در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «گفت‌و‌گوى برجاى‌ماندگان»

مطرودین پشت دیوار

ایران تئاتر-هاجر سعیدى:نمایش «گفت‌وگوی برجای‌ماندگان» به نویسندگی محمد زارعی و کارگردانی  میلاد شجره همه‌روزه ساعت ۱۹ در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه می‌رود.

 آنکه در کار تأمل است، اگر روزی خودش را به آب بسپارد سعی نمی‌کند شنا کند. تلاش می‌کند آب را درک کند و غرق خواهد شد.( آنری میشو)

«گفت‌و‌گوى برجاى‌ماندگان» وضعیت مطرودینی‌ست که پشت دیواری مانده‌اند، شرایطی تحت ‌نظارت را سپری می‌کنند و اکنون عده‌ای‌شان گردآمده‌اند تا در پی شکایت از کارفرما یا مافوق‌هایی نظامی مجوزی برای عبور از دیوار بیابند. تمام اجرا حول این موقعیت استوار است ؛ وضعیت انتظار برای آن لحظه بزرگ فرا خواهد رسید. آن لحظه‌ بزرگ همواره مورد انتظار ، که این بار نیز برای هرکدام از شخصیت‌ها بسته به ‌میزان درکشان در نقطه‌ای متبلور می‌شود. آزادی از حدود دیوار و یافتن دل‌بسته‌ای، شکایت از صاحب‌کاران و دریافت اندک غرامت و آن رهایی بزرگ است.

بله، این موقعیت تازه‌ای نیست، اما سیاست‌های اجرای آن هوشمندانه است، از آن نمونه‌هایی ست که سیاست‌های اجرا چگونه می‌تواند سویه‌هایی رهایی‌بخش در متن بیافریند. هرچند قصد ندارم لذت دیدن‌ اجرا را با شرح و توضیح مکدر کنم اما نوشتن از این هوشمندی طراحی اجتناب‌ناپذیر است.  

 نمایشنامه در غشایی از استعاره فرورفته است. در بازیابی نسبت هرکدام از «بازماندگان» با امر زیسته‌مان، قشری از مطرودان و سرخوردگان و مبارزان قابل بازیابی‌اند. هرچند می‌توان گفت نمایشنامه دست به تولید شبکه‌ای از استعاره‌هایی آخرالزمانی و زود دریافت زده که منجر به تولید مدام معنا و نشانه‌هایی سرراست می‌شود، اما شخصیت‌های برکشنده و موقعیت‌های پر ظرافتی از تضاد اخلاق عمومی و اخلاقیات شخصی مخاطب را مجذوب خود نگه می‌دارد.     

 در طراحی اجرا نیز شما با فضایی سرشار از ایده‌هایی مواجه‌‌اید که متکی بر دو استراتژی ‌است ؛  یکی عینیت‌بخشی به آن فضای فروپاشیده‌‌ی متن که البته موفق است و دیگر خلق لحظاتی که اجرا درست روی سرحدات متن نمایشنامه از آن فراتر می‌رود. استفاده از تمهیدات ویدئویی، چرخش فوتوریستی «چشم‌انداز» مخاطب و استفاده از کارکرد پرده نمایشگر به‌عنوان یک سطح سوم ازتولیدمعنا که همواره هوشمندانه در مرز یک صفحه نمایشگر بازپرسی و بیرون افتادن ذهنی از «زمان» حرکت می‌کند.

 همین بخش از طراحی اجراست که درنهایت آن را رستگار می‌کند، مخاطب بارها در مواجه با بسط زمان منفی قرار می‌گیرد، درست آنجا که روند خلق معنا مختل شده و زمان  گریز، انحراف و خیره شدن هیجان‌انگیز در چشمان هیولا آغاز می‌شود. آنجا که مخاطب مجال یافته با آن حقیقت مواجه شود که درک واقعی هستی انسان باید بر غیبت بنیادین معنا استوار است، بر فراروی از درهای ادراک و آغاز برانگیختگی‌های هیولاوار. فرصت نابی که در بحبوحه تئاترهای آسان دریافت و سرگرمی‌سازی به‌ظاهر حرفه‌ای کم‌تر اثر هنری به مخاطبش ‌هدیه می‌دهد.

شمارا به دیدن اجرای این نمایش دعوت می‌کنم ، نمایشی برای  در معرض قرار گرفتن و شنیدن صدای سرمدی موج نو در بطن تماشاخانه شهرزاد !

رضا بهبودی،محمدصادق ملک،باران کوثری،محسن نوری،محمد خاکساری و امین اسلامی از بازیگران این نمایش هستند.

 




نظرات کاربران