یادداشتی برای یک همدلی
زنجیرهُ بزرگ جماعتی خودجوش بنام انجمن هنرهای نمایشی
ایران تئاتر- خالد حیدری*: متن پیش رو نگاهی دارد به زنجیره بزرگِ انجمن هنرهای نمایشی و مدیرانی که باایمانی محکم و نگاهی بلند، فراغ و جسور، عزم را برای اصلاح و دگرگونی امورِ فرهنگ، جزم کردهاند.
بیایید باهم از پنجره کوچک "خوشبینی " به ازدحام "کوچهباغ " فرهنگ نظری بی اندازیم، به اجتماعی باشکوه از طیفهای مختلف نخبگان، روشنفکران، هنرمندان، اصحاب فرهنگ و رسانه و پدیدآورندگان آثار فرهنگی هنری با رزومههای کوتاه و بلند، در حال دیدار و معاشرت با مدیران فرهنگی... همه در تکاپوی حال خوب برای فرهنگ این سرزمین... اما ظاهراً آنچه پیداست حال خوب مدیران فرهنگی ست... زیرا با علم و آگاهی و سابقه و مشاوران کارکشته، مدام اوضاعواحوال فرهنگی را رصد میکنند، از اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اقشار گوناگون، خصوصاً لایههای آسیبپذیر جامعه نیز بهخوبی مطلع هستند و مهمتر بهواسطه سفرهای متعدد به اقصی نقاط کشور، با تنوع اقلیمی، زبان، فرهنگ و آدابورسوم بسیاری از استانها نیز، آشنایی دارند.
حال این انبوه فرصتها را، با زنجیره بزرگِ جماعتی خودجوش، بنام انجمن هنرهای نمایشی جمع بزن. حاصل جمع، سعادت و افتخار است برای مدیرانی که باایمانی محکم و نگاهی بلند، فراغ و جسور، عزم را برای اصلاحِ و دگر گونی امورِ فرهنگ، جزم کردهاند.
و باز این اراده و ایمان را جمع بزن به سامان بخشی فعالیتهای موازی و تجمیع بودجههای پراکنده فرهنگی و سوق دادن آن به حسابهای بیرمق انجمنها و گروههای فعال تئاتری که از فرط بیپولی و بیکاری به کارهای سخیف و سطحی رو آوردهاند. بیشک هرزمانی که اهداف خدمات فرهنگی و اسباب موردنیاز آن مهیا شود، زمینهَ آزمونوخطا و خسران کم و کمتر میشود.
پس جایی از این خدمات میلنگد که تاکنون چنین کیفیتی حاصل نشده، بعد از چهار دههُ پرفراز و فرود، هنوز تصمیمات راه گشا نبوده و هنوز جناب وزیر فرهنگ در سفرهای استانی باید ناظر اشک و آه اصحاب فرهنگ و هنر باشد؟ که این بحث مجالی مفصل میطلبد.
برای پیمودن فاصله میان غلط تا درست، تحصیلات، تجربیات، انگیزه و سرمایه موردنیاز است همانگونه که در حوزه اقتصادی، تسهیلات و اعتبارات کلانی صرف بنگاههای تولیدی و بخش خصوصی میگردد که نیازهای مصرفی جامعه را تولید کنند، به همان میزان نیز جامعه ما به تولیدات فرهنگی و هنری نیاز اساسی دارد.
درواقع اگر بین انواع کالای تولیدشده موازنهای برقرار شود که همهُ نیازهای جامعه را همزمان جوابگو باشند، دیگر دغدغهها نگاهی حرفهای و کلان پیدا خواهند کرد، بههرحال اشتراک مساعی برای تحلیل روش و تغییر وضعیت خشتِ اول است از آن جمله، باز گذاشتن فضای نقد و باب نمودن نشستهای تخصصی و مناظرههای علمی ست که با به چالش کشیدن اهداف مدیریت و سیاستهای مالی آن، برای جذب حمایتهای بیشتر دولت از تئاتر کشور چانهزنی میشود؛ زیرا دیگر بودجه بخش فرهنگ، جوابگوی کارکنانش هم نیست.
و اما تئاتر استان، آذربایجان غربی بااینهمه تنوع فرصت ساز به لحاظ فرهنگی، قومی، زبانی و مذهبی که در این زمانه به حال خود رهاشده و باید لاکپشت وار پای مانعهای نهچندان بلند بماند و ناظر جهش دیگران، خصوصاً استانهای همجوار خود باشد، درحالیکه همین تنوعها و اولویتها، کافی ست تا چنان ترافیک و جنبوجوشی فرهنگی ایجاد شود که استان را به یکی از پایگاههای فرهنگی در غرب کشور تبدیل کند.
این موقعیت جغرافیایی ویژهای که بارها سنگ آن را به سینه زدهایم. باوجود دروازههای باز فرهنگی و اقتصادی آن، در حوزه فرهنگ و هنر بهویژه تئاتر، نیازمند نگاهی متفاوت و استراتژیک است، متأسفانه نیروهای بالقوه با زیر بنایی نیرومند و ریشهدار تئاتری سالهاست در تنگنا و تنهایی بسر میبرند و بهترین زمانِ درمان و جبران اکنون است که درد به دنبال لانه در استخوان میگردد.
و دلایل این تنهایی و فراموشی، از آن جمله بوروکراسی کهنه و قدیمی قریب به یک دهه مدیریت فرهنگی ست، آن سالهایی که استان همجوار سرگرم تثبیت رویدادهای فرهنگی در سطح ملی و بینالمللی بود، مدیر فرهنگی ما برای سفر کاری به شهرستان، انتظار پرداخت هزینه از ما داشتند!
کجا رسم چنین است که هنرمند برای ایجاد حرکت و پویایی و فعالیتی صد درصد فرهنگی و هنری موردنیاز جامعه، باید در پیشگاه مدیرانی که امکانات دولتی متعلق به مردم را در اختیاردارند گردن کج نماید و تمنای حمایتی ناچیز را به جان بخرد.
قصد پرگویی نیست، اما درد و رنج زمانی پایان خواهد یافت که بازگو شوند... آنچه گذشته عمر ما بوده و سرشار از حکایتهای شنیدنی، امیدوارم جوانان تئاتری امروز باپشتکار و کار مداوم، فرصت انفعال به مسئولین بیبرنامه ندهند.
و اما انجمن، در ابتدا قدردان زحمات اداره کل هنرهای نمایشی کشور و هیئتمدیره انجمن هنرهای نمایشی کشور هستم، بابت حمایت معنوی که از اولین جشنواره نمایشنامهنویسی کُردی داشتند. جشنوارهای به گستردگی چهار استان در غرب کشور، این دغدغهُ دوستان زمانی مسجل شد که جناب نیلی مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی دعوت ما را پذیرفتند و برای اختتامیه جشنواره نمایشنامهنویسی کردی، خود را به بوکان رساندند و جالب اینکه، بدون استراحت بعد از اختتامیه درحالیکه شب از نیمه گذشته بود، به دل جاده زدند تا اول صبح دفتر کارشان باشند. به باور من این نگاه به کار قابلتقدیر است و شأن انجمن را ارتقا میبخشد و اما جالبتر اینکه همزمان رئیس انجمن استانی، زحمت این سفر دو سهساعته را به خود نداد! تا ضمن همراهی مدیرعامل انجمن ، در اختتامیه این جشنواره فرا منطقهای که در استان ما سابقه نداشته شرکت نماید و... بههرحال تاریخ حافظهای ماندگار و حساس به حرکتهای " زشت و زیبا " دارد باید مراقب بود.
بگذریم، در این دوره شرایط سخت و ناگوارِ سالهای تنگدستی تئاتر را تجربه کردیم و اهالی تئاتر همه در رنج حاصل از این تنگنای مالی باهم سهیم بودیم، زمانی که همهَ برنامههای کوتاه و بلندمدت پیشبینیشده از تهرانِ تصمیم گیر تا شهرستان تصمیم پذیر، یکی پس از دیگری قربانی عدم تأمین بودجههای نارس و دیررس میشدند، همه واقف بودیم که ادامه این روند کُند، خصوصاً در شهرستان، حاصلی جز بیرمقی تئاتر و انفعال و انزوای نیروهای دلسوز ندارد.
بههرحال، "دولت با توجه به بند 24 از اصول سیاستهای فرهنگی، موظف است شرایط مادی و معنوی لازم برای تولید نمایش و ایجاد مکانهای نمایشی در سراسر کشور را فراهم کند و حمایت لازم را برای گسترش و اعتلای هنر تئاتر انجام دهد "
اما با مرور همین یک سال گذشته، بهیقین میتوان گفت که اکثر تولیدکنندگان تئاتر در استان ما هنوز موفق به دریافت کمکهزینه اجراهای عمومی نشدهاند، هرچند همه گروهها در سطح استان مردانه آستین بالا زدند و پولتوجیبی رو هم گذاشتند و هزینه کردند تا کار به اجرا برسد و این قابلتحسین است.
و اما پیشنهادی سراسری، با توجه به بدگمانی شکلگرفته در نظر تئاتریها و منتقدان استان، به دلیل عدم ارائه گزارش و عملکرد طی دوره دوساله گذشته و در راستای شفافسازی و تنویر افکار عموم تئاتریها در استانها پیشنهاد میکنم، در صورت امکان برای ایجاد رقابت بین استانها سازوکاری تعریف شود که همه در یک جدول یا فرمتی مشخص و مشترک عملکرد و گزارش کاری ششماهه استان را در درگاه تخصصی استانی " ایران تئاتر " منتشر نمایند. تا ضمن آگاهی گروههای تئاتری و رسانههای جمعی داخل استان، همه استانهای دیگر نیز از وضعیت هم مطلع باشند و زمینه تعامل و همفکری نیز فراهم گردد. به مفهومی دیگر حمایت از انجمنهای استانی، منوط به بارگذاری گزارش و عملکرد ششماهه در سایت استانی ایران تئاتر باشد.
و کلام آخر تا دولت آستین بالا نزند و لوایحی در ارتباط با مشاغل تفکیکشده هنرمندان این عرصه و دیگر حوزههای هنر تقدیم مجلس نکند و تحت پوشش وزارت کار و تعاون قرار نگیرند حالوروز نمایش پیشگان کماکان افتانوخیزان خواهد بود.
قصه کوتاه کنیم که عمر دراز باد، هدف این نوشتار یادآوری و تأکید بر این اصل است که "همهچیز را همگان دانند " که امروزه به خرد جمعی معنی شده؛ زیرا تجربه همکاران و همفکران در همه استانها تجربهای گرانبهاست و مانیفست انجمن هنرهای نمایشی از دل همین تجربههای تلخ و شیرین به تکامل خواهد رسید، پس بیان رنج و رنجیدگی، گله از کسی نیست بلکه جواب مطالبه بهحق آنانی ست که در لابهلای آرای خود امیدی جستجو میکردند که شکوفایی هرچه بیشتر تئاتر این سرزمین را محقق کند...
باقی بقایتان
* خالد حیدری: عضو هیئترئیسه انجمن هنرهای نمایشی آذربایجان غربی، عضو کانون نمایشنامه نویسان و انجمن کارگردانان خانه تئاتر ایران