در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «مثل من، مثل تو » کارگردانی یلدا قشقایی

شجاعت در طرح مسائل اساسی و مبتلا به جامعه

ایران تئاتر-سید علی تدین صدوقی : " مثل من مثل تو"  نمایشی است که مسائل مبتلا به روز جامعه را مطرح می‌نماید؛ مسائلی که در اطراف ما در جریان است و ما شاید خود را به ندیدن ونشنیدن می‌زنیم واز کنار آن می‌گذریم . نمایش  با طرح این پرسش‌ها تلنگری به ما می‌زند که منفعل نباشیم و ببینیم و چاره‌ای بیندیشیم. 

نمایش " مثل من، مثل تو " یک تئاترمستند است که به شیوه مشارکتی وفیلم تئاتر مخاطب را با خود همراه می‌کند . یلدا قشقایی که یکی از مستندسازان خوب کشورمان است و در این زمینه جایزه های متعدد داخلی وخارجی را کسب کرده در حوزه بازیگری فیلم و تئاتر نیز سال‌هاست که فعالیت دارد . او برای نمایش " مثل من مثل تو"  از جشنواره تک برنده دیپلم افتخار بازیگری نیز شده است . قشقایی در نمایش " مثل من مثل تو" روایتی از آدم‌های جامعه را دارد که مثل همه ما هستند؛ آدم‌هایی که خود ما نیز جزو آن‌ها هستیم و شاید روزی برای ما نیز اتفاقات مشابهی که در نمایش مطرح می‌شود بیفتد . آدم‌هایی که عاشق بازیگری وسینما هستند  و می‌خواهند معروف شوند؛ می‌خواهند یک شبه پولدار شوند و راه  صد ساله را یک شبه طی کنند؛ به دنبال گنج و زیر خاکی هستند و... خلاصه " آدم هایی مثل من، مثل تو، مثل ما " .

قشقایی فیلم مستندی را که راجع به این آدم‌ها و البته مسئله قاچاق اشیاء عتیقه و کلاهبردارها وقاچاقچیانی که اشیاء زیر خاکی قلابی را به هزار ترفند به مرم ساده و زود باور اما حریص می‌فروشند نشان می‌دهد. او در لابه‌لای فیلم سعی می‌کند که داستان هریک از آدم‌هایی را که نشان می‌دهد برایمان بازگو کند.

فضای نمایش به دوصورت شکسته می‌شود و در واقع نوعی فاصله‌گذاری دراماتیک را در این اثر شاهد هستیم . ابتدا نشان دادن فیلم، سپس با یک کات برگشت به نمایش و دیدن ماجرای زندگی افرادی را که درفیلم می‌بینیم از زبان همسران‌شان که در فیلم  نیستند. در واقع از زبان افرادی که آن‌ها را در فیلم مستند نمی‌بینیم اما مسائل مطروحه تاثیر مستقیمی بر روی آنان و زندگی‌شان  دارد. تو گویی که قشقایی ما را به درون زندگی‌شان پرت می‌کند. این‌گونه تماشاگران احساس نزدیکی بیشتری با شخصیت‌ها می‌نمایند .

کارگردان فیلم  که خود تمام نقش‌ها را به صورت تک نفره بازی می‌کند  در مقام کارگردان نمایش با مخاطبان در خصوص آنچه که نشان داده صحبت کرده و نظرشان را می‌پرسد. در واقع نوعی تئاتر مشارکتی؛ چون موضوعی را که نویسنده وکارگردان دنبال کرده چه در فیلم مستند وچه در نمایش نیاز به تحقیق وپژوهش داشته وحداقل یک سال را صرف این کار نموده است .

قشقایی در روند اجرای نمایش نیز این تحقیق وپژوهش را رها نکرده و در صحبت با مخاطبان پیرامون موضوع نمایش دامنه این تحقیق را گسترش می‌دهد. او از این طریق گویی تحقیقش را مستقیما با مردم در میان گذاشته و با  گرفتن نظر آنان  نتیجه‌ای را به دست می‌آورد  که به دنبال آن بوده؛ یعنی آگاه شدن مردم از آنچه که در جامعه می‌گذرد وبازتاب و بازخورد وتاثیر نمایش از سوی مخاطب  ودر ذهن مخاطب.

این خود یکی از نکات قابل توجه  وارزنده نمایش است؛ این‌گونه مخاطبان با کار عجین شده و ارتباط عمیق‌تری را با نمایش و آنچه که شاهدش هستند ایجاد می‌نمایند و این در ذهنشان می‌ماند . قشفایی انگشت روی مسائل مهمی می‌گذارد، مسائلی مانند قاچاق اشیاء عتیقه ومیراث فرهنگی هنری این مرزو بوم، عشق بازیگری، یک شبه پولدار شدن و آرزوهای محال داشتن ، مسئله اعدام و اینکه آیا اصولاً دردی را  از جامعه دوا می‌کند و جلوی جرم وجنایت ودزدی وقاچاق و... را می‌گیرد؟ اطلاع رسانی در خصوص افرادی که قاچاقچیان عتیقه‌های قلابی هستند و بسیار خطرناکند ودر نهایت نظرخواهی از تماشاگران در خصوص هریک از موارد مطروحه .

جسارت وشجاعت بیان این مسائل که بخش عمده‌ای از آن به سیاست‌گذاری های غلط و عملکرد اشتباه دولتمردان ما در طی سالیان باز می‌گردد خود یکی دیگر از نکات قوت نمایش است .

قشقایی به عنوان  تنها بازیگر نمایش نیز لحظات نابی را خلق می‌کند  و در جاهایی به " مونودرام " نزدیک می‌شود و بازی  تک نفره نسبتا قابل قبولی را ارائه می‌دهد؛ به‌خصوص در آن بخش که از مردم خوزستان صحبت می‌کند؛ مردمان شریف و نجیب و وطن‌پرستی  که از خوزستان و ثروتش چیزی جز جنگ وخرابی و فجایعی که در جنگ رخ داده و آوارگی  و نابسامانی‌های اجتماعی و گرد غبار و.... عایدشان نشده است؛ که این‌ها  باز به عدم توانمندی دولتمردان ما برمی‌گردد. این پرسش اساسی نمایش می‌تواند بسیار تراژیک نیز باشد؛ اینکه قانون و عدالت در آن زمان که مردم خوزستان  با جنگ و ایثار و شهادت و آوارگی و...  روبه‌رو بودند و با تمام هستی خود ایستادگی کردند کجا بود و حالا کجاست ؟

از زبان یکی از شخصیت‌های زن نمایش گفته می‌شود؛ " اون موقع که ما بمب روی سرمون می ریخت قانون کجا بود ".  او راست می‌گوید؛ مردم شریف وفداکار و خونگرم خوزستان حقشان است که خوب زنگی کنند . آنان برای وجب به وجب این خاک مقدس خون‌ها داده‌اند و فداکاری‌ها کرده‌اند که هنوز قصه بسیاری از جانبازی‌ها وایثارها و از خودگذشتگی‌ها و شهادت‌هایشان ناگفته مانده  است؛ به‌خصوص در حیطه زنان و فداکاری‌هایشان درهشت سال دفاع مقدس .

آیا اگر مسئله بیکاری و مسئله آب وهوای خوزستان و ... حل شود، ایضا شرایط زندگی خوب درخوزستان به سامان گردد، آیا دیگر خلاف‌کاری و قاچاق در زمینه‌های مختلف رخ می‌دهد؟

چرا به پیشنهاد نمایش عمل نمی‌کنیم و نمیآییم  خرید وفروش عتیقه و زیر خاکی  از هر نوع را در کشور آزاد اعلام کنیم و اجازه افتتاح موزه‌های خصوصی را صادر کنیم  تا دیگر این‌قدر قاچاق اشیاء عتیقه و میراث فرهنگی این مرزو بوم کهن به خارج از کشور صورت نپذیرد و از موزه‌ها و کلکسیون‌های مجموعه‌داران اروپایی و آمریکایی سردرنیاورد؛ و یا آب کردن و خرد نمودن این آثار توسط قاچاقچیان از بین نرود و ایضا این همه پول و وقت مملکت صرف مبارزه  بی‌ثمر با یابندگان و قاچاقچیان اشیای عتیقه نشود و این همه باند‌های مافیایی که بعضا به افراد با نفوذ وصل هستند ایجاد نگردد.

مگر در کشورهای غربی چه می‌کنند؟ از نظر اسلام هم هرکسی که در ملک خود گنجی را یافت یا برای یافتن گنجی زحمت کشید وهزینه کرد و وقت گذاشت آن گنج مال اوست اما باید  خمسش را بدهد  واحکام انفال را رعایت کند. رجوع کنید به رساله‌های آیات اعظام و رساله امام خمینی (ره) ، اگر این‌گونه نیست پس چرا معادن ذی‌قیمت این مملکت را به افراد  خاص واگذار می‌کنیم؟ مگر آنکه بخواهیم این دفینه‌ها فقط در ید افراد خاصی باشد .

احکام گنج-رساله حضرت آیة الله العظمى امام خمینی

گنج مالى است که در زمین یا درخت ‏یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسى آن را پیدا کند، و طورى باشد که به آن گنج بگویند.اگر انسان در زمینى که ملک کسى نیست گنجى پیدا کند، مال خود اوست و باید خمس آن را بدهد. اگر در زمینى که از دیگرى خریده گنجى پیدا کند و بداند مال کسانى که قبلا مالک آن زمین بوده ‌اند نیست، مال خود او می‌‏شود و باید خمس آن را بدهد، ولى اگر احتمال دهد که مال یکى از آنان است، باید به او اطلاع دهد و چنانچه معلوم شود مال او نیست، باید به کسى که پیش از او مالک زمین بوده اطلاع دهد و به ‏همین ترتیب به تمام کسانى که پیش از او مالک زمین بوده ‏اند خبر دهد، واگر معلوم شود مال هیچ یک آنان نیست مال خود او مى‏شود و باید خمس آن را بدهد ..

باید گفت قشقایی با لهجه‌های متفاوتی که بدون غلو و ادا واطوار بیان می‌کند، سعی دارد ما را با مشکلات چهار گوشه ایران  آشنا کند.  او بازی روانی را نشانمان می دهد؛ بازی‌ای با تحولات حسی  و شخصیت‌پردازی‌ای که از قالبی به قالبی دیگر می‌رود و باز به زمان واقعی وشخصیت اصلی یعنی کارگردان نمایش برمی‌گردد و این‌گونه تو را با خود همراه می‌کند، و این باز یکی دیگر ازنکات قوت نمایش است . بازی‌های روان  و باورپذیر درقالب شخصیت‌های مختلف.

 " مثل من مثل تو"  نمایشی است که مسائل مبتلابه روز جامعه را مطرح می‌نماید؛ مسائلی که در اطراف ما در جریان است و ما شاید خود را به ندیدن ونشنیدن می‌زنیم واز کنار آن می‌گذریم . نمایش  با طرح این پرسش‌ها تلنگری به ما می‌زند که منفعل نباشیم و ببینیم و چاره‌ای بیندیشیم. 

شاید ریتم نمایش باید به حد مطلوب‌تری برسد؛ از سویی انسجام موضوعی در ساختار کلی نمایش و ربط دراماتیک هر اپیزود باید منسجم‌تر صورت پذیرد .

اما از اینها که بگذریم شاهد نمایشی بودیم که توانست مسائلی را مطرح کند که مشکلات  اساسی و مهم روز جامعه را شامل می‌شود.

نمایشی که با ایجاد ارتباطی پویا و عمیق در تلفیقی از تئاتر مستند ، مشارکتی و فیلم تئاتر مخاطبان‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و با برش‌های مناسب از فیلم مستند به صجنه نمایش در ذهن آنان پرسش‌های اساسی و بنیادینی را در خصوص مسائل ، مشکلات و معضلات اجتماعی ایجاد می‌نماید تا تماشاگران را با انبوهی از سوال روانه کند و مسئولیت اجتماعی ، انسانی واخلاقی‌شان را به آنان یادآوری کند. این خود یکی از مهم‌ترین نکات این نمایش است .

به یلدا قشقایی نویسنده ، کارگردان و بازیگر نمایش وعوامل خسته نباشید می‌گویم و دیدن این نمایش خوب و قابل تامل را به همگان وبه تئاتردوستان توصیه می‌نمایم.   

 

 




نظرات کاربران