گفتگو با شهناز روستایی نویسنده و کارگردان نمایش «زال و رودابه»
متون کهن ایرانی یک گنجینه است
ایران تئاتر: پرداختن به ادبیات کهن ایرانی از جمله رویکردهایی است که باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد و هنرمندان این سرزمین با ارج نهادن به اهمیت آن در اثر خود مخاطب را از داشتن این میراث جاودان آگاه سازند. شه ناز روستایی با نمایش «زال و رودابه» در جهت انجام وظیفه خود کوشیده است تا با قصهگویی از ادبیات کهن ایرانی رسالتش را به انجام برساند.
شهناز روستایی تحصیلات خود را در مقطع کارشناسیارشد ادبیات نمایشی به اتمام رسانده است. او با تمرکز بر متون کهن ایرانی و تجربیات خود از تحقیق و پژوهش درباره این موضوع آثار را به نگارش در آورده است که از بین آنها باید از «بیژن و منیژه»، «شهر آشوب»، «هزار و یک مکر»، «ورثه آمیز جعفر»، «وداع سبز»، «هفت خواب» و... نام برد. «عروسک شکسته»، «راز پیرمردها»، «یک خندان نشاط» و «سوگند» از جمله فیلمنامههایی است که روستایی آنها را نوشته است. از آثار صحنهای این کارگردان میتوان اشاره «خانه قمرخانم»، «ورثه آمیز جعفر»، «هزار و یک مکر» و «زال و رودابه» کرد. حال به بهانه اهمیت متون ایرانی و نمایش «زال و رودابه» که در تالار محراب به روی صحنه است گفتگویی انجام دادهایم که میخوانید.
نمایش «زال و رودابه» با تاثیر از ترکیب شیوههای نمایش ایرانی به روی صحنه رفته است. ضرورت این امر در چیست؟
چون در واقع نمایش ایرانی، نمایش روایی است این امکان را به وجود میآورد که قصههای اساطیری را به شکلی که باورپذیر هستند روی صحنه نمایش بدهیم و محدودیتی برای نشان دادن مکانهای متعدد نداشته باشیم. من معمولا به این شیوه کار میکنم و مورد پسندم است. زیرا بیشتر متن نمایشهایی که روی صحنه بردهام از متون ایرانی بهره گرفته است. به طورمثال متون ایرانی چون «شاهنامه»، «خسرونامه عطار نیشابوری» و همینطور «قصههای هزار و یک شب»
آیا این موضوع باتوجه به اهمیت قصه و ترکیب بندی ترتیب داده شده است؟
سبک نمایش ایرانی و روایی این امکان را فراهم خواهد آورد که با این شیوه اجرا شود. در واقع نمایش «زال و رودابه» به ترتیب از شیوههای اجرایی نمایشهای سنتی و ایرانی اعم از سیاه بازی، پردهخوانی و نقالی استفاده شده است که از اساس این نمایش به حساب میآید.
استفاده از متون کهن ایرانی و بخصوص شاهنامه در نمایش چه مزایایی را با خود به همراه داشته است؟
اولین مزیت آن است که شاهنامه به این شکل اجرایی پاس داشته میشود. در ادامه باید بگویم که قصههای شاهنامه دارای جنبههای نمایشی زیادی است که این امکان را فراهم میآورد تا آنها تبدیل به نمایشنامه شوند.
این تصمیم با چه تمهیداتی در نمایش «زال و رودابه» موثر واقع شده و نقش تعیین کننده پیدا کرده است؟
از دلایل این تصمیم باید بگویم که این شیوه اجرایی میتواند محدودیتهای اجرا را از بین ببرد. به طور مثال در این نمایش دو بازیگر نوزده شخصیت را نقش آفرینی میکنند و این تکنیک از نقش پوشی نمایشهای ایرانی گرفته شده است. همچنین در بحث صحنه نمایش روایی باید اشاره داشته باشم که این نوع از نمایش به دکور نیاز ندارد. در واقع تمام مکانها و آکسسوار در ذهن مخاطب ساخته میشود به این شکل که هر مخاطب یک جور بارگاه محراب را تصور میکند. از نظر من یکی از کارکردهای این نوع تئاتر آن است که تخیل مخاطب را کار میاندازد.
در این نمایش برای روایت از تکنیکهای نمایش سنتی و ایرانی استفاده شده است که تنوع از جمله مزایای آن به حساب میآید. دلیل این رویکرد چیست؟
از آنجایی که نقالی در درازمدت ممکن است برای مخاطب خسته کننده شود بنابراین من سعی کردم برای جلوگیری از این مسئله، نمایش را به لحاظ اجرایی متنوع ترتیب بدهم که بخشهایی از نمایش به شکل سیاه بازی تنظیم شد و از شیوه اجرایی پرده خوانی نیز در اجرا استفاده شده است.
نمایش «زال و رودابه» در خود داستانی عاشقانه و حماسی دارد. آیا این ترکیب موضوعی جهت آگاه سازی مخاطب از شخصیتهای نمایش ایرانی است؟
زمینه داستان این نمایش فضایی حماسی و عاشقانه دارد. ضمن اینکه انگیزه من از نوشتن این نمایشنامه و اجرای آن معرفی شخصیتی به نام «سیندخت» بود. بنابراین سعی کردم در نمایشنامه بیشتر به این شخصیت به لحاظ سیاست و کیاستش و همچنین برقراری صلح بین دو سرزمینی که سالها درگیر کینه و کدورت بودند بپردازم. حال باتوجه به استفاده از شیوههای متنوع در اجرا این مزیت پیش میآید که نمایش برای مخاطب خسته کننده به نظر نرسد به نوعی که مخاطب با شخصیت نمایش همراه میشود که تصور میکنم بر اساس گفته مخاطبان که نمایش را دیدهاند به نتیجه مثبتی رسیدهام.
در روایت این نمایش که یکی از معروفترین قصههای شاهنامه را بازگو میکند شخصیت پردازیها بر چه مبنا و تحلیل تعریف شدهاند؟
همان طور که گفتم شخصیتهای این نمایش نوزده نقش را بازی میکنند. بنابراین با مطالعهای که در ارتباط با شخصیتهای شاهنامه داشتم توانستم شخصیتهای مورد نظرم را شخصیت پردازی کنم به طوری که تمامی آنها در یک سطح قرار بگیرند. البته پیش آمدن این موفقیت بیشتر از سوی بازیگران این نمایش صورت گرفته است که توانستهاند با توانایی خود در بازیگری شخصیتهای مورد نظرم در شاهنامه را به مخاطب معرفی کنند.
در نگارش متن نمایشنامه و کارگردانی این اثر چه نکاتی را مدنظر قرار دادهاید؟
درباره نگارش متن باید بگویم که مقداری دخالت در متن داشتهام و خیلی به متن اصلی وفادار نبودم به این دلیل که ما قصد شاهنامهخوانی نداشتیم و برای ایجاد تعلیق بیشتر بر اساس طومار شاهنامه قسمتهایی را به متن اضافه کردم. به طورمثال ماجرای «سلیم خان بربر»، بحث گرفتن مالیات و خراج توسط «زال» از محراب که در متن شاهنامه این موضوع وجود ندارد.
اهمیت پرداختن به چنین نمایشهایی با موضوع شاهنامه چه مزایایی میتواند برای مخاطب داشته باشد؟
متون کهن ما یک گنجینهای است که ما از آن غافل هستیم. حال باید یادآور شوم داستان «زال و رودابه» و یا داستانهایی که در شاهنامه وجود دارد تمامی عناصر مورد نیاز برای تبدیل شدن به یک نمایشنامه را دارا هستند. ضمن اینکه من به عنوان یک نویسنده وظیفه دارم دینم را به ادبیات سرزمینم ادا کنم. حال باید توجه داشته باشیم شاید بسیاری از مردم فرصت و انگیزه برای خواندن شاهنامه را نداشته باشند اما این امکان را خواهند داشت که به دیدن یک نمایش از شاهنامه بروند.
گفتوگو از کیارش وفایی