ردپای نویسندگان خارجی از مولیر تا دیوید ممت بر تئاتر ایران
گزارشی از 100 سال ترجمه نمایشنامههای خارجی به زبان فارسی
هنرمندان و مترجمان، تاثیر ترجمه نمایشنامههای خارجی بر تئاتر ایران را که عمری بیش از ۱۰۰ سال دارد، مثبت دانسته و در عین حال تاکید کردند ضعفها و کاستیهای این جریان باید رفع شود.
مهسا مقدم: تاریخ ترجمه متون علمی، فلسفی، ادبی و هنری از دیگر زبانها به فارسی اگر چه در ایران سابقهای طولانی دارد، اما به طور جدی از اواخر دوره قاجار شکل گرفت و به اوج خود رسید. بازار ترجمه فارسی از آثار ادبیات نمایشی جهان نیز در دوران مشروطیت رونق گرفت و اساس و پایه تئاتر ایران را پایهگذاری کرد.
در دوره مشروطیت، هنرمندانی پا به عرصه گذاشتند که تئاتر را به عنوان ابزاری برای بیان مرامهای سیاسی خود انتخاب کردند که میرزا فتحعلی آخوندزاده را میتوان نخستین پرچمدار این راه دانست. او در نمایشنامههای خود که از متون فرنگی به ویژه آثار مولیر اقتباس شده بود، سعی میکرد تا مفاهیم و موضوعهای مورد علاقه مردم آن دوره ایران را ارائه دهد.
در دوران مشروطه، تئاتر ایران، بیشتر متاثر از ادبیات نمایشی فرانسه بود، اما به مرور زمان، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرد و در هر برهه زیر سایه آثار تئاتری یک کشور قرار گرفت تا به تدریج در دهههای 30 و 40 خورشیدی، هویت خودش را یافت. با وجود این، هنوز هم نمیتوان رد پای ادبیات دراماتیک خارجی را که به مدد ترجمه به دست ما میرسد، در پدید آمدن نمایشنامههای ایرانی و آثار نویسندگان داخلی نادیده گرفت.
سایت ایران تئاتر برای آشنایی بیشتر با تاثیر ترجمههای آثار نمایشی جهان بر نمایشنامهنویسی و هنرهای نمایشی ایران، نظرات داریوش مودبیان، آهو خردمند، شهلا حائری، سهراب سلیمی و کوروش نریمانی را جویا شده است.
نمایشنامه نویسی ایران مدیون ترجمه است
داریوش مودبیان از مترجمان و کارگردانان پیشکسوت تئاتر، درباره نخستین نمایشنامههای ترجمه شده به زبان فارسی میگوید: «نخستین ترجمهها در ایران به میرزا حبیب اصفهانی تعلق دارد که آثار ژان باپتیست مولیر را ترجمه کرد. ترجمه آثار مولیر، ما را با تئاتر کمدی فرانسه و جهان آشنا کرد و با توجه به سلیقه و طبع مخاطب ایرانی، این ژانر با استقبال خوبی روبرو شد.»
شهلا حائری، پژوهشگر و مترجم عرصه تئاتر، درباره کیفیت نخستین ترجمههای نمایشنامههای خارجی به زبان فارسی توضیح داد: «با وجود ضعفهایی که در شخصیتپردازی و دیالوگ نویسیهای نخستین ترجمهها وجود دارد، اما این آثار نشان دهنده وسواس و دقت نظر مترجمان آن دوره است که از روی ذوق و نبوغ و علاقه خود دست به این کار میزدند.»
کوروش نریمانی، کارگردان شناخته شده کشورمان هم شکلگیری تئاتر معاصر ایران را متاثر از ترجمه آثار مولیر دانست و افزود: «نباید فراموش کنیم که ترجمه از یک اثر نمایشی، هر چقدر هم که قوی و اصولی باشد، باز هم در قسمتهایی از نمایشنامه، ویژگیهای زبان مرجع کم و یا گاهی به طور کامل از بین میرود. برخی از ویژگیهای کلامی مختص زبانی خاص است و ما اگر بخواهیم آن را به زبان دیگری ترجمه کنیم، تاثیرگذاری خود را از دست میدهد.»
آهو خردمند، دیگر مترجمی است که در باره تاثیر آثار ترجمه شده بر نمایشنامه نویسی ایران، علاوه بر مرور تاریخی، نگاهی به وضعیت امروز نیز دارد. او تاکید کرد: «نمایشنامه نویسی در ایران با آثار ترجمهای آغاز شد؛ بنابراین نمیتوان تاثیر نمایشنامههای ترجمه شده روی آثار ایرانی را نفی کرد. همچنین امروزه با گسترش ارتباطات، تاثیرات هنر تئاتر کشورهای مختلف روی یکدیگر دو چندان شده است. هنرمندان جوان و علاقهمند زیادی که به سفرهای خارجی میروند با آثار جدید دنیا، آشنایی پیدا میکنند و به طور حتم این نمایشها تاثیر خود را روی افکار این هنرمندان میگذارد و گاهی به آنها مسیری فکری برای خلق آثار نمایشی میدهد.»
سهراب سلیمی، از کارگردان با سابقه تئاتر ایران با اشاره به اینکه نمایشنامههای ترجمه شده به فهم و درک ما به مسائل دراماتیک کمک به سزایی کردهاند، افزود: «زمانیکه ترجمه آثار نمایشی در کشور ما پا گرفت، ما با فهم و درک و جهان بینیهای مختلفی آشنایی پیدا کردیم. تئاتر در کشور ما سبقه چندانی ندارد؛ بنابراین ما باید برای رسیدن به تئاتری که متعلق به خودمان باشد در ابتدا با آثار بزرگان نمایشنامه نویسی جهان آشنایی میداشتیم تا به اندیشههای تازه تری برسیم. تئاتر، هنری برای گسترش ارتباطات انسانی خارج از مرز جغرافیایی است و در اینجاست که ترجمه میزان اهمیت خود را نشان میدهد.»
معرفی آثار نویسندگان موفق، موجی که همه مترجمان را در بر میگیرد
یکی از موارد دیده شده در عرصه برگردان نمایشنامههای خارجی به زبان فارسی، این است که گاه یک اثر به قلم چند مترجم منتشر می شود.
مودبیان درباره ترجمه یک اثر نمایشی توسط چند مترجم اظهار کرد: «وقتی یک نمایشنامه نویس در ایران شناخته شود و مخاطب با آثار نویسنده ارتباط برقرار کند، مترجمان ترغیب به معرفی این نویسنده میشوند و موازی کاری اتفاق میافتد. البته اگر در فضایی سالم، ترجمههایی مختلف از یک اثر در بازار عرضه شود، مشکلی به وجود نمیآید و مخاطب میتواند از بین آثار ترجمه شده بهترین را انتخاب کند.»
خردمند هم با تاکید بر اینکه تنها نباید به ترجمه نویسندگان شناخته شده در ایران اکتفا کرد، افزود: «لزومی ندارد مترجم، تنها آثار نویسندگان شناخته شده در ایران را معرفی کند، دنیای تئاتر در حال تغییر و دگرگونی است، ما باید با نویسندگان جدید و افکار آنها آشنایی پیدا کنیم. برای مثال به ترجمه آثار نیل سایمون اشاره میکنم؛ تا زمانیکه دست به ترجمه آثار این نمایشنامه نویس نزده بودم، شاید تنها در ایران افراد محدودی با طنز آمریکایی آشنایی داشتند، اما بعدش شاهد این بودیم که آثار نیل سایمون با استقبال بسیار خوب مخاطب روبرو شد و کارگردانهای شناخته شده و همچنین دانشجویان بسیاری آثار این نویسنده را به اجرا در آورند. این استقبال تا جایی بود که مترجمان دیگر نیز ترغیب شدند تا آثار این نویسنده را ترجمه کنند.»
شهلا حائری هم که در ترجمه آثار از زبان فرانسه تخصص دارد، درباره چگونگی انتخاب نمایشنامههای خارجی برای ترجمه به سایت ایران تئاتر توضیح داد: «نمایشنامههایی را برای ترجمه انتخاب میکنم که در وهله اول برایم جذابیت داشته باشند و بتوان آنها را در بازار نشر ایران عرضه کرد. معرفی آثار موفق در سطح جهانی به ویژه نویسندگان فرانسوی، مهمترین دغدغه من در حوزه ترجمه محسوب میشود.»
ارائه ترجمههای بیکیفیت، خیانت به مخاطب است
داریوش مودبیان حوزه ترجمه نمایشنامه را کاری پژوهشی و بسیار گسترده تلقی کرد و افزود: «مترجم باید در ابتدا آشنایی کامل با زبان مبدا و مقصد داشته باشد و در قدم بعدی به سراغ ترجمه آثاری برود تا با نیازهای جامعه امروز مطابقت کند.»
خردمند هم ترجمه را بسیار سخت و وقت گیر دانست و ادامه داد: «ترجمه آثار باید با حوصله انجام شود و مترجم باید از روی عشق و علاقه ترجمه کند. در کنار این ویژگی، کار ترجمه به تسلط کامل به زبان مرجع و آشنایی با اصطلاحات آن کشور نیازمند است. همچنین مترجم باید در انتخاب آثار سختگیری داشته باشد تا اثری مناسب برای جامعه خود انتخاب کند، زیرا بسیاری از آثار بدون در نظر گرفتن وضعیت جامعه ترجمه شده و شکست خوردهاند.»
حائری در مقایسه وضعیت امروز و گذشته ترجمه در ایران گفت: «با اینکه امروزه مترجمان امکانات بیشتری نسبت به چند دهه پیش دارند و تعداد آنان نیز به لحاظ آماری افزایش یافته است، اما به طور کلی وضعیت ترجمه، دقت نظرهای گذشته را ندارد؛ برای بهبود این شرایط باید وجدان حرفهای را در مترجمان تقویت کرد.»
او با انتقاد از کیفیت بعضی نمایشنامههای ترجمه شده ادامه داد: «متاسفانه کیفیت بعضی از نمایشنامههای ترجمه شده در حد فاجعه است و ترجمه آثار نویسندگان جهان با این کیفیت پایین، خیانت به مخاطب محسوب میشود، زیرا مردم به مترجم و ناشر اعتماد میکنند، اما مترجم بدون درک درستی از زبان مبدا نویسنده، نمایشنامه را به فارسی بر میگرداند و اثری ناقص و بدون شباهت به اثر اصلی به مخاطب تحویل میدهد و داستان سرایی میکند.»
مودبیان نیز درباره ترجمه نمایشنامهها به دست دانشجویان زبانهای خارجی گفت: «دانشجویان زبانهای خارجی به سمت ترجمه نمایشنامهها متمایل شدهاند و بدون آشنایی با ساختار تئاتر و فضای ذهنی نویسنده اقدام به ترجمه نمایشنامه میکنند؛ ادامه این روند حوزه ترجمه نمایشنامه نویسی را دچار بحران خواهد کرد.»
خردمند از زاویهای دیگر هم به این موضوع پرداخت و درباره قابلیت اجرایی یک اثر ترجمه شده گفت: «یک مترجم باید به قابلیت اجرای یک نمایشنامه نیز توجه داشته باشد، زیرا بسیاری از نمایشنامههای خوب در دنیا هستند که در ایران امکان اجرا ندارند. بنابراین یک مترجم نباید در این شرایط، وقت و زمان خود را صرف ترجمه این اثر کند، زیرا نمایشنامه مانند دیگر ژانرهای ادبی تنها برای خواندن نیست و باید به اجرا در بیاید.»
نریمانی نیز به ضعف در برخی ترجمهها اشاره کرد و ادامه داد: «یکی از اشتباهات کارگردانها، اکتفا کردن به کلام مترجم است. آنان بدون توجه به متن اصلی، تصمیم به اجرای اثر میکنند، در حالیکه بسیاری از مواقع، وقتی به متن اصلی رجوع میکنیم، متوجه تفاوتهای بسیاری نسبت به ترجمه اثر میشویم.»
تاثیر پذیری نویسندگان ایرانی از نمایشنامههای خارجی
نریمانی درباره اهمیت شیوه اجرایی و متعلق کردن یک اثر خارجی به گروه نمایشی بیان کرد: «دنیای تئاتر، امروزه بیشتر به شیوه اجرا و گروه اجرایی متکی است تا نمایشنامه نویس و مترجم. یک گروه اجرایی میتواند با عبور دادن یک نمایشنامه از فیلتر اجرایی خود؛ آن اثر را متعلق به خود کند و نگاه خود را به مخاطب ارائه دهد.»
او ادامه داد: «ضعف عمدهای که در هنرمندان جوان به چشم میخورد، بیاعتنایی نسبت به آثار ایرانی و سوژههای ناب اجتماعی خودمان است. امروز وقتی یک شیوه اجرایی بین جوانان باب میشود، همه به دنبال همان راه میروند و فکر میکنند مثلاً اگر دیوید ممت شیوه دیالوگ نویسی تند دارد، نمایشنامه نویسان ایرانی هم باید به همان سمت سوق پیدا کنند.»
سلیمی هم با تاکید بر اینکه تاثیرپذیری در دنیای تئاتر کاملاً طبیعی است، اضافه کرد: «بهرهمندی و تاثیرپذیری از آثار بزرگان، ضعف یک نویسنده محسوب نمیشود، اما او باید طوری به یک شاهکار ادبی نگاه کند و آن را به اجرا در بیاورد که اثر را متعلق به خود کند. اگر به آثار برجسته دنیا هم نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که آنها نیز متاثر از دنیای اطراف خودشان هستند. اما تاثیرپذیری با تقلید متفاوت است، اگر نوشته ما تنها یک تقلید کورکورانه و از روی دانش کم باشد، تنها سبب در جا زدن نویسندگان ما میشود.»
مودبیان به روز بودن زبان ترجمه را امری مهم تلقی کرد و ادامه داد: «در حوزه ترجمه، زبان جریان دارد و به همین دلیل آثاری که از قبل ترجمه شدهاند، برای ما تنها جنبه تاریخی پیدا میکنند و ضعفهایشان آشکار میشوند و دیگرمناسب اجرای نیستند.»
او درباره تاثیرپذیری نویسندگان ایرانی از نمایشنامههای خارجی توضیح داد: «آخوندزاده اولین نویسندهای بود که اقتباس را مطرح کرد؛ در تمثیلات این نویسنده تاثیرپذیری از مولیر و رعایت چارچوبهای این نویسنده به چشم میخورد. امروز هم میتوان ردپای تاثیر نمایشنامههای خارجی را بر آثار نویسندگان ایرانی مشاهده کرد.»
مترجمان باید مرزهای جغرافیایی را کنار بزنند
در ادامه سلیمی با رویکردی تاریخی درباره میزان اهمیت ترجمههای قدیمی عنوان کرد: «ترجمههایی که از افراد برجستهای مانند آخوندزاده برای ما باقی ماندهاند، در دوره خودشان برای نویسندگان ایرانی شرایطی را به وجود آوردند تا در حوزه درام نویسی متاثر از آثار بزرگان دنیا شوند و درک درستی از متون دراماتیک داشته باشند. بنابراین نمیتوان این موضوع را انکار کرد که نمایشنامه نویسان ایرانی از اندیشههای نویسندگان بزرگ وام گرفتند.»
این کارگردان که کارهای شاخصی از امانوئل اشمیت را به صحنه آورده است، درباره نگاه جهان شمول این نویسنده توضیح داد: «فرانسوی بودن امانوئل اشمیت برای من ملاکی برای اجرای کارهایش نیست؛ اهمیت کارهای این نویسنده به محتوای آثارش بر میگردد که خارج از مرزهای جغرافیایی به بشریت میپردازد. بنابراین مترجمان ما باید به یک نمایشنامه نگاهی انسانی داشته باشند، نه نگاه جغرافیایی.»
سلیمی به تعریفی از تئاتر ملی اشاره کرد و افزود: «متاسفانه ما در چارچوبهای سنتی متوقف شدهایم و تعریف اشتباهی از نمایشنامه نویسی ایرانی داریم. وقتی یک اثر ترجمهای با نگاه اجرایی کارگردان دیده شود، آن نمایش به یک اثر ملی تبدیل میشود.»
مودبیان نیز در این زمینه تاکید کرد: «باید برای هر اجرا، ترجمهای جدید ارائه دهیم؛ زمانیکه یک هنرمند میخواهد آثار ترجمه شده من را به اجرا در بیاورد، همکاری لازم را میکنم تا به زبانی امروزیتر برای اجرای نمایش خود برسد. این اتفاق برای مترجم هم تاثیر قابل توجهی دارد، زیرا متوجه خطا و اشتباهاتش میشود.»
اما در پایان این بحث، شهلا حائری به یک نقطه ضعف ترجمه در ایران اشاره کرد. او ترجمه نمایشنامه در ایران را متمرکز بر ادبیات قرن بیستم برشمرد و اضافه کرد: «متاسفانه ما در حوزه ترجمه در ادبیات خارجی در قرن بیستم متوقف شدهایم و همچنان تمرکز خود را روی آثاری از بزرگان قرن گذشته گذاشتهایم. آشنایی با نمایشنامههای کلاسیک و اجرای این آثار را نامناسب نمیدانم، اما باید در قرن بیست و یکم، بیشتر ادبیات نوین را ترجمه کرد و آثار برجسته جهانی را به نمایش گذاشت.»