در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با سعید زارعی نویسنده و کارگردان نمایش «در نیومده بود»

لطفا در زمان حال از محافظه کار بودن اجتناب کنید

برون ریزی انسان‌ها جزو رفتارهایی است که آدمی را ترغیب می‌کند تا اوقات زندگی را متمایز تجربه کند. حال این کنش در مقابل واکنش‌هایی قرار می‌گیرد که برگرفته از همان کنش متقابل افراد است. بنابراین باید اشاره داشت که چنین داشته‌ای سبب خواهد شد تا جهان درون و برون خود را در ازای خواسته‌ای نشان بدهد.

سعید زارعی از نویسندگان و کارگردان‌های جوانی است که با دقت مسائل پیرامون خود را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد. او کوشیده است از طریق حواس درونی و بیرونی خود در آثارش طرح مسئله کرده و انعکاس این موضوع را به دید مخاطب برساند. این نویسنده تاکنون در آثاری چون «سر گیجه»، «فردا»، «ماضی استمراری»، «زبان اصلی»، «زمستان 66»، «دایره گچی» و «رویای ناتمام» در مقام بازیگر حضور داشته است. همچنین زارعی نمایش‌های «بیدینجیلی»، «خیط خون»، «شرقی غمگین»، «در نیومده» و «درنیومده بود» را کارگردانی کرده است. حال به بهانه اجرای «در نیومده بود» با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

اهمیت آنکه در تئاتر باید اجتماع و خواسته‌های مردم را در نمایشی بازگو شود چیست؟

تصور من این است که اهمیت اجرای تئاتر در این سال‌هایی که ما در آن زندگی می‌کنیم به اندازه‌ای از خود تولید مهمتر است که ما چه چیزی را تولید می‌کنیم، یعنی در واقع قبل از اینکه به این فکر کنیم که چرا اثری را تولید می‌کنیم. حال اگر چرایی تولید جوابی نداشته باشد من فکر می‌کنم آن تولید می‌تواند شبیه به هر تئاتری باشد. البته این موارد فارغ از این است که آن اثر از ماهیت و کیفیت یک اثر هنری برخوردار باشد یا خیر. لذا قاعده و قانونی وجود دارد که اگر شما نتوانی اجتماع خودت را در آن اثری که تولید می‌کنی در نظر نداشته باشی نشان از آن است که غائله را باخته‌ای. دلیل این موضوع هم آن است اجتماعی که به تماشای تئاتر شخصی می‌نشینند همیشه قابل احترام و مهم است. لذا هیچ وقت در مقام تولیدکننده یک اثر نمی‌توان گفت این اثر تنها متعلق به خودم است و برایم اهمیت ندارد که مخاطب متوجه مفهوم اثر می‌شود یا خیر. در واقع همه چیز به امروز و زمان حال وابسته است، زیرا مخاطب امروز به دیدن نمایشی با مسائل امروز می‌آید. بنابراین آگاهی پیدا کردن نسبت به مفهوم یک اثر در ده سال آینده بحثی بیهوده است. البته تصورم این است ماهیت یک اثر هنری به بهبود شرایط حال حاضر کشور و جامعه باز می‌گردد. یعنی تولید هر اثر باید دلیل موجه‌ای برای ارائه داشته باشد و یا از نگاهی دیگر اقتضایی برای جامعه در آن اثر موجود باشد.  

 

زوایه دید نویسنده و کارگردان هر نمایشی تمایزهای زیادی نسبت به دیگر نویسندگان و کارگردان‌های دیگر دارد. تصور می‌کنید این تمایز باید با چه شاخصی شکل بگیرد که همه در یک مسیر قرار بگیرند در حالی که زاویه دید متفاوت باشد؟

به طورحتم تمایز دیدگاه نویسنده و کارگردان هر نمایشی نسبت به سایر نویسندگان و کارگردان‌های دیگر امری بدیهی است. اتفاقا خوب است که این موضوع وجود دارد، زیرا اگر تمامی نویسندگان و کارگردان‌ها در یک مسیر قرار می‌گرفتند هیچ زمان راه حل مناسبی پیش روی آنها قرار نمی‌گرفت. البته افراد مختلفی در جهان نمایش وجود دارند که به گونه‌های متفاوت به مقوله تئاتر فکر می‌کنند و عده‌ای هم هستند که تنها جنبه تجاری این حرفه برایشان اهمیت دارد که درباره هیچ کدام از آنها نمی‌توان قضاوت کرد. لذا فکر می‌کنم مقوله زمان است که مشخص می‌کند چه کسی در چه برهه‌ای چه کارهایی انجام داده است. همان طور که می‌دانیم در تعدادی از نمایش‌های چند سال اخیر که با مخالفت‌هایی رو به رو بوده‌اند هنرمندان جوان حوزه نمایش به مسائلی در آثار خود پرداخته‌اند که شاید تجربه زندگی در اتفاق‌های آن سال‌ها را نداشته‌اند. بنابراین حال و احوال این روزهای تئاتر ما شبیه دورنمایی نیست که در دهه هشتاد به آن علاقه‌مند بودیم و می‌خواستیم در آن فضا باقی بمانیم.

 

نمایش «در نیومده بود» اثری است که بسیار واضح پرده از مسائل روز خود بر داشته و همه چیز را عیان در مقابل دید مخاطب قرار می‌دهد. این تصمیم چه اندازه تحت تاثیر اجتماع و مسائل آن است؟

زمانی که تمرین نمایش «در نیومده بود» آغاز شد اتفاق‌های عجیب و غریب زیادی در دو سالی که از آن می‌گذرد پیش آمد. اتفاق‌هایی چون زلزله کرمانشاه، فرو ریختن ساختمان پلاسکو و بسیاری اتفاق دیگر که در دیالوگ‌های این نمایش به آنها اشاره شده است. حال با توجه به رخدادهای متغیر در این مدت، من در ابتدا شیوه اجرایی‌ام برای این نمایش چنین شکل و ظاهری نداشت که این موضوع برگرفته از رگه‌ چیزهایی است که قرار بود در نمایش اتفاق بیفتد. اما با گذشت زمان آن ایده‌ها تغییر کرد که این موضوع در مسیر دراماتیک نمایش مشخص است. لذا این موضوع باعث شد تا به اتفاق‌هایی که در جامعه ما پیش آمده بپردازم‌، البته تا جایی که امکان ورود آن مسائل به متن نمایشی وجود دارد که در نهایت لطمه‌ای به هسته مرکزی اجرا نزند. زیرا ما بنابر لحظه اکنونی که در آن زندگی می‌کنیم موظف به آن هستیم که شرایط زمان حال را وارد اجرا نمایش کنیم. کما اینکه در دوره قبل این نمایش جام جهانی وجود نداشت و در این دوره با پدیده‌ای با این نام رو به رو بوده‌ایم که حتی در روز بازی ایران و پرتغال هم این اثر را به اجرا در آوردیم پنج نفر مخاطب ما بودند که یکی از بهترین شب‌های اجرا بود به دلیل آنکه از بازیگرانم خواستم با تمام توانشان و در بهترین حالت ممکن روی صحنه بروند. دلیل این موضوع هم آن بوده است فضایی از احترام را برای مخاطب‌ها ایجاد کنند که ترجیح داده‌اند به تماشای نمایشی از یک گروه جوان بنشینند. حال دلیل آنکه مستقیم درباره مسائلی صحبت می‌کنیم آن است که در طول مدت دو ساله تمرین این نمایش بسیاری از مسائل تغییر کرده‌اند. اتفاق‌هایی که در دو سال گذشته اصلا در پیش آمدن آنها دخالتی نداشته‌ایم. بنابراین تصورم این است احوالی که در نمایش «در نیومده بود» وجود دارد و روحیه‌ای که بازیگرها روی صحنه دارند همان وضعیتی است که مردم اجتماع هم آن را تجربه می‌کنند. گاهی از یک موردی سر خورده‌اند و گاهی از چیزهایی درد کشیده‌اند، اما زمانی که حرف عمل به میان می‌آید هیچ مطالبه‌ای ندارند و تنها از رفتارها و خصوصیات ناپسند متضرر می‌شوند در حالی که دل‌های مهربانی دارند و نمی‌دانند چه کاری انجام بدهند.

 

دلیل آنکه موقعیت مکانی نمایش را پلاتو تمرین یک گروه نمایشی قرار داده‌اید بیشتر به جهان متن و دیدگاه خودتان در مقام نویسنده مربوط است و یا اتفاق‌های حقیقی که برای این گروه افتاده شما را مصمم به این تصمیم کرده است؟

موقعیت مکانی این نمایش در واقع همه جا وجود دارد و هیچ جا نیست. البته موضوعی که برای شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد در لحظه‌ای برای من در پلاتو تمرین و برای فرد دیگری در سالن اجرا نمایش معنا می‌شود و برای افراد دیگر تعاریف مختلفی در این نمایش دارد. اما در نهایت ما در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر قرار گرفته‌ایم و تمام این مسائل در نهایت تبدیل به یک متن نمایشی شده است. لذا نمی‌توان از اتفاق‌هایی که در گذشته و در طول اجرا که حقیقی و واقعی هستند گذشت. البته ما بعنوان گروه نمایشی تاکیدی بر اینکه کدام اتفاق‌ها واقعی هستند اصراری نداریم. با این توضیح که در بسیاری از زمان‌ها مخاطب را فریب می‌دهیم که افراد حاضر در سالن هرگز متوجه این امر نخواهند شد. حال نکته‌ای که برایم جالب است برگرفته از حضور مخاطب‌هایی است که تماشاگر جدی تئاتر نیستند اما با نمایش در فضا و لحظه‌ای ساخته و در لحظه‌ای شکسته می‌شود ارتباط برقرار می‌کنند. اساسا شاید دیدن یک پشت صحنه تئاتر و اینکه چگونه یک نمایش به اجرا می‌رسد می‌تواند برایشان جذاب به نظر برسد.

 

روابط بین شخصیت‌ها از مواردی است که روایت نمایش را هدایت می‌کند تا به هدفی که کارگردان می‌خواهد برسند. این برون ریزی‌ها نشانه چیست؟ آیا شفاف سازی را می‌توان الگوی این برون ریزی دانست؟

برون ریزی شخصیت‌ها موضوعی است که ما در اجتماع خودمان نمی‌توانیم آن را به وجود آوریم. حتی تصور می‌کنم که در صحنه نمایش هم قادر به تجربه آن نخواهیم بود. بنابراین استدلالم این است شخصیت‌ها در جایی شروع به برون ریزی می‌کنند که بتوانند به رشد و بلوغی برسند البته زمانی که بتوانند آن رفتار را نشان بدهند. لذا این شفافیت که متوجه شخصیت‌های نمایش شده نشان از این است که آنها با یاغی‌گری برای چیزی که می‌خواهند پیش می‌روند اما در واقعیت مابین یک وضعیت دوگانه قرار گرفته‌اند. بین دو کارگردان، بین دو قدرت که توان تصمیم‌گیری ندارند و در نهایت آن جمع از بین می‌رود. حال اگر به مسائل اجتماعی امروز هم نگاه بیاندازیم این موضوع خیلی دور از ذهن نیست. اما در نهایت بازمی‌گردیم به همان بحث محافظه کاری که باورم درباره این موضوع آن است در زمانی که ما در آن زندگی می‌کنیم این موضوع جایی ندارد. زیرا ما برای آنکه بتوانیم به پیشبرد بهتر اجتماع خود یاری برسانیم باید ریسک پذیر شویم تا به یک تلاطم دست پیدا کنیم با این تصور که اگر بتوانیم در آن فضا طاقت بیاوریم می‌توان ادعا کرد که بحرانی را پشت سر گذاشته‌ایم.

 

جهانی که درام این نمایش برای خود ساخته بیرون از پلاتو تمرین و صحبت‌هایی که شخصیت‌ها درباره بازی یکدیگر دارند و جدال بر سر بهتر دیده شدن از آنها شنیده می‌شود. آیا این کارکرد تمهیدی جهت نشان دادن شرایط حال و روز جامعه نمایش امروز است؟

زمانی که شما یک گروه نمایشی در اختیار دارید که اعضای آن ماحصل تئاتر دانشجویی هستند و تحصیلات خود را در بهترین دانشگاه‌های معتبر رشته نمایش به اتمام رسانده‌اند باید انتظار آن را داشت که مخاطب‌های زیادی به دیدن نمایش این افراد بنشینند. اما در زمان اجرا مشخص می‌شود که مخاطب زیاد به انتخاب دیدن این‌گونه از نمایش‌ها تمایلی ندارد. در حالی که این گروه نمایشی از جوانانی تشکیل شده است که افراد با استعداد و فعالی هستند. حال با این اوصاف حرف من این است اگر یکی از آن چهره‌های شناخته شده سینما در این نمایش بود به طور حتم می‌توانستیم شاهد پُر بودن صندلی‌های سالن باشیم. اما اکنون این گروه جوان قابلیت‌های منحصر بفردی دارد که از نگاه من توانسته دو سال به دنبال هدف و خواسته خود برود تا از آن طریق به تعهد خود وفادار بماند و در نهایت به مرحله دیده شدن برسد. البته می‌توانم نمایش «در نیومده بود» را بعنوان یک نمونه موفق معرفی کنم. این در حالی است که بسیاری نمایش وجود دارند که در آنها جوانان پرانگیزه‌ای فعالیت می‌کنند که در جشنواره تئاترهای دانشگاهی درخشیده‌اند و موفقیت کسب کرده‌اند اما الان آنها کجا هستند؟ لذا در اینجا سوال دیگری پیش می‌آید که مخاطب‌ها تا چه اندازه به دیدن این جوان‌ها روی صحنه اهمیت می‌دهند؟ آیا حمایت‌های کافی از سوی افرادی صورت گرفته است که آنها از فضای دانشجویی وارد دنیای حرفهای نمایش شوند؟ البته باید این نکته را هم یادآورم شوم این روزها مخاطب از نمایش‌هایی استقبال می‌کند که ویترین زیباتری داشته باشد.  

 

از مزیت‌های مهمی که در نمایش کارکردش با زیرکی صورت گرفته آن است که میزانسن‌ها به گونه‌ای طراحی شده است که مخاطب هرگز آن شکل قراردادی را احساس نمی‌کند و باور دارد که همه چیز در همان لحظه رخ می‌دهد. با چه دیدگاهی به این کارکرد رسیده‌اید؟

در اجرای این نمایش سعی شده است که در سطوح مختلف اتفاقی پیش بیاید. یک بخش، بخش حقیقی و قصه واقعی است که در طول دو سال تمرین این نمایش پیش آمده، بخش دیگر متن‌های نمایشی است که کارگردان‌های این اجرا آنها را به نگارش در آورده‌اند و بخش آخر نیز مربوط به ارتباط تمام این قصه‌ها با یکدیگر است. اما نکته‌ای که برای این گروه نمایشی اهمیت دارد مرز بین بازی کردن و خود بودن است، اینکه در زمانی که بازیگری روی صحنه است هیچ وقت متوجه حضور او در مقام بازیگر نخواهیم بود. لذا تلاش ما بر این موضوع بوده است که مخاطب نتواند فضای بین دنیای واقعی و دنیای ساخته شده را تشخیص بدهد که این خط مرز تا پایان اجرا ادامه دارد. لذا در هیچ جایی از نمایش تلاش نشده است که مخاطب درگیر فضایی شود بلکه کوشیده‌ایم فاصله خودمان را با مخاطب حفظ کنیم تا این افراد از قدرت تفکر دور نمانند.

 

دلیل آنکه نام «در نیومده بود» برای نمایشنامه‌ای که نوشته‌اید انتخاب کرده‌اید چیست؟ آیا این عنوان هم مربوط به مسائلی است که پیرامون جامعه نمایش و شرایط اجتماعی آن رخ داده است؟

در مرتبه قبل که این نمایش به اجرا در آمده بود نام آن «در نیومده» تنها بود. اما در این اجرا به دلیل آنکه اجرای مجدد این نمایش بود و در زمان حال دچار تغییرات شد، اجرایی متفاوت نسبت به گذشته برای ما شکل گرفت. بنابراین سعی خود را کردم که یک فعل «بود» را به نام نمایشنامه اضافه کنم با این هدف که بخواهیم چنین تغییری را به نمایش بگذاریم. البته ایده اولیه ما حول محور عقیم بودن، در نیامدن، نرسیدن و عدم تکامل در اجرای گذشته بود. اما به عقیده بنده حرف اجرا در این بازه زمانی بزرگتر شده و تاکیدش بر مسائلی است که انگار به نوعی به ما تحمیل می‌شوند و ما هیچ راه فراری نخواهیم داشت و در نهایت محکوم به آن هستیم که حتی در این شرایط هم به زندگی خود ادامه داده و پیش برویم. حال از آنجایی که این اسم هم همانند خود نمایش لحن شوخی با خود به همراه دارد از نگاهی نام جدی به نظر نمی‌رسد، به گونه‌ای که اگر این اسم را بشنویم به نوعی مایل نخواهیم بود که به دیدن این نمایش بنشینیم. با اینکه از نظر بنده ما با یک نمایش کمدی رو به رو هستیم اما این شکل از کمدی جنسی است که به شدت تلخ و همراه با آه و افسوس است. دلیل این پرداخت هم آن بوده است که فضایی را ایجاد کنیم تا هر یک از مخاطب‌های حرفه‌ای تئاتر یا مخاطب‌های علاقه‌مند در جایی از نمایش خودشان را پیدا کنند تا این درآمدگی را بتوانند با خودش سمپات کرده تا بتوانند اجرایی متفاوت را درک نمایند. حال تکمیل این اسم معنای آن را دارد که این اثر انگار می‌خواهد درباره گذشته‌ای حرف بزند.

 

ثمرات دیدگاه این نمایشنامه و اجرای نمایش برای مخاطب چه مزایایی دارد؟

ثمره‌ای که تصورم می‌کنم مخاطب با دیدن این نمایش به دست می‌آورد آن است که آگاه شود این گروه نمایشی کوشیده است تا تجربه جدیدی را در جهان نمایش به دست آورد. البته هرگز قصد ندارم که بگویم خواستار آن بوده‌ایم که فرم جدیدی را در اجرا و یا حرف تازه‌ای در این احوال بزنیم. بلکه تنها ما خواسته‌ایم یک تجربه جدید داشته باشیم که این موضوع از درون خود این اجرا بیرون می‌آید. لذا اگر بخواهیم به پتانسیل اصلی آن اشاره داشته باشیم به لغت اشتباه کردن خواهیم رسید. اینکه ما تا کجا می‌توانیم اشتباه کنیم و یا چرا باید فعل اشتباه کردن را صرف نماییم با این هدف که از آن درس بگیریم و سعی در تعریف مشخصی برای خودمان نباشیم. کما اینکه تصورم می‌کنم تمام این موارد در شخصیت‌ها تعریف شده است، اما زمانی که خواستگاه اشتباه کردن باشد طریقت به وجود آمدن آن به نظرم کاملا متفاوت می‌شود. یعنی از پس هر اشتباه در هر لحظه اجرا و تمرین، آموزه‌هایی به وجود آمده و می‌آید که هیچ وقت و هیچ جایی آن را آموزش نخواهند داد. در واقع هر فردی آنچه را که آموخته برگرفته از دیدن اشتباه کردن دیگران است.   

 

در نویسندگی و کارگردانی این نمایش قصد خودتان بعنوان یکی از افراد این جامعه چیست؟ آیا رو در رو با مخاطب حرف زدن را می‌توان یکی از دلایل شما به شمار آورد؟

درباره این موضوع از بنده زیاد پرسیده شده است که نمایش «در نیومده بود» درباره چه موضوعی است. این نمایش به نظرم برگرفته از حرف‌ها و زندگی دو ساله یک گروه نمایشی است که به مرحله اجرا رسیده است و اینکه تا چه اندازه بر ذهن مخاطبش تاثیر داشته یا نداشته باشد را بنده نمی‌توانم مشخص کنم. حال با این تعریف گاهی مخاطب از دیدن این نمایش لذت می‌برد و گاهی با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. در واقع این نمایش هدفش جز اینکه به مخاطب بگوید محافظه کار نباشیم چیز دیگری نیست. البته با درک این موضوع که آنها شاهد رویدادهای یک زندگی واقعی و حقیقی هستند که شخصیت‌ها را همراه با خرده داستان‌هایشان در این برهه زمانی تشریح می‌کنند.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی




مطالب مرتبط

با کارگردانی سعید زارعی و حسین میرزامحمدی

دو نمایش جدید در تماشاخانه‌ ایران‌شهر به صحنه می‌رود
با کارگردانی سعید زارعی و حسین میرزامحمدی

دو نمایش جدید در تماشاخانه‌ ایران‌شهر به صحنه می‌رود

نمایش‌های «معجون السلاطین» به کارگردانی سعید زارعی و «سیزده بدر» به کارگردانی حسین میرزامحمدی در سالن ناظرزاده‌‌کرمانی تماشاخانه‌ ایرانشهر روی صحنه خواهند رفت.

|

گفت‌وگو با احسان ملکی، کارگردان «ما هم مردمی بودیم»

اجرایی سوررئال از متنی رئالیستی در فضایی هندسی
گفت‌وگو با احسان ملکی، کارگردان «ما هم مردمی بودیم»

اجرایی سوررئال از متنی رئالیستی در فضایی هندسی

احسان ملکی، کارگردان نمایش «ماهم مردمی بودیم» که پس از جشنواره تئاتر فجر در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است، می‌گوید دکور ما در فضایی هندسی شکل گرفته است و با توجه به اینکه طراح صحنه، دکور را هندسی دیده بود، من نیز به عنوان کارگردان در کنار متن رئالیستی و حتی ...

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

گفت‌وگو با کارگردان و بازیگران نمایش کمدی «از نظر سیاسی بی‌ضرر»

رابطه بینامتنی با جنوب در نمایشی غیربندری/اجرا حمال متن نیست
گفت‌وگو با کارگردان و بازیگران نمایش کمدی «از نظر سیاسی بی‌ضرر»

رابطه بینامتنی با جنوب در نمایشی غیربندری/اجرا حمال متن نیست

در عرصه تئاتر، ‎ابراهیم پشت‌کوهی نامی شناخته‌شده و کنجکاوی‌برانگیز است؛ کارگردانی از دیار جنوب که علاوه بر هواداران نمایش‌های بومی و جنوبی، موفق شده با خلق سبک خاص خود در تئاتر خیل گسترده‌ای از تماشاگران پایتخت‌نشین را به نمایش‌های خود علاقه‌مند کند. او پس از ...

|

نظرات کاربران