در حال بارگذاری ...
مسعود دلخواه بازیگر نمایش بوی خواب در گفت و گو با ایران تئاتر عنوان کرد

انسان همیشه به دنبال پیدا کردن آرامش است

ایران تئاتر: بعد از خاتمه جنگ جهانی اول یک سری از نویسندگان نظیر ولفکانگ بورشرت وکارل مایر و یا هنرمندانی نظیر رابرت وینه باعث خلق سبک اکسسپرسیونیستی شده اند که فضای سیاهی داشت و تنهایی ، تردید و وحشت انسان معاصر خسته و زخمی از جنگ را نشان می دهد.

جان براون نمایش بوی خواب کهنه سرباز بازمانده از جنگ است که برای فرار از اوهام جنگ و تبعاتش به دنبال مامن و آرامشی می گردد که با رفتن به بیمارستانی تصور می کند به آن رسیده است، اما او در آنجا هم با سوظن ها و توطئه های زیادی مواجه می شود.مسعود دلخواه که این روزها در نمایش «بوی خواب» به کارگردانی سهراب سلیمی ایفای نقش می کند، با درک درستی از نقش به شایستگی تردید و زخمهای درونی و روحی نقش جان براون را بازی می کند. نمایش «بوی خواب» یک درام روان شناسانه درباره مردی است که زخم های جنگ و اوهامش لحظه ای او را رها نمی کنند و سلیمی تلاش می کند درگیر شدن جان براون را در لابیرنت های تنهایی در معرض دید مخاطب قرار بدهد. مسعود دلخواه سوای تبحرش در کارگردانی یک بازیگر کاریزماتیک و خوش چهره است که بازی های موفقی هم از او در ذهن مخاطب باقی مانده است. نمایش های می خواهم با مسیووو... و دایی وانیا از جمله حضورهای درخشان بازیگری دلخواه هستند. او چندی قبل در نمایش روال عادی دکتر خاکی بازی به یادماندنی در کنار کوروش سلیمانی از خودش ارائه کرد. زمین انسان ها، ارخش و خانمچه، فاوست ، دژاوو و مهتابی نمایش های مهم کارنامه کاری دکتر دلخواه هستند. در نمایش بوی خواب  مسعود دلخواه، قاسم زارع و شهره سلطانی به ایفای نقش می پردازند و محمد چرمشیر بر اساس طرحی از تام استوپارد که توسط زنده‌یاد هوشنگ حسامی با عنوان آرامش از نوعی دیگر و توسط علی امینی نجفی با عنوان صلح انفرادی ترجمه شده است، بازخوانی ای را انجام و نمایشنامه ای را با عنوان بوی خواب نوشته است. این اثر نمایشی آبان ماه در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می رود. حمیده صمدی به عنوان دستیار کارگردان، جواد روشن به عنوان مدیر برنامه ریزی، رضا مهدیزاده به عنوان طراح صحنه، ادنا زینلیان به عنوان طراح لباس، ابوذر عزیزی به عنوان عکاس و سازنده تیزر، مریم شریعتی تبلیغات مجازی، پایگاه خبری تحلیلی نمایش خانه امور رسانه و احسان حاجی‌پور به عنوان مشاور کارگردان در امور روابط عمومی و ابراهیم اثباتی به عنوان طراح موسیقی در بوی خواب با سلیمی همکاری می کنند.با دلخواه در باره بازی در نقش جان براون در نمایش بوی خواب گفت وگویی انجام داده ایم.

 

بر اساس چه ویژگی بازی در نمایش بوی خواب را پذیرفتید؟

در حوزه بازیگری بسیار با دقت و حساس هستم و بیشتر خودم را کارگردانی می دانم که هرازگاهی نقش های خوب پیشنهادی را بازی می کنم. دوستی دیرینی با سهراب سلیمی دارم که از دهه پنجاه در دانشگاه آغاز شد و در ادامه در گروه زنده یاد رکن الدین خسروی  این همکاری ادامه پیدا کرد و این مسئله دلیل عمده ای برای قبول بازی در نمایش بود .از طرفی محمد چرم شیر با نگاهی نو به سراغ بازخوانی متن تام استوپارد رفته است. کار کردن با سلیمی جذابیت دارد و آزادی عمل زیادی در حین کار به من داد و نظراتم در باره کلیت کار را هم ابراز می کردم، هم چنین در طول تمرینات پیشنهادات زیادی ارائه کردم که سهراب سلیمی با روی باز پذیرایی این پیشنهادات بود و چون نقش محوری نمایش بودم این تعامل به من در جهت ارائه بازی مناسب و درست کمک کرد.

 

متن نمایشنامه تام استوپارد موضوع مهمی را مطرح می کند؟

 بله، استوپارد متنش را در دوران جوانی نوشت و باعث شهرتش شد. تم اصلی اثر به دنبال آرامش گشتن یک انسان است.

 

آرامشی که به آن دست پیدا نمی کند؟

نه ، در نمایش فقط به موضوع جنگ پرداخته نمی شود و انسان همیشه به دنبال پیدا کردن آرامش است. برای جان براون این دنیا جای امنی نیست.

 

 جان براون برای رسیدن به آرامش به بیمارستانی می رود که ظاهرا محل درمان و آسایش است؟

درست است؛ متن از طرح مسائل اجتماعی فراتر می رود و مسائل هستی شناسانه و فلسفی هم در آن مطرح می شود و به این حرف مهم می رسیم که نقطه امنی در دنیا وجود ندارد. در واقع آرامش درونی در خود انسان است و باید در درونش را پیدا کند. نمی توانیم به زور آرامش را از بیرون به دست بیاوریم. آنچه مسلم است شرایط اجتماعی و جنگ می تواند آرامش درونی انسان را زائل کند .

 

جایی هم جان براون در نمایش می گوید در زندگیش از کلی چیزها ترسیده است؟

از این جمله می توان برداشت های زیادی داشت. موقعی که این جمله را روی صحنه می گویم، در واقع ریشه اش به تجربیات متعدد زندگی براون برمی گردد و در کنارش خیلی چیزها را از دست داده و دچار چالش های زیادی مثل اسیر شدن و در مهلکه نبرد زیر گلوله و تیر قرار گرفته است و همه این مسائل را از سر گذرانیده است و به نظرم با این تجربیاتی که دارد دیگر از چیزی نمی ترسد و فقط او در جستجوی آرامش است .

 

آیا با توجه به نقاش و شاعر بودن جان براون می توانیم او را یک فیلسوف بدانیم؟

به طور حتم یک هنرمند است؛ هنرمندی که سالها در ارتش خدمت کرده و روحیه حساسی دارد. این روحیه حساس را در قالب شخصیتی نظیر هملت هم می توانیم بینیم .

 

معمولا آدم های حساس بیشتر از دیگران در معرض فروپاشی روحی و رونی قرار می گیرند؟

درست است؛ آدم حساس معمولا نسبت به اتفاقات رخ داده در دور و برشان نمی توانند بی تفاوت باشند. آدم های حساس هستند که بعد از بازگشت از جنگ تصاویر کابوس وار جنگ در ذهنشان برای ابد حک می شود، آدمی که حساس نباشد هیچ وقت دغدغه ندارد و نسبت به مسائل بی تفاوت است.

 

جایی در نمایش جان براون به پرستار می گوید که دیگر خواب نمی بیند. چقدر این بحث ریشه در تئوری های فرویدی در باره تاثیر خواب در ضمیر ناخودآگاه انسان ها دارد ؟

اگر دست من بود که قدرت انتخاب نام نمایش را داشتم، نام کابوس در بیداری را انتخاب می کردم. درست است که جان براون می گوید خواب نمی بیند، اما مدام در حال کابوس دیدن است و در نتیجه این سوال من هم هست و در روان شناسی آن کسی که خواب نمی بیند وجدان راحتی دارد و کسی که آرام و قرار ندارد  خواب می بیند . معتقدم جان براون را کابوس هایش احاطه اش کرده اند و بیشتر تلاش می کند با گفتن این جمله دیگر خوابی نبیند .  

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران