آثار هنرمندان می‌شود. این گسست در طول یک دهه منجر به فراموشی شاخص‌های آثار هنری هر دهه شده و درنتیجه خروجی‌ها و موفقیت‌های شاخص هنرمندان به‌سرعت به فراموشی سپرده می‌شود. همین‌جاست که ما خود را میان فراموش‌شدگان و یا ندیده شدگان پیدا می‌کنیم و همه آن کاشت ها و برداشت‌ها که منجر به ساخته‌شدن جریانی موفق شده است در همان سطح جریان باقی می‌ماند و فراموش می‌شود. چراکه آثار بی‌ارزش روزمره که بی‌خاصیتی‌اش درنتیجه عدم هدفمندی خلق آن است، با سرعت قارچ گونه‌اش مخاطب را گم راه کرده و در ذوق‌زدگی نمایشی که پشت آن هیچ‌چیزی نیست مبهوت، شهرت و زرق‌وبرق می‌شود و در پایان بی‌هیچ توشه ایی با همان ذوق به خانه می‌رود و تمام.
برای همین است که تئاتر دهه ۷۰ خورشیدی و دهه ۸۰ ثمره‌های اصلی خود را آرام‌آرام گم می‌کند و درنتیجه آن بسیاری از موفقیت‌های آن دو‌ دهه رهاشده و در سطح یک جریان باقی می‌ماند. تئاتر در آن دهه‌ها تعقل خود را مدیون عمق سیاست‌های فرهنگی و توجه ویژه مدیریت و جریان‌های تئاتری است مسیری که منجر به ظهور بسیاری از نمایشنامه نویسان، کارگردان‌ها، بازیگران و گروه‌ها و کمپانی‌های خوب تئاتر شد؛ اما حقیقت خیلی زود خود را در میان سیاست‌های کوتاه‌مدت که منجر به عملکردهای روزمره شد گم کرد و جریان‌های مهم این دو دهه گم شد و ابتر باقی ماند.
حالا سؤال‌های زیادی هنوز بی‌جواب باقی‌مانده است،
سؤالاتی که شاید در ابتدا ما به آن باید جواب دهیم و شاید هم مدیریت کلان تئاتر باید با یک برنامه هدفمندتر از جریان تئاتر تفکر حمایت کند تا مسیری متفاوتی شکل گیرد.
بررسی و نگاهی دیگر به تئاتر تفکرمند دهه ۷۰ خورشیدی و دهه ۸۰، یادآوری بزرگی است از اسم‌ها و جریان‌ها و گروه‌هایی که در روزمرگی این روزگار گم‌شده‌اند. بزرگانی که در آن سال‌ها بسیار درخشیدند و حالا سال‌هاست که در حاشیه ایی تنها عبور و گذر زمان را نظاره می‌کنند.
آدم‌هایی همچون مهندس پور، دانشور، رفیعی، چرمشیر، ثمینی، برهانی مرند، نادری، نریمانی، شاملو، پسیانی، تهرانی، دشتی، دشت آرایی، ثروتی، غنی زاده، کوهستانی و بی‌شمار اسامی که می‌توان نام برد.
 تئاتر متفکر در پی این نیست که تماشاگر را به شیوه گریز آمیز تئاتر طبیعت‌گرایانه یا رمانتیک از حال و هوای خودش بیرون بیاورد. بلکه می‌خواهد او را عمیقاً در خودش فرو ببرد. جهان زیبا شناسانه را با عمق قصه ایی که زندگی را معنا می‌کند به‌سادگی به تماشاگر ارائه کند و در جهانی فارغ از تکرار و بیهودگی تصویری ساده اما حقیقی از انسان معاصر ارائه کند.

 




مطالب مرتبط

نظری بر نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» نوشته سجاد افشاریان و کار کیومرث مرادی

ذهن و پیکر به مثابه میدان جنگ
نظری بر نمایش «تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی» نوشته سجاد افشاریان و کار کیومرث مرادی

ذهن و پیکر به مثابه میدان جنگ

بهنام حبیبی: جنگ‌ها پیامدهای بسیار دارند؛ از کشتار بی‌رحمانه انسان‌ها تا خرابی خانه و کاشانه و... آدم‌های پس از جنگ، نه‌تنها در جسم خود کشته و زخمی شده‌اند که در درون و روان خود نیز کشته و ...

|

نظرات کاربران