در حال بارگذاری ...

گزارشی از اختتامیه اردیبهشت تئاتر ایران در کرمانشاه

رضا آشفته: اختتامیه اردیبهشت تئا‌تر ایران با حضور علی نصیریان، داریوش اسدزاده، جعفر والی، اکبر زنجانپور و فرهاد آییش که هر یک بخشی از تاریخ تئا‌تر معاصر ایران زمین‌اند، شکوه و عظمتی وصف‌ناپذیری گرفت. 

شامگاه بیست و هفتمین روز اردیبهشت ۹۳ برگزیدگان تئاتری از سراسر ایران در کرمانشاه گرد آمده بودند. در این میان چهره‌هایی چون جعفر والی، سلمان فارسی صالح زهی، همایون علی‌آبادی، مصطفا سعیدی و مصطفا عبداللهی از جمله تقدیرشوندگانی بودند که اعتبار جشن را بالا‌تر می‌برد. مردانی که هر یک سال‌ها وقت و عمرشان را صرف اعتلای تئا‌تر در این سرزمین کرده‌اند. 
تاخیر و گفتگو
جمعه ساعت ۹ شب قرارمان ترمینال ۲ فرودگاه مهرآباد بود، تقریبا همه از همسفرانشان بی‌اطلاع بودند. با رسیدنم به فرودگاه متوجه آمدن جعفر والی و حسین عاطفی شدم. والی کارگردان آثار غلامحسین ساعدی و حسین عاطفی از کارگردانانی که سالهای ۶۰ و ۷۰ بسیار کار کرده و دهه ۸۰ را اختصاص به پیگیری تولیدات استان تهران داده است. بعد هم اکبر زنجانپور و نصرالله قادری را می‌بینم. همین طور دوستان و همکاران خبرنگاری چون فرزانه ابراهیم‌زاده و مهرنوش قهرمانی که مگر در همین سفر‌ها و فرصت‌ها دیداری تازه کنیم و متوجه مشکلات و بهروزی‌های همدیگر شویم. بعد هم حسین طاهری مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی که به گرمی و محبت از هنرمندان همراهش حال و احوال می‌پرسد. همین طور نوبت به علی نصیریان و هنگامه مفید و شهره سلطانی می‌رسد و خبرنگاران و رضا دادویی، رییس شورای ارزشیابی و نظارت و سید اشرف طباطبایی، مشاور مدیر کل . هنگامه مفید قدردانی خود از زحمات جعفر والی را ابراز می‌کند و او هم خوشحال است که راهنمای چنین فرزندانی در عرصه فرهنگ و هنر بوده است. 
اما تاخیر پرواز به دلیل نقص فنی یاس و ناراحتی ندارد که فرصتی است در کافه تریا برای نوشیدن قهوه‌ای که گپ‌هایمان را گرم‌تر و شیرین‌تر دنبال کنیم. بالاخره پرواز به کرمانشاه سرزمین خسرو و شیرین و فرهاد کوه کن آغاز می‌شود. بیستون و طاق بستان و کاروانسرای شاه عباسی انگار برایمان لحظه شماری می‌کند. واقعا برای چندمین بار این امکان و میراث فرهنگی ارزشمند ایران و جهان دیدن دارد. موسیقی کرد‌ها هم از آن نکته‌های برجسته‌ای است که گوش‌ها از همین جا برای شنیدن آن تیز شده است.
گل سرخ و موسیقی
شب از نیمه گذشته می‌رسیم، اهالی تئا‌تر به اتفاق دبیرکل جدیدشان، دکتر ابراهیم رحیمی زنگنه به استقبال آمده‌اند هر یک گل سرخی در دست دارند. از این بهتر نمی‌شود تصور کرد که میزبانی مهربان منتظرمان باشد. در میان هنرمند کرمانشاه از پیر و جوان برخی را می‌شناسم مانند هواس پلوک، خسرو خندان، محمد زندی، هدایت حیدری، ابراهیم مطیعی، عباس بنی عامریان، مجتبا قلندرلکی، محمد معراجی، کیوان خلیلی، سعید نوروزی، سعید ذبیحی، مرتضا اسدی مرام، رحمان هوشیاری، محمد درند، سعید زندی، سعید جمشیدی، جلال حسنوند و...
سوار بر اتوبوس تا هتل پارسیان می‌رویم و قرار است که آن‌ها باز هم سوپرایزمان کنند. واقعا شگفت زدگی هم دارد که با دهل و سرنا بنوازند و اسپند دود کنند و بر سرمان گلبرگ بپاشند. بعد هم نیمه شب شام باید بخوریم که ترجیحا با سالاد رستوران را به سمت اتاق‌هایمان ترک می‌کنیم. هم اتاقی‌ام آراز بارسقیان مترجم جوان و پر تلاش که اعتباری شده برای نشر افراز امشب نیامده و فردا با جمعی دیگر از مهمانان به کرمانشاه خواهد آمد.
بیستون و کاروانسرای شاه عباسی
شنبه صبحانه را به نیت تماشای بیستون می‌خوریم. سوار بر اتوبوس، به آنجا می‌رویم. به مجسمه هرکول می‌رسیم. دو نقال شرح ماجرا می‌کنند. در زمانه اشکانیان بازماندگان اسکندر مقدونی برای بیان اشراف و سلطه اشان به هر شهری که می‌رسند، یکی از مجسمه‌ها را بر اساس چهره خدایانشان خلق می‌کنند. محمد درند هم دوربینی را در اختیارم می‌گذارد تا ضمن تماشای کوه و پرواز عقاب‌ها و بلبل کوهی بتوانم کتبیه‌ها را ببینم! بعد نوبت به نقال دیگری می‌رسد که تاریخ کتیبه داریوش را واگویه ‌کند. بعد هم نوبت به پذیرایی می‌شود با نوشیدن دوغ محلی و خوردن شیرینی‌های محلی مانند نان برنجی، کاک و نان خرمایی. باد ملایم می‌وزد و سایه سار درختان و خنکای استخر آب پذیرایی را لذت بخش می‌کند. از آن مهم‌تر گرما و همدلی کرمانشاهی‌هاست که بی‌اغراق مهماندوستند. آن‌ها سنگ تمام گذاشته‌‌اند که هر یک از ما این دقیقه‌ها را به زیبایی و خوشی پشت سر بگذرانیم و کرمانشاه برایمان خاطره خوش و ماندگاری بشود و چنین هم می‌شود!
وقت ناهار به هتل می‌آییم و من میلی به غذا ندارم و برای خواب به اتاقم می‌ روم و بی‌خبر از تمامی دوستان و همراهانم... تا اینکه ساعت دو تا چهار کنفرانسی با حضور هنرمندان کرمانشاه، ورامین، جیرفت و حضور حسین طاهری و حسن رونده برگزار می‌شود و فرهاد آییش هم ناظر کم گوی و گزیده گوی مجلس است که سرآخر برای طاهری آرزوی صبر می‌کند که بشود این مشکلات و مطالبات را حل و فصل کند. (مشروح این کنفرانس را در گزارش دیگری برایتان خواهم نوشت).
یکی از زیبا‌ترین برنامه‌ها رفتن به آمفی تئا‌تر هتل است برای شنیدن موسیقی و آواز کردی. گروهی به سرپرستی قرشاد رستمی و آوازخوانی حسین صفامنش. آن‌ها چندین قطعه محلی و قدیمی را برایمان اجرا می‌کنند. حسین صفامنش صدای بسیار گرم و دلنشینی دارد.
سپس به پذیرایی عصرانه می‌رسیم و باز فرصتی برای گپ و گفت. همایون علی آبادی با زنجانپور از قولی می‌گوید که هنوز انجام نشده است. زنجانپور در جوانی قول داده که هدا گابلر ایبسن را کار کند و هنوز به دلیل نبودن بازیگرانش چنین خواسته‌ای را عملی نکرده است. ناصر ایدفر هم به دو جوان کرمانشاهی دلداری می‌دهد که نگران باد و باران نباشند چون مراسم در فضای باز به خوبی برگزار خواهد شد چراکه او ابر‌ها را می‌شناسند و هیچ جای نگرانی نیست.
مراسم تقدیر
سپس نوبت به اجرای مراسم تقدیر از برگزیدگان تئاتری فعال و پویا در سال گذشته می‌رسد. این مراسم در طاق بستان برگزار می‌ شود. فضای باز و وسیعی برای این برنامه در نظر گرفته شده و مشتاقان زیادی از کرمانشاه به استقبال و تماشا آمده‌اند. برنامه با اجرای سعید زندی به طور مستقیم از شبکه زاگرس (مرکز کرمانشاه) پخش می‌شود. مردم شاد و خندان از رویارویی با چهره‌های تئا‌تر، تلویزیون و سینمای ایران هستند. عده بسیاری ایستاده تا نیمه شب مراسم را دنبال می‌کنند.
حجت ایوبی معاون سینمایی وزارت ارشاد، مهندس رضایی استاندار کرمانشاه، حسین طاهری، علی نصیریان، اکبر زنجانپور، داریوش اسدزاده، هنگامه مفید، فرهاد آییش و شهره سلطانی برای اهدای جوایز روی صحنه می‌روند. مصطفا عبداللهی در بستر بیماری است اما به دلیل آنکه نمایش مرگ تصادفی یک آنارشیست در جذب مخاطب موفق بوده، تقدیر می‌شود. او که در تهران است به صورت تلفنی با مراسم ارتباط می‌گیرد و علی نصیریان ضمن اهدای جوایز برایش آرزوی صحت و بهبودی و بازگشت دوباره به صحنه می‌کند. عبداللهی هم ضن ابراز خرسندی از اینکه جایزه‌اش را از دست علی نصیریان دریافت می‌کند، می‌گوید که با آنکه حضور فیزیکی در کرمانشاه ندارد اما روحشان همیشه آنجایی است که در آن بحث بر سر تئا‌تر است. مردم آمین گویان بر سلامت دوباره عبداللهی تاکید می‌کنند.
همچنین دو بار از نشر افراز برای گرفتن تقدیرنامه روی صحنه می‌روند. دو مترجم به نام آراز بارسقیان و بهاره شفیعی سروستانی دریافت کننده این جوایز هستند. بارسقیان جوان فعالی است که در حوزه ترجمه متون نمایشی زحمات ارزنده‌ای را انجام داده است. شفیعی سروستانی را از دوران دانشکده سینماتئا‌تر می‌شناسم. او و همسرش بابک لطیفی از جوانهای فعال و خلاق تئاتری هستند که اکنون در شیراز به زندگی و فعالیت هنری مشغولند. اعظم کیان افراز در یک دهه اخیر تلاش بسیاری در زمینه نشر کتابهای تئاتری کرده و این خود مستلزم حضور و شناساندن بسیاری از چهره‌های جوان بوده و امروز وقت آن است که از این چهره‌های موفق بیش از پیش استفاده کند.
مراسم محل دید و بازدید بسیاری از دوستان و آشنایان قدیمی است. ناصر ایزدفر از استان قزوین یکی از تقدیرشوندگان است. او همکلاسی است که از سال ۷۴ در دانشکده سینماتئا‌تر به یاد دارم که پیوسته بازیگری و کارگردانی کرده و این سال‌ها در زمینه مدیریت و تدریس هم فعال بوده است. البته او سال‌ها پیش‌تر فعالیت تئاری‌اش را آغاز کرده است.
آرزوی قدیمی
در مراسم جعفر والی ابراز خرسندی می‌کند که چنین اتفاقی افتاده و آرزویش این بوده از جوانی که در پیری اهل تئا‌تر به یادش باشند و آرزو می‌کند که در فضای تئا‌تر مدام مراسم جشن و تجلیل و تقدیر از فعالان تئاتری برگزار شود. سید مصطفا سعیدی از بزرگان نقالی ایران که ساکن برجرود است در زمان اهدای جوایز با دست بوسه حسین طاهری مواجه می‌شود و او هم به روایتی کوتاه از داستانهای شاهنامه می‌پردازد. علی محمد رادمنش از فعالان تئا‌تر خیابانی به شوخی مسوولان و تئاتری‌های صحنه‌ای را تهدید می‌کند که هر چه زود‌تر فکری اساسی برای فعال شدن این نوع تئا‌تر که بهترین گونه تئاتری در ایران و جهان است، انجام دهند.
همایون علی آبادی از چهره‌های برجسته و ماندگار نقد و پژوهش است؛ در این مراسم برای یک عمر نقدنوشتن تقدیر می‌شود و علی نصیریان تایید و تاکید می‌کند علی آبادی یکی از بهترین منتقدان تئاتری است. همایون علی آبادی که در دانشکده استاد نقد و تحلیلمان بوده است همواره در این سال‌ها مشوق بنده و بسیاری از منتقدان فعال و برجسته کشورمان بوده است. همین رهنمود‌ها و پیگیری هاست که مجال نقد و انتقاد را بیشتر از پیش گرم می‌کند. وگرنه نقد تئا‌تر در سراشیبی بی‌توجهی‌ها امکان دارد برای همیشه به قهقرا برسد. علی آبادی بازنشسته است و دوران نقاهت پس از عمل جراحی قلب را می‌گذراند و برنامه‌اش این روز‌ها پیاده روی از ۱۲ فروردین تا پارک ساعی است. برایش آرزومند عمر طولانی و روزهای خوش هستیم.
قدردانی ویژه
حسین طاهری در این مراسم به قدردانی ویژه از خبرنگاران و ارباب جراید و رسانه می‌پردازد. او معتقد است که با وجود این زحمت کشان می‌شود فضای تئاتری را بهتر سمت و سوی درست داد. از آزاده سهرابی، بهاره برهانی، ماهدخت اکرمی، شیما غفاری، جواد اشگذری، ساسان پیروز، مارال دوستی، و خسرو پرخیده در بخش فعالان رسانه تقدیر می‌شود. این دوستان و همکاران هر یک سالهاست که در فضای تئا‌تر سکاندار اخبار و تحلیل و عکس هستند. جای بسی خوشحالی است که تشویق و تقدیر از آنان شاید تسلای دلشان باشد برای طی طریق کردن مسیر سخت و پر مشقت! حسین طاهری خود اهل رسانه است و اهمیت آن را بیشتر از دیگران خواهد دانست و شاید این خود دلیلی واضح و مبرهن برای تعامل و همکاری بیشتر و بهتر با اصحاب رسانه باشد.
تا سال ۹۴ و اتفاقات شایسته‌تر چشم انتظار می‌مانیم اما به تلاش مستمر و امید و تدبیری در خور تامل. باشد چنین شده باشد!